ابن یمین فریومدی‌

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ابن یمین فریومدی (۶۸۵ ه. ق-۷۶۹ ه. ق) شاعر فارسی زبان شیعی قرن هفتم و هشتم هجری است.

ابن یمین فریومدی
ابن یمین فریومدی.jpg
نام اصلی امیر فخرالدین محمود بن امیر یمین‌الدٌین محمٌد طغرایی
زادروز سال ۶۸۵ ه. ق
قریه‌ی فریومد از ولایت جوین خراسان
مرگ ۷۶۹ ه. ق
قریه‌ی فریومد از ولایت جوین خراسان

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

امیر فخرالدین محمود بن امیر یمین‌الدّین محمّد طغرایی معروف به ابن یمین فریومدی در حدود سال ۶۸۵ ه. ق در قریه‌ی «فریومد» از ولایت جوین خراسان زاده شد. پدرش از ترکستان به فریومد از توابع سبزوار کوچ کرد و در دستگاه وزیر خراسان جایگاهی داشت و از استادان نظم و نثر زمان خویش بود. این یمین که پرورده‌ی چنین پدر فاضلی بود از سال‌های جوانی به سرودن شعر پرداخت.

ابن یمین شاعری متوسط است و پیروی از طریقه‌ی انوری می‌کند و جز در چند قطعه‌ی معروف، قصاید و غزل‌های او از تکلف و تاسف خالی نیست. اما او را می‌توان یکی از بزرگان قطعه‌سرای ایران نامید. هنرش در سرودن قطعات اخلاقی و اجتماعی سودمند است. و در زمره‌ی شاهکارهای ادب فارسی به شمار می‌روند و از این جهت مشهور شده‌است.

روزگار ابن یمین بسیار پرآشوب بود که یک بار نیز به اسارت او انجامید. ایشان در عهد سلطان محمّد خدا بنده در خراسان مورد عنایت وزیر دانشمندش خواجه علاءالدّین محمد بود و در ابتدا مدّاحی طغا تیمور می‌کرد، سپس به خدمت سربداران پیوست. در جنگی که میان امیر وجیه الدّین مسعود سربداری و ملک معزّالدّین روی داد، دیوان ابن یمین به غارت رفت. امّا او آنچه از اشعارش در نزد دیگران بود فراهم آورد و شاید چیزی هم بر آن افزوده باشد.

ابن یمین را شیعی مذهب و هوادار اهل بیت(ع) دانسته‌اند. قصایدی در ستایش ائمه اطهار(ع) بالاخص امام علی(ع) دارد و از نخستین شعرایی است که مرثیه‌هایی در سوگ شهدای کربلا سروده است.

او در پایان عمر به زادگاه خود بازگشت و انزوا اختیار نمود و سرانجام به سال ۷۶۹ ه. ق در سن هشتاد سالگی در همان قریه درگذشت و در مقبره‌ی پدر شاعرش مدفون گردید.[۱]

اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شعر ۱[ویرایش | ویرایش مبدأ]

قصیده: توسّل به حضرت رسول اکرم (ص) و اولاد طاهرینش (ع):


ای دل ار خواهی گذر بر گلشن دار البقا جهد کن کز پای خود بیرون کنی خار هوی
ور نمی‌خواهی که پای از راه حق یکسو نهی‌ دست زن در عُروة الوثقای شرع مصطفی
راه شرع مصطفی از مرتضی جو، زان که نیست‌ شهر علم مصطفی را در، به غیر از مرتضی
مرتضی را دان ولیّ اهل ایمان تا ابد چون ز دیوان ابد دارد مثال «انّما» [۲]
غیر او را کس نزیبد از «سَلُونی» [۳] دم زدن‌ زان که او داناست ما فوق السموات العُلا [۴]
خلعت با زیب وزین «انت منّی» [۵] کس نیافت‌ از نبیِ الّا علی کو داشت فرّ انبیا
در سخا بود از دل و دستش خجل دریا و کوه‌ این سخن دارد مصدّق هر که خواند «هَلْ أَتی» [۶]
بعد ازو در راه دین گر پیشوا خواهی گرفت‌ بهتر از اولاد معصومش نیابی پیشوا
کیستند اولاد او، اوّل حسن و آن گه حسین‌ آن که ایشان را نبی فرمود امام و مقتدا
بنده‌ی این هر دو مخدومیم در دیوان شرع‌ می‌کنم ثابت به حکم مصطفی این مدّعا
از نبی «من کنت مولا» چون که تشریف علی است‌ از طریق ارث‌شان بس بندگان باشیم ما
بعد از ایشان مقتدا سجاد و آن گه باقر است‌ چون گذشتی جعفر و موسی و سبط او رضا
پس تقی آنگه نقی آن گه امام عسگری است‌ بعد از آن مهدی کزو گیرد جهان نور و صفا
کردگارا جان پاک هر یکی زین جمع را از کرم در صدر فردوس برین ده متکا
بخشش ای دل زین بزرگان جوکه هریک بوده‌اند دُرّ دریای فتوّت گوهر کان سخا
پیروی کن گر نجات مخلصانت آرزوست‌ هرکه را با خاندان عصمت آمد «انتما» [۷]
در طریق دین به هرکس اقتدا، فرهنگ نیست‌ گر کنی باری به معصومان کن ای دل اقتدا [۸]

شعر ۲[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شنیدم ز گفتارِ کارآگهان‌ بزرگان گیتی، کهان و مهان
که با پیغمبر پاک والا نسب‌ محمّد سرِ سروران عرب
چنین گفت روزی به اصحاب خود به خاصان درگاه و احباب خود
که چون روز محشر درآید همی‌ خلایق سوی محشر آید همی
منادی برآید به هفت آسمان‌ که ای اهل محشر کران تا کران
زن و مرد چشمان به هم برنهید دل از رنج گیتی به هم برنهید
که خاتون محشر گذر می‌کند ز آب مژه خاک تر می‌کند
یکی گفت کای پاکِ بی‌کین و خشم‌ زنان از که پوشند باری دو چشم؟
جوابش چنین داد دارای دین‌ که بر جان پاکش هزار آفرین
که فردا که چون بگذرد فاطمه‌ ز غم جَیب جان بردَرَد فاطمه
ندارد کسی طاقت دیدنش‌ ز بس گریه و سوز نالیدنش
به یک دوش او بر، یکی پیرهن‌ به زهر آب آلوده بهر حسن
ز خون حسینش به دوش دگر فرو هشته آغشته دستار سر
بدین‌سان رود خسته تا پای عرش‌ بنالد به درگاه دادار عرش
بگوید که خون دو والا گهر ازین ظالمان هم تو خواهی مگر
ستم، کس ندیده‌ست ازین بیشتر بده داد من چون تویی دادگر
کند یاد سوگند یزدان چنان‌ به دوزخ کنم بندشان جاودان
چه بد طالع آن ظالم زشت خوی‌ که خصمان شوندش شفیعان اوی [۹]
الا ای خردمند پاکیزه رای‌ به نفرین ایشان زبان برگشای
و زان تو ز یزدان جان آفرین‌ بیابی جزای بهشت برین [۱۰]


منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. گنجینه نیاکان؛ ص ۸۷۱. لغت نامه دهخدا.
  2. مثال انّما ... فرمان انّما ...: اشاره است به آیه ۵۵ سوره‌ی مائده: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ». بنا به نقل تفاسیر این آیه در شأن امام علی (ع) که در حال رکوع انگشتری خود را به سایل بخشید، آمده است. (ر. ک: الغدیر؛ ج ۳، ص ۱۵۶- ۱۶۷).
  3. اشاره است به فرمایش علی (ع) که بارها فرمود: «سلونی قبل ان تفقدونی» از من بپرسید پیش از آن که از میان شما بروم و مرا از دست بدهید. (منتهی الآمال، باب سوم ص ۷).
  4. اشاره است به فرمایش مولی علی (ع): «ایّها النّاس سلونی قبل ان تفقدونی ملانا بطریق السّماء اعلم منّی یطرق الأرض» (خطبه 231، ص ۷۵۱ نهجالبلاغه؛ چاپ فیض الاسلام).
  5. اشاره است به حدیث منزلت که رسول اکرم (ص) به علی(ع) فرمود: انت منّی بمنزلة هارون من موسی الّا انّه لا نبیّ بعدی». ای علی تو نسبت به من به منزله‌ی هارون نسبت به موسی هستی، جز آن که بعد از من پیامبری نیست.
  6. هل اتی: سوره دهر یا انسان، به اتفاق اکثر مفسران درباره‌ی حضرت علی(ع) و خاندانش نازل شده است و آن، اشاره است به وفای نذر و اطعام مسکین و یتیم و اسیر. (ر. ک: زمخشری؛ کشّاف ذیل سوره‌ی دهر).
  7. انتما: نسبت دادن، باز بستن.
  8. دیوان اشعار ابن یمین فریومدی؛ ص ۸.
  9. مضمون این بیت است: ویل لمن شفعائه خصمائه‌و الصّور فی یوم القیامة ینفخ .
  10. دیوان اشعار ابن یمین فریومدی.