سید رضا آل یاسین‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''سید رضا آل یاسین''' یکی از شاعران معاصر است.
'''سید رضا آل یاسین''' (۱۳۰۷ ه. ش) از شاعران معاصر است.
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام                    =سید رضا آل یاسین  
| نام                    =سید رضا آل یاسین  
| تصویر                  =
| تصویر                  =سید رضا آل یاسین‌.jpg
| توضیح تصویر            =
| توضیح تصویر            =
| نام اصلی              =
| نام اصلی              =
| زمینه فعالیت          =
| زمینه فعالیت          =شعر و ادبیات
| ملیت                  =
| ملیت                  =ایرانی
| تاریخ تولد            =1307 ه. ش
| تاریخ تولد            =۱۳۰۷ ه. ش  
| محل تولد                =
| محل تولد                =کاشان
| والدین                =
| والدین                =نظام‌الدین آل یاسین از علما و روحانیون کاشان
| تاریخ مرگ              =
| تاریخ مرگ              =
| محل مرگ                =
| محل مرگ                =
خط ۴۸: خط ۴۸:
}}
}}
==زندگینامه==
==زندگینامه==
سید رضا آل یاسین متخلّص به «همایون» در سال 1307 ه. ش در شهر کاشان متولد شد. پدرش مرحوم نظام الدین آل یاسین از علما و روحانیون کاشان بود. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه به استخدام بانک ملی درآمد و مشغول خدمت شد.
سید رضا آل یاسین متخلّص به «همایون» از سال ۱۳۱۸ شمسی به شعر و شاعری پرداخت و آثارش در روزنامه‌ی محلی کاشان به چاپ رسید. وی از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۴۲ ه. ش صفحه‌ی ادبی روزنامه‌ شفق کاشان را می‌نوشت که علاقمندان بسیاری یافت. آل یاسین از سال ۱۳۶۵ ه. ش شروع به نظم نهج‌البلاغه نمود که در آبان ماه ۱۳۷۰ ه. ش کار نظم آن پایان یافت. کتاب طنزآمیزی نیز به نام «تفسیراللغات» تألیف کرد.


همایون از سال 1318 شمسی به شعر و شاعری پرداخت و آثارش در روزنامه‌ی محلی کاشان به چاپ رسید. وی از سال 1325 تا 1342 صفحه‌ی ادبی روزنامه‌ی شفق کاشان را می‌نوشت که علاقمندان بسیاری یافت.
آل یاسین از سال 1365 شروع به نظم نهج البلاغه نمود که در آبان ماه 1370 کار نظم آن پایان یافت. کتاب طنزآمیزی نیز به نام «تفسیر اللغات» تألیف کرد.
همایون دارای 6 فرزند است که دو نفر از دخترانش شاعره‌اند. <ref>سخنوران نامی معاصر ایران؛ ج 5، ص 3937.</ref>
==اشعار==
==اشعار==
 
===اجازه خواستن [[علی اکبر (ع)|حضرت علی اکبر(ع)]] برای جهاد و [[شهادت]] آن حضرت===
===اجازه خواستن حضرت علی اکبر (ع) برای جهاد و شهادت آن حضرت===
{{شعر}}
{{شعر}}


خط ۱۲۹: خط ۱۲۳:
{{ب| بر آن سو نگه کن رسول خدا|ببین آب آورده اینک مرا }}
{{ب| بر آن سو نگه کن رسول خدا|ببین آب آورده اینک مرا }}


{{ب| مرا داد، آب از بهشت برین‌|نگردم پدر تشنه من بعد از این <ref>منظومه شهیدان کربلا؛ ص 228- 224.</ref> }}
{{ب| مرا داد، آب از بهشت برین‌|نگردم پدر تشنه من بعد از این <ref>منظومه شهیدان کربلا؛ ص ۲۲۴- ۲۲۸.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


===ورود [[اهل بیت]] پیمبر (ص) به یثرب===
{{شعر}}
{{ب| به یثرب نمودند ز آنجا گذار | دل و جان آل نبى داغدار }}
{{ب| چو در راه گردید یثرب عیان | به زینب همى گفت خواهر نوان }}
{{ب| که «نعمان» به ما نیکویى کرده است | به خوبى بدین شهر آورده است }}
{{ب| به پاداش بایدشْ احسان کنیم | به انعامِ آن کرده، جبران کنیم }}
{{ب| گشودند خلخال‌ها را ز پا | زر و زیور از دست کردند وا }}
{{ب| به «نعمان» بفرمود دخت بتول | تو ناچیز هدیه ز ما کن قبول }}
{{ب| بِدو گفت «نعمان» به راه خدا | نمودیم خدمت براى شما }}


{{ب| چو هستید آل نبى در جهان | نخواهیم مزد از شما بى‌گمان }}


{{ب| به یثرب چو آن کاروان ره برید | در افتاد نفرین به جان یزید }}
{{ب| ز هر خانه برخاست بانگ عزا | نشستند در سوگ آل عبا }}
{{ب| به هر شهر آمد عیان شور و شین | که گیرند خود انتقام حسین }}
{{ب| چراغ حسینى پر از نور شد | همه دیدۀ دشمنان کور شد }}
{{ب| به ایران به پا شد عزاخانه‌ها | حسینیّه‌ها گشت هر جا به پا }}
{{ب| گزارش نوشتند سوى یزید | که غوغا بود در مدینه پدید }}
{{ب| نشستند مردم به سوگ امام | زبانه کشد شعلۀ انتقام }}
{{ب| دگر نیز در کوفه، آن مردمان | نشستند گریان و بر سر زنان }}
{{ب| به خواهش نمودند زینب روان | سوى مصر، نالان و آزرده جان }}
{{ب| خلیفه ز یک زن شد اندیشناک | فرستاد بر مصر آن جان پاک }}
{{ب| خفیف‌ست پیوسته بیدادگر | به خوارى شود بر جهانِ دگر <ref>منظومۀ شهیدان کربلا، سید رضا آل یاسین (همایون کاشانى)، تهران، حوزۀ هنرى، چاپ اوّل، سال ۱۳۷۵، ص ۲۹۸ و ۲۹۹.</ref> }}
{{پایان شعر}}


==منابع==
==منابع==


دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1262-1263.
*[[دانشنامه‌ شعر عاشورایی‌ انقلاب‌ حسینی‌ در شعر شاعران‌ عرب‌ و عجم‌|دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1262-1263.]]
*[[کاروان شعر عاشورا|محمدعلی مجاهدی، ''کاروان شعر عاشورا''، زمزم هدایت، ج۱ ، ص ۵۳۵-۵۳۶.]]


==پی نوشت==
==پی نوشت==
[[رده:ادبیات]]
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران معاصر]]
<references />{{شاعران}}
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران معاصر]]
[[رده:شاعران ایرانی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۲

سید رضا آل یاسین (۱۳۰۷ ه. ش) از شاعران معاصر است.

سید رضا آل یاسین
سید رضا آل یاسین‌.jpg
زمینهٔ کاری شعر و ادبیات
زادروز ۱۳۰۷ ه. ش
کاشان
پدر و مادر نظام‌الدین آل یاسین از علما و روحانیون کاشان
ملیت ایرانی
تخلص «همایون»

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سید رضا آل یاسین متخلّص به «همایون» از سال ۱۳۱۸ شمسی به شعر و شاعری پرداخت و آثارش در روزنامه‌ی محلی کاشان به چاپ رسید. وی از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۴۲ ه. ش صفحه‌ی ادبی روزنامه‌ شفق کاشان را می‌نوشت که علاقمندان بسیاری یافت. آل یاسین از سال ۱۳۶۵ ه. ش شروع به نظم نهج‌البلاغه نمود که در آبان ماه ۱۳۷۰ ه. ش کار نظم آن پایان یافت. کتاب طنزآمیزی نیز به نام «تفسیراللغات» تألیف کرد.

اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اجازه خواستن حضرت علی اکبر(ع) برای جهاد و شهادت آن حضرت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شتابان علی اکبر مه لقا بیامد به نزد شه کربلا
بگفت ای پدر ای تو بر من امام‌ گذشتند زین ورطه یاران تمام
چو رفتند شیران دشت وفا رسیده است ای باب نوبت به ما
اجازت بفرما که پیش از شما شتابم به جنّت به نزد نیا
زبانش نمی‌گشت لیکن به سر اجازت بفرمود بر وی پدر
به پیکار رو کرد این سان پسر به دنبال او بود چشم پدر
برآورد سر سوی گردون حسین (ع) چنین گفت آن اسوه‌ی مشرقین
خدایا به امروز ما شو گواه‌ به روز جزا چون شدم دادخواه
ببین این جوان را که او بر رسول‌ شبیه است از هر جهت بالاصول
شبیه محمد (ص) بود این جوان‌ به رخسار و کردار و خلق و بیان
هر آن دم مرا بود شوق نیا نظاره بدو داشتم ای خدا
دمان شد علی اکبر (ع) پر هنر سوار اندر آمد به پیکار در
در انداخت از اسب چندین سوار همی کرد کوفی ز رزمش فرار
پس از حمله‌ای باز شد بر پدر خروشان و جوشان و عطشان پسر
پدر را چنین گفت فرّخ پسر عطش می‌زند بر درونم شرر
میسّر اگر بود یک جام آب‌ بر این قوم دون می‌شدم چاره‌یاب
که از گرمی آهن و تشنگی‌ شدم ای پدر سیر از زندگی
چنین گفت با پور جنگی امام‌ که ای شیردل صفدر تشنه‌کام
چه مشکل بود بر علیّ (ع) و نبی‌ که تشنه بجنگی تو با اجنبی
ولی هست این‌سان قضای خدا که لب تشنه سازیم جان را فدا
زبانت بنه در دهان پدر که سوز عطش کم شود ای پسر
زبان برد بر کام او نور عین‌ چو خود یافت خشکیده کام حسین (ع)
برآورد انگشتری را امام‌ علی (ع) را چنین گفت آن تشنه‌کام
عقیق نگین را بنه در دهان‌ کزان تشنگی کم شود بی‌گمان
علی (ع) بود انگشتری بر دهان‌ دگر ره به میدان کین شد دمان
سبک زد به پهلوی توسن رکاب‌ چو تندر ز جا جست اسب عقاب
چپ و راست شمشیر می‌زد به جان‌ بیفکند دشمن ز پا بی‌امان
همی بود تازان به پیکار در پدر بود بر شیر نظّاره‌گر
کمین بست آن منقذ بی‌حیا به فرق علی (ع) راند تیغ جفا
روان شد به رخسار او خون پاک‌ ز اسب اندر افتاد بر روی خاک
چو از اسب افتاد آن پر هنر بنالید دریابم اینک پدر
پدر شد به بالین فرّخ پسر ز اسب اندر آمد گرفتش به بر
علی (ع) داشت آن دم به سویی نظر بنالید و گفت این چنین با پدر
بر آن سو نگه کن رسول خدا ببین آب آورده اینک مرا
مرا داد، آب از بهشت برین‌ نگردم پدر تشنه من بعد از این [۱]

ورود اهل بیت پیمبر (ص) به یثرب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به یثرب نمودند ز آنجا گذار دل و جان آل نبى داغدار
چو در راه گردید یثرب عیان به زینب همى گفت خواهر نوان
که «نعمان» به ما نیکویى کرده است به خوبى بدین شهر آورده است
به پاداش بایدشْ احسان کنیم به انعامِ آن کرده، جبران کنیم
گشودند خلخال‌ها را ز پا زر و زیور از دست کردند وا
به «نعمان» بفرمود دخت بتول تو ناچیز هدیه ز ما کن قبول
بِدو گفت «نعمان» به راه خدا نمودیم خدمت براى شما
چو هستید آل نبى در جهان نخواهیم مزد از شما بى‌گمان
به یثرب چو آن کاروان ره برید در افتاد نفرین به جان یزید
ز هر خانه برخاست بانگ عزا نشستند در سوگ آل عبا
به هر شهر آمد عیان شور و شین که گیرند خود انتقام حسین
چراغ حسینى پر از نور شد همه دیدۀ دشمنان کور شد
به ایران به پا شد عزاخانه‌ها حسینیّه‌ها گشت هر جا به پا
گزارش نوشتند سوى یزید که غوغا بود در مدینه پدید
نشستند مردم به سوگ امام زبانه کشد شعلۀ انتقام
دگر نیز در کوفه، آن مردمان نشستند گریان و بر سر زنان
به خواهش نمودند زینب روان سوى مصر، نالان و آزرده جان
خلیفه ز یک زن شد اندیشناک فرستاد بر مصر آن جان پاک
خفیف‌ست پیوسته بیدادگر به خوارى شود بر جهانِ دگر [۲]

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. منظومه شهیدان کربلا؛ ص ۲۲۴- ۲۲۸.
  2. منظومۀ شهیدان کربلا، سید رضا آل یاسین (همایون کاشانى)، تهران، حوزۀ هنرى، چاپ اوّل، سال ۱۳۷۵، ص ۲۹۸ و ۲۹۹.