محمد علامه
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
حاج محمد علامه | |
---|---|
مرگ | 1380 ه. ش |
کتابها | «هدیهی مور» |
حاج محمد علامه یکی از شاعران معاصر است.
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
حاج محمد علامه مداح و شاعر اهل بیت (ع) در آذر ماه سال 1380 ه. ش وفات یافت دیوان اشعاری در مدح اهل بیت (ع) به نام «هدیهی مور» از او به چاپ رسیده است.
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در کنار علقمه سروی ز پا افتاده است | یا گلی از گلشن آل عبا افتاده است | |
در فضای رزمگاه نینوا با شور و آه | نالهی جانسوز «ادرک یا اخا» افتاده است | |
از نوای جانگداز ساقی لب تشنگان | لرزه بر اندام شاه نینوا افتاده است | |
شه سوار اسب شد با سر به میدان روی کرد | تا ببیند جسم عباسش کجا افتاده است | |
ناگهان از صدر زین افکند خود را بر زمین | دید بسم اللّه از قرآن جدا افتاده است | |
پارهی قرآن ببوسید و پی اسبش دوید | مصحف ناطق کجا یا رب ز پا افتاده است | |
تا کنار نهر علقم بوی عباسش کشید | دید بر خاک سیه صاحب لوا افتاده است | |
کرده در دریای خون ماه بنی هاشم غروب | تشنه لب سقای دشت کربلا افتاده است | |
دست خود را بر کمر بگرفت و آهی از دل برکشید | گفت پشت من ز هجرانت دو تا افتاده است | |
خیز و برپا کن لوا، آبی رسان اطفال را | از چه رو بر خاک این قدِّ رسا افتاده است | |
بهر آبی در حرم طفلان من در انتظار | از عطش شوری نگر در خیمهها افتاده است | |
هر چه شه نالید عبّاسش ز لب، لب برنداشت | دید مرغ روح او سوی سما افتاده است | |
گفت پس جسم برادر را برم در خیمهگاه | دید هر عضوی ز اعضایش سوا افتاده است | |
شد به سوی خیمه با پای پیاده رهسپار | در حرم شد دید افغان و نوا افتاده است | |
حال زینب را مگو «علّامه» از شه چون شنید | دست عبّاس علمدارش جدا افتاده است [۱] |
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ گلزار شهیدان؛ ج 1، ص 176 و 177.