موسی الزین شراره: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران عرب]]
[[رده:شاعران عرب]]
<references />
<references />{{شاعران}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۳۴

موسی الزین شراره از شعرای لبنانی است.

موسی الزین شراره
زادروز 1902 میلادی
شهر «بنت جبیل» لبنان
مرگ 1986 میلادی
پیشه شاعر
دیوان سروده‌ها «الشرارات، عصا موسی و هذه فلسطین»

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

موسی الزین شرارة به سال 1902 میلادی در شهر «بنت جبیل» لبنان به دنیا آمد. در مبارزه با استعمار فرانسه بسیار فعّال بود و از سال 1936 تا 1939 میلادی زندانی گردید. پس از مدتی فرار به آفریقا به لبنان بازگشت. او در سال 1986 میلادی درگذشت.

آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سه دیوان خطی از موسی الزین شراره به جای مانده است: «الشرارات، عصا موسی، هذه فلسطین».

نمونه اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

1- فی مثل هذا الیوم شادلنا الدّم‌مجدا به ثغر العلی یترنّم

2- مجدا دعائمه الشّهادة و الفداتتهدّم الدّنیا و لا یتهدّم

3- مجدا بمجد علاه کلّ مناضل‌و شهید حقّ فی الخلائق یحلم [۱]


1- روز عاشورا، تداعی‌گر مجد و بزرگواری و عزّتی ماندگار است.

2- مجدی که به ستون‌های شهادت و ایثار تکیه کرده و با فناپذیری دنیا رنگ فنا نمی‌پذیرد.

3- مجدی که هر جنگجویی در آن را بالا برده و شهید حق در میان خلایق آرزو می‌شود.


1- لیث له إرث النّبوّة غایةعنها یذود و دونها یتجشّم

2- عرضت له الدّنیا فأعرض ساخرامنها وراح لسخفها یتبسّم

3- ما ثار للدّنیا کمن ثاروا و لالحطامها اذ لیس فیها مغنم

4- أ تغرّه تیجانها و عروشهاو الشّمس دون طموحه و الأنجم [۲]


1- او (امام حسین (ع)) وارث پیامبری است که در راه هدف، خود را به سختی می‌افکند.

2- به دنیایی که سخاوتمندانه به او عرضه می‌شود، می‌خندد.

3- امام مانند دیگران برای دنیا و زینت‌های آن و چیزهای پوچ و بیهوده‌اش مجاهدات نکرد.

4- زیرا دنیا نتوانست او را به سوی خود بخواند و خورشید و ستارگان را دون همت والای خویش می‌داند.


1- شقّ الصّفوف و غاص فی أوساطهایذری الجسوم و بالجماجم یحطم

2- تتناثر الأشلاء تحت حسامه‌و الموت مشدوه أصمّ أبکم

3- و الصّید مذ عصف الزّئیر بسمعهاخرست و قام حسامه یتکلّم [۳]


1 و 2- حسین (ع) آن‌چنان صفوف دشمن را در زیر شمشیرش می‌شکافت که مرگ در برابر مجد و عظمت او کر و لال شده بود.

3- و با شمشیر برّانش سر و پیکرها را قطعه‌قطعه کرده به زمین می‌ریزد که دشمن را به اعتراف این همه ایستادگی وادار و مرگ را ذلیل و ناتوان می‌سازد.


1- شهید الإبا مات الإبا فی نفوسناو ها نحن فی کفّ المطامع مغنم

2- لنا موطن کالخلد حسنا و انّماتضام بنوه و الغریب ینعّم

3- بحکم أعیذ اللّه جلّ رجاله‌طواغیت من «نیرون» أقسی و أظلم

4- نکابد فیه الهون و الذّلّ و الشّقاو لا مشتک منّا و لا متظلّم!

5- فمن یشتکی عسفا و جورا و فاقةمن العیش فی جنّاته الخضر یحرم

6- و تحویه أعماق السّجون کأنّه‌عدوّ لهذا الشّعب أو هو مجرم [۴]


1- ای شهید آزادگی! آزادگی در جانهای ما مرده و سرزمین ما هم‌اکنون در دست‌های طمع‌کاران است.

2 و 3- سرزمینی همچون بهشت برین (لبنان) که فرزندانش از آن محرومند و بیگانگان و طاغوتیانی همچون «نرون» [۵] در آن سرزمین غرق در ناز و نعمتند.

4- ما با ذلّت و بدبختی در آن رنج و سختی می‌کشیم و از میان ما کسی نیست که شکایت کند و تظلّم نماید.

5 و 6- من پناه می‌برم به خدا از حکومت این طاغوتهای ظالم. هرکس در این سرزمین فریاد و تظلّم نماید با حرمان و زندان روبروست. گویی‌که دشمن این مردم است و یا اینکه مجرم است.


1- کفکف دموعک فابن حیدر قدوةللثّائرین و رائد و معلّم

2- ما بالتّحیب و لا العویل ککلّ من‌فوق الفراش قضی و مات یکرّم [۶]


1 و 2- جلوی چنین اشکی را بگیر که پسر حیدر الگویی است برای خونخواهان و بهترین معلم است و چنین ماتمی شایسته‌ی کسی است که در بستر، تسلیم مرگ شود.


1- فلا تغترر فیمن یذیل ذموعه‌ریاء و لا فیمن ینوح و یلطم

2- فکلّهم یذری دموع مقلّدفما هو محزون و لا متألّم

3- أ یعرف قدرا للإباء و للدّماجبان مهان لا إباء و لادم [۷]


1 و 2- کسی‌که از روی ریا گریه کند و یا در عزای حسین (ع) بی‌محتوا و به شیوه‌ی تقلیدی اشک بریزد، تو را مغرور نکند. زیرا که او در حقیقت محزون و درد کشیده نیست.

3- او عاشورا را نمی‌شناسد و بهره‌ای از خون و ایستادگی آن نبرده است.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. عاشورا فی الأدب العاملی المعاصر؛ ص 166.
  2. همانجا.
  3. همان؛ ص 167.
  4. همان؛ ص 169.
  5. نرون: امپراطور رومی که در 15 سالگی به حکومت رسید. در آغاز نرمخو بود ولی پس از مستقر گردیدن قدرتش راه ظلم و ستم را پیش گرفت. معلم فیلسوف خود و حتی مادرش را که در رسیدن او به قدرت مؤثر بودند به قتل رساند. او انتشار مسیحیت را خوش نداشت و با پیروان این دین با قساوت و خشونت بسیار رفتار می‌نمود.
  6. همان؛ ص 167.
  7. همان؛ ص 169.