ابن مکی نیلی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۶۵: خط ۱۶۵:
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران عرب]]
[[رده:شاعران عرب]]
<references />
<references />{{شاعران}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۴۵

ابن مکی نیلی‌
زادروز اواسط قرن ششم هجری
مرگ 565 ه. ق.
محل زندگی بغداد
پیشه شاعر

ابن مکی نیلی از ادبا و شعرای شیعه در اواسط قرن ششم هجری است.

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سعید بن احمد بن مکّی نیلی، از ادبای مشهور شیعه در اواسط قرن ششم هجری است. وی در بغداد می‌زیست، از فدائیان عترت طه بود که در راه عقیده و مذهب و ستایش اهل بیت فراوان شعر سرود، بدان حد که او را به غلو و افراط نسبت دادند.

ابن شهر آشوب در «معالم العلماء» او را در شمار پرهیزکاران از سرایندگان نام برده است.

یاقوت حموی می‌نویسد: «او شیعه مذهب، نحوی دانشوری بود که با لغت و ادب آشنا و در شیعه‌گری راه افراط و مبالغه می‌پیمود و شعر نیکویی دارد. بیشتر اشعارش در ثنا و ستایش اهل بیت سروده شده و در غزل‌سرایی لطیف است.» [۱] او در حدود 100 سال عمر کرد و به سال 565 ه. ق. درگذشت. [۲]

نمونه اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

1- أبکی علیه و لو أن البکاء علی‌سوی بنی احمد مختار ما خلقا

2- تاللّه کم قصموا ضهرا لحیدرةو کم بروا للرسول المصطفی عنقا

3- و اللّه ما قابلوا بالطف یومهم‌إلا بما یوم بدر فیهم سبقا [۳]


1- برای او (امام حسین «ع») می‌گریم. زیر گریه فقط برای فرزندان پیامبر «ص» آفریده شده است.

2- سوگند به خدا که چه بسیار پشت حیدر را شکستند و چه بسیار سر رسول مصطفی (ص) را از بدن جدا کردند.

3- سوگند به خدا که جنگ روز طف فقط به خاطر انتقام روز بدر بود.


مدح رسول اللّه و اهل بیت او:


1- و «محمّد» یوم القیامة شافع‌للمؤمنین و کلّ عبد مقنت

2- و علیّ و الحسنان إبناء فاطم‌لمؤمنین الفائزین الشیعة

3- و علی زین العابدین و باقر العلم‌التقّی و جعفر هو منیتی

4- و الکاظم المیمون موسی و الرّضاعلم الهدی عند النوائب عدّتی

5- و محمد الهادی الی سبل الهدی‌و علیّ المهدی جعلت ذخیرتی

6- و العسکرییّن اللذین بحبّهم‌أرجو اذا أبصرت وجه الحجّة [۴]


1- رسول خدا در روز حشر، شفیع مؤمنان و بندگان رام و مطیع باشد.

2- علی با دو فرزندش (زادگان فاطمه)، شیعیان را به رستگاری رسانند.

3- و زین العابدین علی، باقر علم پیامبر، محمد و ازآن‌پس زاده‌اش جعفر، رهبر آمال‌اند.

4- کاظم فرخنده مآل، موسی، زاده‌اش رضا، پرچم هدایت و تقوی و در مشکلات پناه من‌اند.

5- زاده‌ی رضا، محمد، هادی سبل، از آن پس علی برگزیده‌ی امم، ذخیره‌ی فردای من‌اند.

6- دو پیشوای عسکر، حسن و زاده‌اش مهدی که امیدوارم به یمن وجودشان به حقیقت راه یابم.


مدح علی بن ابیطالب (ع):


1- فان یکن آدم من قبل الوری‌بنی و فی جنّة عدن داره

2- فان مولای علیا ذا العلی‌من قبله ساطعة أنواره

3- تاب علی آدام من ذنوبه‌بخمسة و هو بهم أجاره

4- و ان یکن نوح بین سفینةتنجیه من سیل طمی تیّاره

5- فان مولای علیا ذالعلی‌سفینة ینجو بها أنصاره

6- و ان یکن ذو النون ناجی حوته‌فی الیمّ لما کظّه حصاره

7- ففی جلنری للأنام عبرةیعرفها من دلّه اختیاره

8- ردّت له الشمس بأرض بابل‌و الیل قد تجللت أستاره

9- و ان یکن موسی رعی مجتهداعشرا الی أن شفّه انتظاره

10- و سار بعد ضرّه بأهله‌حتی علت بالوادیین ناره

11- فان مولای علیا ذا العلی‌زوجّه و اختار من یختاره

12- و ان یکن عیسی له فضیلةتدهش من أدهشه انبهاره

13- من حملته أمّه ما سجدت‌للّات بل شغلها استغفاره


1- اگر آدم بو البشر، پیش از عالمیان پیامبر شد و در بهشت برین مأوا گرفت.

2- سرور و سالارم علی صاحب معالی، از آن پیشتر پرتو انوارش بالا گرفت.

3- خدای جهان به حرمت پنج تن از خطای آدم درگذشت، و آدم پناه و حرمت یافت.

4- اگر نوح سرخیل رسولان، کشتی نجات آراست تا از سیل طوفان در امان مانند.

5- سرور و سالارم علی صاحب معالی، خود کشتی نجات است، یارانش بدو پناه و آرام گیرند.

6- اگر یونس در شکم ماهی از دریا نجات یافت.

7- داستان جلنری از امام مبین عبرتی است که رهبر دوستان است.

8- در سرزمین بابل، خورشید به خاطر او بازگشت، ازآن‌پس که شب پرده‌ی تاریکی برآویخت.

9- و اگر موسی عمران، ده سال شبانی کرد، با انتظاری مشقت‌بار.

10- تا دخت شعیب را تزویج کرد و در وادی طور آتش خضرا دید.

11- سرور و سالارم علی صاحب معالی، به امر خدا با دختر محمد جفت شد.

12- و اگر عیسی را فضل و مقامی است که به امر خدا، مادرش حمل گرفت.

13- علی در شکم مادر به تسبیح و استغفار پرداخت و مادر خود را از سجده‌ی لات و عزی بازداشت.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی‌نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. معجم الادبا؛ ج 4، ص 230.
  2. الغدیر؛ ج 4، ص 392 و 393. لسان المیزان؛ ج 3 ص 23. مجالس المؤمنین؛ ص 496.
  3. ادب الطف؛ ج 3، ص 169.
  4. ادب الطف؛ ج 3، ص 172 و 173. الغدیر؛ ج 4، ص 395.