محمود قاری زاده‌

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو

حاج محمود قاری زاده یکی از شاعران معاصر است.

حاج محمود قاری زاده
حاج محمود قاری زاده.jpg
زادروز 1317 ه. ش
کاشان
کتاب‌ها «بهار بی‌خزان»
تخلص قاری

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حاج محمود قاری زاده متخلّص به «قاری» به سال 1317 ه. ش، در شهر کاشان و در خانواده‌ای مذهبی متولد شد. وی از کودکی به مرثیه خوانی علاقه داشت و چون دارای ذوق و قریحه‌ی شاعری بود به انجمن ادبی صبای کاشان راه یافت و رموز شعر و فنون آن را آموخت.

قاری زاده در جوانی به تهران مهاجرت کرد و به مداحی و مرثیه‌سرایی پرداخت و هنر خود را وقف خاندان پیامبر (ع) نمود و به شاعر اهل بیت مشهور شد. در سال 1350 هجری مجموعه‌ای از اشعارش به نام «بهار بی‌خزان» چاپ گردید. [۱]

اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مکتب حسین (ع)[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بنگر حسین و مکتب با محتوای او در حفظ دین بکوش که این است رای او
خوش قاطعانه بهر عدالت قیام کرد کن پیروی و پای بنه جای پای او
درس از حسین بگیر که یاران نامی‌اش‌ کردند تشنه جان گرامی فدای او
جانها فدای سرور آزادگان حسین‌ پاینده باد تا صف محشر لوای او
از نوجوان و کودک شش ماهه‌اش گذشت‌ آفاق گشته مات ز صدق و صفای او
با اهل بیت، زاده‌ی زهرا وداع کرد آمد به جبهه، لشگر غم از قفای او
بر نیزه تکیه داده و هَل مِن مُعین بگفت‌ پاسخ دهند حق طلبان بر ندای او
اتمام کرد حجّت خود با سپاه کفر تا اینکه خصم عذر نیارد برای او
ناگه که سنگ کینه به پیشانی‌اش زدند خون آمد و گرفت رخ حق نمای او
با جامه خواست پاک کند خون ز روی خود گردید جلوه‌گر دل درد آشنای او
دشمن به قلب پاکش تیر سه شعبه زد قطع حیات گشت و شد از تن قوای او
زد نیزه ظالمی دگر از کین به پهلویش‌ کز صدر زین به روی زمین گشت جای او
با کردگار گرم مناجات شد حسین‌ با کام تشنه بود رضا بر قضای او
زهرا کشید ناله‌ی جانسوز از جگر چون شمر، دین برید سرش از قفای او [۲]


گلخانه‌ی حسینی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مشعل تابان عالم پاسدار دین حسین جان‌ رهنمای انس و جان احیاگر آیین، حسین جان
گوشوار عرش اعلا، زینت دامان زهرا میوه‌ی بستان طاها، زاده‌ی یاسین، حسین جان
همّتت نازم که کاخ ظلم را ویرانه کردی‌ گشت مستحکم ز عزمت پایه‌های دین، حسین جان
انقلابی در جهان شد از قیام با شکوهت‌ شد به خاک تیره یکسان کاخ ظلم و کین، حسین جان
چون گلستان با صفا شد کربلا از گلرخانت‌ وه که دشمن شد در این گلخانه‌ات گلچین، حسین جان
جان به قربان تو و اصحاب و انصارت که بودند در فداکاری یکایک در خط تمکین، حسین جان
تلخ کام از داغ اکبر، قاسمت گردیده گفتا مرگ باشد در مذاقم چون عسل شیرین، حسین جان
از غم مرگ برادر قامتت در هم شکسته‌ بود بار ماتم عبّاس سنگین، حسین جان
تا قیامت سوزد از داغ علی اصغر دل تو چون گلویش چاک شد از تیر زهرآگین، حسین جان
لرزه بر عرش برین افتاد در آن وقت و ساعت‌ واژگون گشتی میان قتلگه از زین، حسین جان
خاکیان تنها نگشته داغدار از ماتم تو گشته سکان سماوات از غمت غمگین، حسین جان
آه از آن ساعت که زینب خواهر غمدیده‌ی تو با دو چشم تر تو را آمد سر بالین، حسین جان [۳]


در مدح حسین (ع)[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سلام بر حسین و بر وفای او که خود گواست در وفا خدای او
سلام بر شهید دشت ماریه‌ که خون اوست در شرف گوای او
سلام بر سری که بر سر سنان‌ ز آفتاب بد فزون ضیای او
سلام بر ز پا فتاده پیکری‌ که باد جان آدمی فدای تو
سلام بر به خاک و خون نشسته‌ای‌ که خون رود ز دیده در عزای او
سلام بر قتیل کید کوفیان‌ که کس نداشت حرمت نیای او
سلام بر شکوه آن حماسه‌ای‌ که عرش پر نوا شد از نوای او
سلام بر عزیز مصر مکرمت‌ که کس نداشت در نظر بهای او [۴]

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. سخنوران نامی معاصر ایران؛ ج 4، ص 2773.
  2. همان؛ ص 2774.
  3. همان؛ ص 2775.
  4. همان؛ ص 2777.