کمال الدین حسین خوارزمی‌

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو

کمال‌الدّین حسین خوارزمی از نویسندگان و شاعران ایرانی است.

کمال‌الدین حسین خوارزمی
نام اصلی کمال‌الدین حسین خوارزمی
ملیت ایرانی

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

کمال‌الدین حسین خوارزمی فرزند شیخ شهاب‌الدّین حسین از اولاد شیخ بزرگوار برهان‌الدّین قلیچ است. او از متأخران سلسله‌ی علیّه‌ی همدانیه بوده و ظاهرا بعد از او کسی از این طایفه به مقام عالی ترقّی ننموده‌است.

اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مدح اهل بیت(ع)[ویرایش | ویرایش مبدأ]

امیر جمله مردان و صاحب ناموس‌ ولی شیر خدا کار ساز روز عبوس
شهی که در نظر همّتش حقیر بود هزار ملک سلیمان و گنج دقیانوس [۱]
چو ذو الفقار گرفتی به کف به روز مصاف‌ به خاک تیره فکندی هزار تن ز رؤس
چنان به تارک هشام تیغ قهر براند که شد ز فرق سر او دو نیم تا قربوس [۲]
نماز و روزه و حج و زکوة بی‌مهرش‌ به روز حشر همه زرق باشد و سالوس [۳]
کمال جلوه‌ی طاووس را از آن چه زیان‌ که ابلهی بگزیند غراب [۴] بر طاووس
اگر به غیر علی (ع) التجا بری دانم‌ که روز حشر نیابی امان ز ضرب دبوس [۵]
رسول در شب اسری برون ز کون و مکان‌ طلوع نور علی دید در مکان جلوس
ثنا و مدحت او گفت در همه قرآن‌ هزار جای فزونتر مهیمن قدوس
کسی که مهر علی را به جان و دل نخرید یقین که نسل یزید است و نطفه‌ی جاموس [۶]
هزار لعنت حق بر یزید و قوم یزید که دین ز دست بدادند از برای فلوس [۷]
برای منصب دنیا بر اهل بیت رسول‌ کشید تیغ یزید لعین و شمر نحوس [۸]
بهشت و حور برای موالیان علی است‌ حرام باد بر اعداش مال و عمر و عروس
مرا رسد که به تیغ محبّت حیدر برآورم همگی مغز دشمنان چو سبوس
میان جمله محبّان آل پیغمبر (ص) به مدحت اسد اللّه (ع) می‌نوازم کوس
مراست دین درست و تراست جهل و نفاق‌ که عود را نه بدابسته ز هیمه‌ی سوس [۹]
ز بعد احمد و حیدر امام دانی کیست؟ حسن بود به حقیقت حسین شاه فروس [۱۰]
ثنا و مدحت زین عباد به جان گویم‌ نه از برای زر و سیم این سرای فسوس
مکان علم و هنر با قرآن که در ره دین‌ ضمیر روشن او بود شرع را فانوس
امام جمله‌ی آفاق جعفر صادق (ع) که گشته‌اند همه دشمنان او مأیوس
ثنا و مدحت کاظم (ع) به جان و دل گویم‌ نه مدح شاه و سلاطین ز راه زرق مجوس
دلا خرام بدان سرو بوستان رضا (ع) شهید دانه‌ی انگور در منازل طوس
حدیث آن تقی متقی (ع) شنیدستی‌ که او به چنگ حوادث چگونه بُد محبوس
ز بعد او به نقی (ع) التجا کن از دل و جان‌ که روز حشر نگردی ذلیل و بی‌ناموس
قرین روضه‌ی پرنور عسکری (ع) باشد هر آن دعا که برآید به صبحدم ز نفوس
شوند غاشیه [۱۱] کش پیش مهدی هادی (ع) هزار شاه جهاندار چون جم و کاوس
ترا ز دوستی آل مرتضی (ع) پرسند به روز حشر، نه از عمرو و بکر و حرب بسوس [۱۲]
جوی محبّت اولاد مصطفی (ص) در دل‌ به نزد عقل به از تخت و تاج کیکاوس [۱۳]


منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. دقیانوس: امپراتور روم معاصر اصحاب کهف.
  2. قربوس: کوهه‌ی زین.
  3. سالوس: تملّق، فریب و مکر.
  4. غراب: کلاغ.
  5. غراب: کلاغ.
  6. جاموس: گاومیش.
  7. فلوس: پول سیاه.
  8. نحوس: شوم و نامیمون.
  9. سوس: گیاه شیرین بیان.
  10. فروس: شیر بیشه.
  11. غاشیه: جامه‌ای نگارین یا ساده که چون بزرگی از اسب پیاده می‌شد بر زمین می‌پوشیدند. غاشیه کشیدن کنایه از اطاعت کردن.
  12. بسوس: نام زنی است از عرب که به واسطه او جنگ عظیم میان دو قبیله واقع شد و از این جهت در شآمت و حماقت ضرب المثل شده است.
  13. مجالس المؤمنین؛ ج ۲، ص ۱۷۸.