محمدرضا فرحات‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۲۳: خط ۲۲۳:
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران عرب]]
[[رده:شاعران عرب]]
<references />
<references />{{شاعران}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۰۲

محمدرضا فرحات از شعرای معاصر عراقی است.

محمدرضا فرحات‌
زادروز 1936 میلادی
نجف اشرف
ملیت عراقی
پیشه شاعر
دیوان سروده‌ها «جراح جنوبیة» و «سلام للعصافیر»

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محمد رضا فرحات به سال 1936 میلادی در نجف اشرف به دنیا آمد و در لبنان دوره‌ی متوسطه را به پایان رساند. برای تعلیم علوم دینی به عراق و ایران سفر کرد، سپس به لبنان بازگشت. او در عراق سکنی دارد.

آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • جراح جنوبیة
  • سلام للعصافیر

اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

قصیده‌ی معروفی در رثای امام حسین (ع) سروده به نام «یا ابن الحداء». [۱] فرحات در این قصیده، از منظر سیاسی- اجتماعی به عاشورا نگریسته است، او تلاش نموده پلی بین گذشته و آینده ایجاد نماید و خواننده را با عبور از آن به مسیر و اصول جاودانه‌ی حسین (ع) رهنمون گرداند. [۲] اگرچه سبک شعر فرحات از قوّت و متانت زیادی برخوردار نیست امّا آنچه به شعر او روح زندگی می‌بخشد هماهنگی آن با مسائل اجتماعی روز، به ظهور کشاندن دردهای خفته‌ی درونی و فریاد کردن مصیبت‌های آشکار بیرونی است.


1- مولای ذکراک بالآهات نمزجهاحتّی مزجنا مع الشّکوی أمانینا

2- من ألف عام سیول الدّمع ما انقطعت‌و ما أفادت فهل أحیت لتحیینا

3- یجرّنا الظّلم أنّی شاء یسحقناکما یشاء و فی الأغلال یبقینا

4- و لا نثور و لا تصحو مواکبناإلّا علی الدّمع و الشّکوی تسلّینا

5- و لم نفکّر لما ذا ثرت منتفضابل استمعنا فوصف الجرح یکفینا [۳]


1- مولای من، ما با ذکر تو و با نام تو خو گرفته‌ایم و با گریه و عزای بر تو خود را تسلی می‌دهیم.

2- هزاران سال است که سیل اشکها بر تو قطع نشده است و بر تو گریه می‌شود ولی فایده‌ای ندارد.

3- و هم‌چنان ظلم و ستم به هرگونه‌ای که می‌خواهد با ما رفتار می‌کند و ما را درهم می‌کوبد و در غل‌وزنجیر نگاه داشته است.

4- و ما نه خونخواهی می‌کنیم و نه بیدار می‌شویم و تنها گریه و عزاداری موجب تسلّای ما شده است.

5- و از تفکر در اینکه چگونه انقلاب کنیم بازمانده‌ایم و تنها وصف مصیبت و جراحت‌های تو برای ما کافی شده است.


1- یا ابن الّذی نادی به العلّام‌و بنوره قد أشرق الإعتام

2- نشر الصّباح فغاب لیل أحمق‌و انجاب عن عین الوجود ظلام

3- رایاته رفّت بأنحاء الدّنی‌تزهوبها الأجواء و الأنسام

4- یا ابن الحداء به ترنّم رکبناو به العبادة و الصّلاة تقام

5- یا ابن الّذی هتفت تغنّی باسمه‌رغم المنیّة و السّیاط أنام

6- یا ابن الّذی ذهل الزّمان بکنهه‌و تحیّرت بصفاته أقوام [۴]


1- ای پسر کسی‌که به نام جدّت که جهان به نورش منوّر گردیده است شناخته می‌شوی.

2- پیامبری که باعث شد صبح پدیدار گردد و شب ناپدید شود و از دیده‌ی هستی تاریکی رخت بربندد.

3- او که پرچم‌های برافروخته‌اش در سراسر گیتی موجب فخر عالم و آدم است.

4- «یا ابن الحداء» با ندای تو کاروان بشریّت راه دین و حق را می‌پوید و با آهنگ تو نماز و عبادت برپا می‌گردد!

5- ای پسر کسی‌که مردی به اسم او آغاز می‌شود علی‌رغم مرگ و نیستی و تازیانه‌ی خوابها.

6- ای پسر کسی‌که روزگار هرگز به کنه وجود او پی‌نبرده است و تمامی اقوام به صفات او متحیّر هستند!


1- إیه ابیّ الضّیم إنّ حیاتناموت و انّ نعیمنا أوهام

2- مولای من حاربتهم فی کربلاملأوا الرّبوع و کلّهم قمقام

3- فیزید عاد بألف ألف متاجرفاذا مضی جاء الوجود هشام

4- فلمن سأشکو غصّة قد أحرقت‌صدری و لیس لهم بها إلمام [۵]


1- همانا زندگی ما به مرگ شبیه است و نعمت‌های ما جزء وهم و خیالی بیش نیست.

2- مولای من! هرکس‌که در کربلا با آنان جنگیدی گروهی بودند که همه آنان پست و فرومایه‌اند.

3- اکنون یزید نوعی با هزاران هزار کالا برگشته است و هشام بن عبد الملک دیگربار به سلطنت رسیده است. (حسین ستیزان، عالم را پر کرده‌اند و مانند موجودات پست و موذی آفت جان عالم گشته‌اند)

4- پس من برای چه کسی از غصّه‌ای شکوه کنم که سینه‌ام را سوزانده است و مرحمی برای آن نیست.


1- عشق الزّعامة یا حسین من ابتلی‌شعبی بهم فهم له ظلّام

2- فلهم یتمزیق الصّفوف مآرب‌و لهم بخلق الشّائعات عزام

3- سکنوا البیوت فلم یعد لصغارناکوخ تلوذ برکنه و مقام

4- اکلوا المواسم لم یعد لبطونناماء یسکّن جوفنا و طعام [۶]


1- امت ما به چپاولگرانی گرفتار شده که بسیار به آنها ظلم می‌کنند.

2- و همواره در فکر تفرقه و شکاف در بین صفوف مردم هستند.

3- خانه‌های ما را ساکن شدند و برای ایتام و ضعیفان حتی کوخی قائل نیستند و تمام حقوق آنان را به غارت بردند و جز به ریاست نمی‌اندیشند.

4- همه چیزهای خوب را خوردند و برای ما نه آب و نه غذایی قائلند که ما را تسکین دهند و موجب آرامش ما باشند. (همه چیزها را غارت کرده و برای خود برداشتند.)


1- فبارض سینا هل سیصمد راقص‌و یحرّر القدس الشّریف طعام؟!

2- أ تعید للجولان سالف عزّه‌مزق هوت و هوی بها الإتهام؟!

3- و حمی الجنوب أیفتدیه مسمسربزعیقه ان هاجمت أخصام؟!

4- بلدی الّذی قدبیع لیس یعیده‌رقص الحبال و شهوة و وحام

5- فالجالسون علی الأرائک کلّهم‌باعوا الضّمیر و هدّهم إحجام

6- مهما سموا نحو العلاء فکلّهم‌مستأجرون، و کلّهم خدّام

7- لو یملأوا الدّنیا مجالس قمّةأقسمت أنّ القائمین قمام [۷]


1- 4- در سرزمین سینا، بلندی‌های جولان، جنوب لبنان، حاکمان بی‌لیاقتی حکم می‌رانند که به‌واسطه‌ی آنان ذلّتی بر جهان اسلام وارد گشته و موجب تسلّط یهود بر آنان گردیده است. این حاکمان رقاصّان و اوباش و اراذلند که امید مقاومت از آنان نمی‌رود. آیا دلالان حاکم جنوب (لبنان) و بلندهای جولان برای بازپس‌گیری این سرزمین‌ها از دست یهود سرو صدا می‌کنند؟ این مسخره است!

5- مدعیان دروغین عرب بندبازان و هوسرانانی هستند که وجدان‌های خویش را فروخته‌اند.

6- و اگر ترّقی و پیشرفتی در آنها دیده شود عاریتی و موقّتی است. آنها از خود چیزی ندارند و مزدوران بیگانه‌اند.

7- اگر دنیا را مجالس سران پر کنند بخاطر بی‌کفایتی آنان سوگند می‌خورم که در نهایت توده‌های مردم قیام‌کنندگان حقیقی‌اند.


1- فتثلّمت أسیافنا فی خیبرخجلا و غاب الفارس الضّرغام

2- و تساقطت أبطالنا فی کربلاو الذّلّ ساد فزلزلت أقدام

3- و تفرّقت أجنادنا مهزومةو الموت یعصف و النّساء عقام

4- الدّاء شرّش لم تفده تمائم‌و الطّبّ أعجز و الشّفاء عقام

5- مولای من ذاک الزّمان تهافتت‌أجیالنا، و تفشّت الأورام [۸]


1- شمشیرهای برّان خیبری را می‌بینیم که از خجالت سوراخ‌سوراخ گردیده‌اند و از شیر یکّه‌تاز عرصه‌ی پیکار اثری نیست؛

2- پهلوانان در کربلا به خاک غلتیده‌اند و ذلّت و سستی بر همه‌چیز سیادت می‌کند ...

3- لشکریان پراکنده شده و نسیم مرگ وزیدن گرفته است. گویا زنان نیز عقیم گشته‌اند.

4- دیگر هیچ ورد و دارویی بر این بیماری اثر گذار نیست، و علم پزشکی نیز عاجز شده و شفا هم مفید فایده نیست.

5- مولای من از آن زمان نسل‌های ما فریاد می‌زنند.


1- یا مهرقین علی الحسین دموعکم‌أسفا و هذی الحادثات جسام

2- وطن یباع و یشتری و مواکب‌ضاعت و دین هزّه الإرحام

3- هل فیکم بطل یثور لعزّةسحقت و هلّا فارس مقدام؟!

4- هل رائح للّه یبغی جنّةفیها الثّمار تفیض و الأنعام؟!

5- هذی یدی إن کان منکم مخلص‌فأنا بکفّ الثّائرین حسام [۹]


(وی با تأسف و درد بر عزادران حسینی فریاد می‌کشد):

1- ای عزاداران بر حسین (ع) تا کی می‌گریید و این حوادث تلخ را مشاهده می‌کنید؟!

2- وطنی خریده و فروخته می‌شود و گروههایی از مردم روشن می‌شوند و دینی از آن بهره‌مند می‌گردد.

3- آیا در میان شما دلاوری نیست که به‌پا خیزد و برای عزّتی که پایمال شده است خونخواهی کند؟!

4- آیا بوی خوشی برای خداوند بهشتی باقی می‌گذارد که در آن حیوانات و میوه‌هایی باشد که از آن بهره برده شود؟!

5- اینک این منم! اگر در میان شما انسان مخلصی وجود دارد من ضمن اعلام آمادگی خود برای مبارزه فریاد «هل من ناصر» سر می‌دهم و تلاش می‌کنم که غیرت خفته‌ی محبّان حسین را بیدار و جنگاوران عرصه‌ی پیکار را به میدان بخوانم.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. الحداء: آوازی که ساربانان برای جلو راندن شتران می‌خواند.
  2. عاشوراء فی الادب العاملی المعاصر؛ ص 183.
  3. همان؛ ص 186.
  4. همان؛ ص 184.
  5. همانجا.
  6. همانجا.
  7. همان؛ ص 185.
  8. همانجا.
  9. همانجا.