مدرس اصفهانی

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مدرس اصفهانی
زادروز 1254 ه.ق
کربلا
مرگ 1349 ه.ق

مدرس اصفهانی (۱۲۵۴ ه. ق- ۱۳۴۹ ه. ق) از شعرا و علمای قرن چهاردهم هجری است.

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

میرزا یحیی مدرس اصفهانی بیدآبادی فرزند محمداسماعیل در سال ۱۲۵۴ ه. ق در کربلا متولّد شد. علوم مقدماتی را در عراق آموخت. در شانزده ‌سالگی همراه پدر به اصفهان رفت و به تکمیل تحصیلات خود در علوم عقلی، نقلی و ادبی مانند ریاضیات، هیئت و نجوم پرداخت و در این علوم متبحر شد. او سپس به تدریس اشتغال یافت ولی به سبب کناره‌گیری از مقام و اشتهار، شخصیت علمی و ادبی او چنان که باید، شناخته نگردید.

مدرس بیدآبادی در مدرسۀ میرزا حسین واقع در محله بیدآباد اصفهان و نیز همواره در منزل مسکونى خود در پهلوى مسجد سیّد، حوزۀ درس گسترد و طلاب علوم در ادبیات، فقه، اصول، کلام، منطق، معانى و بیان به درسش حاضر و چندین نفر از بزرگان از مجلس درس او بیرون آمده‌‏اند. مرگش به سال ۱۳۴۹ ه. ق اتفاق افتاده‌است.

اساتید[ویرایش | ویرایش مبدأ]

میرزا یحیی در اصفهان و نجف از محضر علماى بزرگى چون شیخ انصارى، شیخ محمّدباقر مسجدشاهى، شیخ محمّدباقر واثق همدانى و آقا میرزا محمّدهاشم چهارسوقى و میرزا محمدباقر صاحب روضات و آخوند کاشى بهره‌مند شد. علوم غریبه را از ملاهادى سدهى فراگرفت. وى از نوابغ علم و ادب در دو قرن اخیر بود که در همۀ علوم ادبى٬ فقه و اصول استاد و در انواع حکمت از اشراقى و مشایى و ریاضى یگانۀ دوران و مخصوصاً در علوم غریبه و فلکیات متخصص و متبحر بود.

آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

او با خلوص عقیده بیشتر تلاش خود را صرف سرودن اشعار در مدح پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) می‌کرد. دیوان اشعار او سراسر مناجات با خداوند، نعمت و ستایش حضرت ختمی مرتبت و مراثی اهل بیت به خصوص مصایب سیدالشهدا(ع) است.

دیوان اشعار او به دو بخش اصلی تقسیم می‌شود:

بخش قصاید که شامل:

و نیز قصایدی درباب عید غدیر خم و حدیث شریف کسا است.

بخش دوم که بخش مراثی است شامل:

و ... اشاره دارد و نیز مراثیی در رثای امام رضا(ع) سروده است. نگاه شاعر به مصایب امام حسین(ع)، احساسی و عاطفی است. مراثی او در قالب قصیده، ترکیب‌بند، ترجیح‌بند و مسمط سروده شده‌است.

در دیوان وی بخشی به نوحه‌های سینه‌زنی اختصاص دارد.

اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ای مبتلای غم که جهان مبتلای توست پیر و جوان شکسته دل اندر عزاری توست
هم قبلگاه اهل سمک خاک در گهت هم سجده‌گاه خیل ملک کربلای توست
ای جان محترم که ز جانهای محترم چون نی نوای ز واقعه‌ی کربلای توست
ای بر لقای دوست تو مشتاق و عالمی مشتاق خاک کوی تو بهر لقای توست
ای بر لب هوای تو مفتون و کشوری مفتون اشتیاق تو اندر هوای توست
گلگون قبا ز عکس شفق آسمان هنوز از هجر روی اکبر گلگون قبای توست
در خون تپیده مرغ دل مجتبی چو دید در خون تپیده قاسم نوکدخدای[۱] توست
گردید اسیر سلسله س غم چو دید زنجیر کین به گردن زین‌العبای[۲] توست
روحی فداک ای تن اطهر که از شرف خون خدا تویی و خدا خون بهای توست
جسمی وفاک[۳] ای سر انور که بر سنان آیات حق عیان ز لب حق نمای توست
گاهی به دیر راهب و گه بر سر درخت گه بر فراز نیزه و گه خاک جای توست
گویم حکایت از بدنت یا که از سرت؟ یا از عیال بی کس و غمدیده خواهرت؟

کتاب شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

دیوان یحیی؛ مدایح و مراثی حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین؛ یحیی مدرس اصفهانی. قم: جلوۀ کمال، ۱۳۸۶.

منبع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. نوکدخدای: داماد
  2. منظور حضرت زین‌العابدین(ع)، امام سجاد(ع) است.
  3. جسمی فداک: پیکرم سپر تو باد، فدای تو گردم، جانم فدای او باد