شیخ عبدالحسین جواهر

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
شیخ عبدالحسین جواهر
زادروز 1281 ه. ق.
نجف اشرف
پدر و مادر شیخ عبد علی
مرگ 1335 ه. ق.
نجف اشرف
پیشه شاعر
فرزندان محمّد مهدی جواهری

شیخ عبدالحسین جواهر از علما، شعرای و ادبای شیعه در قرن چهاردهم هجری است.

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شیخ عبد الحسین فرزند شیخ عبد علی و نوه‌ی شیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر به سال 1281 ه. ق. در نجف اشرف به دنیا آمد. وی پدر محمّد مهدی جواهری- شاعر بزرگ و معروف معاصر عرب- است. پس از گذراندن دوره‌ی مقدمات و مبادی علوم و ادبیات، سطوح عالی فقه و اصول را در محضر فقهای بزرگ عصر در نجف اشرف از جمله آقا رضا همدانی، شیخ محمد طه نجفی و آخوند خراسانی طی کرد و خود به تدریس فقه پرداخت.

جواهری از دوران جوانی نزد عالمان، ادیبان و شاعران بزرگ زمانش، حرمت و منزلت والایی داشت و شاعرانی چون سیّد حیدر حلّی- که بزرگترین شاعر عرب و شیعه در آن روزگار بود- اشعاری تحسین‌آمیز در تجلیل از علوّ طبع و مقام ادبی و علمی جواهری سروده‌اند. او علاوه بر سرودن شعر، مجموعه‌ی رسائل و نامه‌هایی دارد که در قالب نظم و نثر برای بزرگان علم و ادب در جهان عرب نوشته است و بسیار شاعرانه و دل‌انگیز است و از شاهکارهای ادبی عرب محسوب می‌شود. اشعار جواهری در موضوعات گوناگونی از جمله مسائل اجتماعی، اخلاقی، دینی و مدح و مرثیه‌ی اهل بیت (ع) می‌باشد. قصاید او در رثای امام حسین (ع) در نوع خود کم‌نظیر است. وی به سال 1335 ه. ق. در نجف اشرف درگذشت. [۱]

نمونه اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

1- حقّ أن تسکبی الدموع دماءیا جفونی أو أن تسیلی بکاء

2- زاد کرب البلاء بهم فکأن‌القلب فیهم مشاهد کربلاء

3- شدّ ما قد لقی بها آل طه‌من رزایا تهوّن الأرزاء

4- مزقتهم بها الحوادث حتی‌عاد أبناء أحمد أنباء

5- جمعت شملهم ضحی فعدا الخطب علیهم ففرقتهم مساء

6- و أبوا لذّة الحیاة بذلّ‌و رأوا عزة الفناء بقاء

7- یتهادون تحت ظل العوالی‌کالنشاوی قد عاقروا الصهباء

8- أوجب المصطفی علیهم حقوقاأحسنوها دون الحسین أداء

9- و قضوا تشرب القنا السمر و البیض‌دماهم حول الفرات ظماء

10- یا بنفسی لهم وجوها یودّالبدر منها لو استمد السناء [۲]


1- حق این است که خون گریه کنم و اشکم را مانند سیل سرازیر نمایم.

2- ماتم و بلا در این واقعه اینقدر زیاد است که گویا دل مشاهد کربلاست.

3- سختی‌هایی که به آل طه رسیده، همه‌ی سختی‌ها در مقابلش هیچ است.

4- حوادث روزگار آنها را پراکنده ساخت تا اینکه اخبار فرزندان رسول اللّه (ص) به مردم رسید.

5- آنها گروهی بودند که در هنگام صبح جمع بودند ولی روزگار بر آنها گذشت و در هنگام شب پراکنده شدند.

6- لذّت زندگی را که با خواری همراه بود قبول نکردند و نابودی باعزّت را بقای خود یافتند.

7- آنها زیر سایه‌ی بزرگ‌منشی، مستانه به سوی پروردگار خود شتافتند.

8- مصطفی (ص) حقوقی را بر آنان واجب کرد که هیچکس چون امام حسین (ع) نتوانست آن را ادا کند.

9- آنان خشنودی پروردگار سیرابشان ساخت در حالی‌که در اطراف فرات خونشان در حال تشنگی به زمین ریخته شد.

10- به جان خودم سوگند که وجود آنان به‌گونه‌ای است که ماه شب چهارده از آنان طلب نور می‌کند.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. دیوان الجواهری؛ ج 1، ص 17.
  2. ادب الطف؛ ج 8، ص 297.