محمد علی خطیبی

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو

محمد علی خطیبی (١٣٥٢ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است.

محمد علی خطیبی
محمد علی خطیبی.jpg
زادروز فروردین ماه ١٣٥٢ ه.ش
مشهد
پدر و مادر حسن خطیبی

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محمد علی خطیبی فرزند حسن در فروردین ماه ١٣٥٢ شمسی در مشهد و درخانواده‏‌ای مذهبی به دنیا آمد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. محمد علی خطیبی پس از اخذ مدرک کاردانی در رشته راه و ساختمان از دانشکده فنی شهید محمد منتظری مشهد وابسته به وزارت آموزش و پرورش در سال ١٣٧٢ ه. ش مشغول به خدمت در آن سازمان به عنوان هنرآموز گردید.

ایشان پس از گذشت 10 سال با ادامه تحصیل در سال ١٣٩١ مدرک مهندسی خود را در همان رشته در شهرسازی اخذ نمود و مشغول به خدمت در آموزش و پرورش به عنوان دبیر فنی ساختمان شد.

خطیبی با شرکت در انجمن‏‌های ادبی مختلف خصوصاً انجمن ادبی رضوی از سال ١٣٧٢ ه. ش تاکنون از محضر اساتید بزرگواری همچون استاد کمال، قاسم سروی‌‏ها بهره برده و یکی اعضای انجمن رضوی بوده است. ایشان در سال ١٣٨٩ ه. ش به عنوان برگزیده برتر در جشنواره شعر رضوی معرفی شد. ‏[۱]

آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آثار محمد علی خطیبی در کتاب‌‏های مختلف از جمله «نامه اهل خراسان»، «گلبرگ‏‌های احساس»، «رستاخیز لاله‌ها» و ... به چاپ رسیده است.

اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

خورشید عاشورا[ویرایش | ویرایش مبدأ]

تا ابد زنده و جاوید بود عاشورا مهر تابنده توحید بود عاشورا
قرن‌ها گرچه گذشته است از آن ‏روز اما همچنان زنده و جاوید بود عاشورا
در دل ما نشود مهر حسینی خاموش تا فروزنده چو خورشید بود عاشورا
درس آزادگی آموخت در آن‏روز حسین (ع) رمز پیروزی و امّید بود عاشورا
روز پیروزی خون است و شرف بر شمشیر به خدا قابل تمجید بود عاشورا
حفظ اسلام به پایندگی عاشوراست حافظ مکتب توحید بود عاشورا

جان نثاری[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ز خون خود که به جانان نثار کرد حسین خزان گلشن دین را بهار کرد حسین
ز قطره قطره خونش هزار لاله شکفت زمین مـــاریه را لاله‌زار کرد حسین
به کربلا ز قیامتش ره حقیقت را بــرای عـالمیــان آشکـار کرد حسین
فدای او همه هستی که هستی خود را نثــــار در ره پروردگار کرد حسین
میان باطل و حق شیوه حقیقت را بــــرای زندگیش اختیار کرد حسین
چه جذبه‌ای است که جان و دل دو عالم را ز مهر و عاطفه‌اش بی‌قرار کرد حسین
فراز نیزه سرش ماند و مهر تابان را ز سرفرازی خود شرمسار کرد حسین
فدای همت مردانه‌اش که عالم را ز جان نثاری خود هوشیار کرد حسین
اگر که رهرو اویی «نوید» عاشق باش که هر چه داشت در این ره نثار کرد حسین

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. گفت‌وگوی مؤلف با شاعر.‏