ناشی صغیر
ناشی صغیر | |
---|---|
زادروز | 271 ه. ق. بغداد |
مرگ | پنجم ماه صفر سال 365 هجری بغداد |
محل زندگی | بغداد |
جایگاه خاکسپاری | مقابر قریش |
در زمان حکومت | دورهی خلفای عباسی (مقتدر، قاهر، راضی) |
لقب | شاعر اهل بیت |
پیشه | یکی از صاحبنظران علم کلام و فقه و حدیث و علم و ادب و از شعرای نامداری است که بیپروا از خاندان رسول اللّه (ص) دفاع میکرد |
شاگرد | شیخ مفید و ابو بکر خوارزمی و متنبّی و ابن فارس لغوی |
ناشی صغیر از شعرای عراقی است که در رثای اهل بیت اشعاری سرودهاست.
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ابو الحسن علی بن عبد اللّه بن وصیف، ناشی صغیر [۱] بغدادی به سال 271 ه. ق. متولّد شد. وی در دورهی خلفای عباسی (مقتدر، قاهر، راضی) میزیسته است و یکی از صاحبنظران علم کلام و فقه و حدیث و علم و ادب بوده است. همچنین از شعرای نامداری است که بیپروا از خاندان رسول اللّه (ص) دفاع میکرد و به شاعر اهل بیت موصوف و معروف گردید و مورد قبول و تقدیر اهل بیت بوده است. به نقل از مؤلف معجم الادباء: «مردی که خود را سفیر فاطمه (س) میدانست گردآلود و عصازنان آمد و گفت: «احمد مزوّق» نوحهخوان را به من نشان دهید. سپس به احمد گفت: من فاطمه (س) را در خواب دیدم که فرمود: «به بغداد برو و به احمد بگو که شعر ناشی را بخوان و بر فرزندم نوحهسرایی کن.» ناشی در آن مجلس حضور داشت بعد از این سخنان تا ظهر همراه احمد و دیگران با قصیدهی «بنی احمد قلبی ...» به نوحهسرایی پرداختند.»[۲]
ناشی از اکابر و نوابغ و متکلّمین شیعه و مشاهیر شعرای طراز اول قرن چهارم هجری است و شیخ مفید و ابو بکر خوارزمی و متنبّی و ابن فارس لغوی از شاگردان او بوده و از او روایت کردهاند.
علامه سماوی اشعار ناشی را در مدح و ثنای خاندان نبوّت یکجا گرد آورده که از 300 بیت متجاوز است.
ناشی علاوه بر تصانیف بسیاری که بدو منسوبست کتابی در امامت و کتابی نیز در علم کلام دارد.
وفات ناشی در پنجم ماه صفر سال 365 هجری در بغداد واقع شد. او را در مقابر قریش دفن کردند.[۳] اما به سال 443 هجری قبرش را شکافتند و استخوانهایش را آتش زدند. [۴]
نمونه اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
1- بنی أحمد قلبی لکم یتقطّعبمثل مصابی فیکم لیس یسمع
2- فما بقعة فی الأرض شرقا و مغرباو لیس لکم فیها قتیل و مصرع
3- ظلمتم و قتّلتم و قسّم فیئکمو ضاقت بکم أرض فلم یحم موضع
4- جسوم علی البوغاء ترمی و أرؤسعلی أرؤس اللدن الذوابل ترفع
5- توارون لم تأو فراشا جنوبکمو یسلمنی طیب الهجوع فأهجع
6- عجب لکم تفنون قتلا بسیفکمو یسطو علیکم من لکم کان یخضع
7- کأنّ رسول اللّه أوصی بقتلکمو أجسامکم فی کلّ أرض توزّع [۵]
1- ای زادگان احمد مختار! جگرم در ماتم شما از هم گسیخت، کس نشنید آنچه در این ماتم بر دل من رسید.
2- هیچ بقعه و دیاری در شرق و غرب عالم نیست جز اینکه در آنجا شهید و مقتولی به خاک کردهاید.
3- ستم کردند، شما را از دم تیغ گذراندند، حقوق شما را صاحب شده بین خود قسمت کردند، تا آنجاکه جهان بر شما تنگ شد و در هیچجا امان نیافتید.
4- چه تنها که بر روی خاک افکندند و سرها که بر نیزهها بالا رفت.
5- متواری گشتهاید، دمی پهلویتان بر بستر قرار نمیگیرد ولی خواب ناز مرا میرباید و آرام به خواب میروم.
6- شگفت اینجاست که شما با شمشیر خودتان فنا میشوید و آنکسی بر شما چیره شد که دیروز خاضع و فروتن بود.
7- گویا رسول خدا سفارش کرده که شما را از دم تیغ بگذرانند که اجساد شما را اینچنین در بلاد پراکنده میسازند.
قسمتی از قصیده بائیه در ثنای اهل بیت (ع):
1- أناس علوا أعلا المعالی من العلافلیس لهم فی الفاضلین ضریب
2- إذا انتسبوا جازوا التناهی لمجدهمفما لهم فی العالمین نسیب
3- هم البحر أضحی درّه و عبابهفلیس له من منتفیه رسوب
4- تسیربه فلک النجاة و ماؤهالشرّابه عذب المذاق شروب
5- هو البحر یغنی من غدا فی جوارهو ساحله سهل المجال رحیب
6- هم سبب بین العباد و ربّهممحبّهم فی الحشر لیس یخیب
7- حووا علم ما قد کان أو هو کائنو کلّ رشاد یحتویه طلوب
8- و قد حفظوا کلّ العلوم بأسرهاو کلّ بدیع یحتویه غیوب
9- هم حسنات العالمین بفضلهمو هم للأعادی فی المعاد ذنوب [۶]
1- مردمی که بالاترین مقام را حائز شدند و در میان صاحبان فضل همتایی برای آنان نیست.
2- اگر نسب خود را یاد کنند، از مجد و عظمت سر به آسمان میسایند و در صاحبان نسب کسی بدان پایه نیست.
3- آنان دریای کرماند که درّ و گوهر به امواج خود به ساحل افکند و دریغ ندارد.
4- کشتیهای نجات بر آن روان است و آبش برای تشنگان سرد و گواراست.
5- دریایی که همسایه را بینیاز کند و ساحلش تفرجگاه وسیع باشد.
6- آنان دستآویز بین بندگان و پروردگارشان باشند، دوستدارشان به روز رستاخیز زیانکار نیست.
7- دانش گذشته و آینده را در آستین دارند و هم آنچه هرکس بخواهد.
8- دانشها را یکسره بیسپر کردهاند و هرچه تحفه و یا در پرده باشد.
9- آنهایند که فضل و عظمتشان چشم و چراغ جهانیانند و برای دشمنان به روز رستاخیز مایهی عذاب هستند.
مدح اهل بیت:
1- یا آل یاسین من یحبّکمبغیر شکّ لنفسه نصحا
2- أنتم رشاد من الضّلال کماکلّ فساد بحبّکم صلحا
3- و کلّ مستحسن لغیرکمإن قیس یوما بفضکم قبحا
4- ما محیت آیة النهار لناو آیة اللیل ذو الجلال محا
5- و کیف تمحی أنوار رشدکمو أنتم فی دجی الظلام ضحی
6- أبوکم أحمد و صاحبهالممنوح من علم ربّه منحا
7- ذاک علیّ الذی تفرّدهفی یوم «خمّ» بفضله اتّضحا
8- إذ قال بین الوری و قام بهمعتضدا فی القیام مکتشحا
9-: من کنت مولاه فالوصیّ لهمولی بوحی من الإله وحا
10- فبخبخوا ثمّ بایعوه و منیبایع اللّه مخلصا ربحا [۷]
1- ای آل یاسین، هرکه شما را دوست بدارد، به یقین خیرخواه خویش است.
2- با رهبری شما از حیرت و ضلالت رستیم، همانسان که با محبّت شما هرگونه تباهی به صلاح انجامید.
3- زیبایی دیگران، اگر با فضل شما مقیاس شود، نازیبا جلوه خواهد کرد.
4- پرتو روز به خاطر ما تاریک نشد ولی پرتو شب را خدای ذو الجلال تاریک نمود.
5- پرتو رشد و هدایت شما چگونه تاریک شود، با آنکه در تاریکی شب، خورشید نیمروزید.
6- پدر شما احمد است و وزیرش که از علم الهی عطا یافته است.
7- او علی است که صاحب افتخار غدیر خم است و بدینوسیله برتری او آشکار است.
8- آنگاه که رسول خدا در میان مردم بهپا خاست در حالیکه بازوی علی را بلند کرده بود چنین گفت:
9- هر آنکه من سرپرست اویم، این وصی من سرپرست او خواهد بود، این را خدای من وصی کرده است.
10- همه «بهبه» گفتند و سپس دست بیعت دراز کردند، هرکه صادقانه با خدا معامله کند سود خواهد برد.
1- بآل محمد عرف الصوابو فی أبیاتهم نزل الکتاب
2- هم الکلمات للأسماء لاحتلآدم حین عزّ له المتاب
3- و هم حجج الآله علی البرایابهم و بحکمهم لا یستراب
4- بقیّة ذی العلی و فروع أصللحسن بیانهم وضح الخطاب
5- و أنوار یری فی کل عصرلارشاد الوری منهم شهاب
6- ذراری أحمد و بنو علیّخلیفته فهم لبّ لباب
7- تناهوا فی نهایة کل مجدفطهّر خلقهم و زکوا و طابوا
8- إذا ما أعوز الطلاب علمو لم یوجد فعندهم یصاب
9- محبتهم صراط مستقیمو لکن فی مسالکها عقاب
10- و لا سیما أبو حسن علیله فی الحرب مرتبة تهاب
11- کأن سنان ذابله ضمیرفلیس لها سوی نعم جواب
12- و صارمه کبیعته بخمّمعاقدها من القوم الرقاب
13- هم النبا العظیم و فلک نوحو باب اللّه و انقطع الخطاب [۸]
1- با آل محمد، راه حق شناخته آمد و در خانهی آنان، قرآن فرود شد.
2- همانهایند «کلمات» و «اسماء» [۹] که پرتوشان بر آدم دمید و بدین میمنت توبه او پذیرفته شد.
3- آنان حجت خدایند بر همگان، نه به خودشان و نه فرمانشان کس شک نخواهد برد.
4- بازمانده حقیقت علیا و شاخههای درخت توحیداند، با بیان شیرین آنان خطاب الهی واضح گشت.
5- اخترانی که در هر عصر و دورهای آماده ارشاد همگاناند، پس آنها مشعل هدایتاند.
6- ذرّیهی احمد (ص) و فرزندان علی (ع) خلیفه رسول خدا، پس آنها حقیقت محض و لب لباباند.
7- در هر رشته از عظمت و سیادت به نهایت رسیدهاند، پس جانشان پاک و طاهر گشت.
8- اگر دانشپژوهان از دسترسی به حقیقت بازمانند، باید نزد آنها شتابند.
9- دوستی آنها همان صراط مستقیم است که به حق منتهی میشود ولی این راه بدون مشقت طی شدنی نیست.
10- خصوصا ابو الحسن علی که در روز نبرد جایگاهی دارد که همگان خائفاند.
11- گویا نوک نیزهاش خاطره است که یکسر به دلها فرو میرود.
12- و شمشیر برّانش مانند بیعتی که در غدیر خم گرفت، بر گردن همگان نشست.
13- آری آنهایند «خبر بزرگ»[۱۰] و همانهایند کشتی نوح و هم شاهراه حقیقت چون وحی منقطع گشت.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ ناشی صغیر: نوپرداز کوچک.
- ↑ معجم الادباء؛ ج 13، ص 293.
- ↑ مجالس المؤمنین؛ ص 230. تنقیح المقال؛ ج 2، ص 212. ادب الطف؛ ج 2، ص 105 و 106.
- ↑ معالم العلماء؛ ص 136.
- ↑ الغدیر؛ ج 4، ص 31. ادب الطف؛ ج 2، ص 102.
- ↑ الغدیر؛ ج 4، ص 31 و 32.
- ↑ همان؛ ص 24.
- ↑ ادب الطف؛ ج 2، ص 111.
- ↑ اشاره به آیه 37 سوره بقره: «فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ» پس آدم از خدای خود کلماتی آموخت که موجب پذیرفتن توبهی او گردید. و آیه 31 سوره بقره «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها» و خداوند همهی اسماء را به آدم یاد داد.
- ↑ اشاره به آیه 37 سوره بقره: «فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ» پس آدم از خدای خود کلماتی آموخت که موجب پذیرفتن توبهی او گردید. و آیه 31 سوره بقره «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها» و خداوند همهی اسماء را به آدم یاد داد.