جلوه اصفهانى: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''جلوه اصفهانی''' (۱۲۳۸ ه. ق-۱۳۱۴ ه.ق) از شاعران ایرانی و از چهرههاى فلسفه و حکمت قرن سیزدهم است.{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | |||
| نام =جلوه اصفهانی | |||
| تصویر =jelveh.jpg | |||
| اندازه تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام اصلی =میرزا ابوالحسن طباطبائى | |||
| زمینه فعالیت = | |||
| ملیت =ایرانی (نایینی) | |||
| تاریخ تولد =سال ۱۲۳۸ ه. ق | |||
| محل تولد =احمد آباد از توابع گجرات واقع در هند | |||
| والدین =میر سید محمد طباطبائى | |||
| تاریخ مرگ =ذیقعده سال ۱۳۱۴ ه.ق | |||
| محل مرگ = تهران | |||
| علت مرگ = | |||
| محل زندگی = | |||
| مختصات محل زندگی = | |||
| مدفن = | |||
|در زمان حکومت = | |||
|اتفاقات مهم = | |||
| نام دیگر = | |||
|لقب = | |||
|بنیانگذار = | |||
| پیشه = | |||
| سالهای نویسندگی = | |||
|سبک نوشتاری =خراسانى | |||
|کتابها =دیوان اشعار | |||
|مقالهها = | |||
|نمایشنامهها = | |||
|فیلمنامهها = | |||
|دیوان اشعار = | |||
|تخلص =جلوه | |||
|فیلم(های) ساخته بر اساس اثر(ها)= | |||
| همسر = | |||
| شریک زندگی = | |||
| فرزندان = | |||
|تحصیلات = | |||
|دانشگاه = | |||
|حوزه = | |||
|شاگرد = | |||
|استاد = | |||
|علت شهرت = | |||
| تأثیرگذاشته بر = | |||
| تأثیرپذیرفته از = | |||
| وبگاه = | |||
|گفتاورد = | |||
|امضا = | |||
}} | |||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
میرزا | میرزا ابوالحسن طباطبائى<ref>نَسبش با سی واسطه به امام حسن مجتبی علیهالسلام میرسد.</ref> متخلص به «جلوه» زادگاهش احمد آباد از توابع گجرات واقع در هند بوده ولى اصالتا نایینى بود. او از نوادگان حکیم مشهور دوره صفوی، میرزارفیعالدین نائینی (م ۱۰۸۳ ه. ق) بود. پدرش میر سید محمد طباطبائى متخلص به «مظهر» در جوانى از راه قندهار و کابل به حیدرآباد هند مىرود و در همان جا ازدواج مىکند؛ اما بر اثر حوادثى که پیش مىآید، بعد از چند سال به ایران بازمىگردد و در اواخر عمر در زواره زندگى مىکرد و سرانجام در همان شهر از دنیا رفت. میرزا ابوالحسن طباطبائى پس از آموختن مقدمات به تحصیل علوم عقلى و الهیات مىپرداخت و براى تکمیل معلومات خود به تهران سفر کرد و به نگارش حواشى بر حکمت متعالیه (معروف به اسفار) و اشعار جلالالدین مولوى پرداخت. | ||
جلوه کتابهای فلسفی و متون عرفان نظری، از جمله تمهیدالقواعد (ترکه اصفهانی، خاندان)، را تدریس میکرد. او به دلیل درد چشم و رنج فراوانى که از بیمارى چشم خود کشیده و از مداوا نتیجهای نمیگیرد، براى طلب شفا به [[حسین بن على (ع)|امام حسین(ع)]] متوسل شد و بهبود بیمارى چشم خود را از آن حضرت خواست و در برخی اشعارش به بیماری چشم خود اشاره دارد و ضمن [[توسل]] به [[امام حسین(ع)]] به [[مرثیه]] آن حضرت مىپرداخت. | |||
او در تمام عمر همسرى برنگزید و سرانجام در ذیقعده سال ۱۳۱۴ ه. ق در تهران از دنیا رفت و در ابن بابویه به خاک سپرده شد. | |||
== | ==آثار== | ||
جلوه اصفهانى بیشتر در قالب قصیده | جلوه اصفهانى بیشتر در قالب قصیده شعر سروده و به شیوه متقدمین از سبک خراسانى<ref>سبک ناصرخسرو قبادیانی</ref> پیروی کرده است. دیوان اشعارش به اهتمام آقاى على عبدالرسولى و با مقدمه آقاى احمد سهیلى خوانسارى به چاپ رسیدهاست.<ref>تذکره مدینة الادب محمد على مصاحبى نائینى (عبرت)، تهران،کتابخانه و موزه و مرکز اسناد مجلس شوراى اسلامى،چاپ اول،سال ۱۳۷۶ ج ۱،ص ۶۰۰ تا ۶۰۳،و سخنوران نمامى معاصر ایران،ج ۲،ص ۹۹۴.و تذکره انجمن خاقان،ص ۶۱۹.</ref> | ||
==اشعار== | |||
== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| بر من آمد آن ماه وى به حال خراب | ز دیده داشت روان اشک چون مُطَرَّز سحاب }} | {{ب| بر من آمد آن ماه وى به حال خراب | ز دیده داشت روان اشک چون مُطَرَّز سحاب }} | ||
خط ۲۹: | خط ۶۶: | ||
{{ب| برفت از برم آن آفتاب و از گریه | تن چو نقره خامش به لرزه چون سیماب }} | {{ب| برفت از برم آن آفتاب و از گریه | تن چو نقره خامش به لرزه چون سیماب }} | ||
{{ب| به حال زار همى رفت و خلقى از دنبال | همه به حسرت کاین حال را کجاست مآب ؟ <ref>مرجع و بازگشت | {{ب| به حال زار همى رفت و خلقى از دنبال | همه به حسرت کاین حال را کجاست مآب ؟ <ref>مرجع و بازگشت</ref> }} | ||
{{ب| شنید آنکه چو زین جا برفت خانه نرفت | برفت مسجد و افکند خویش در محراب }} | {{ب| شنید آنکه چو زین جا برفت خانه نرفت | برفت مسجد و افکند خویش در محراب }} | ||
{{ب| میان گریه با صد هزار سوز بکرد | دعا و آمین گفتند جمعى از احباب }} | {{ب| میان گریه با صد هزار سوز بکرد | دعا و آمین گفتند جمعى از احباب }} | ||
{{ب| پى شفاى من آن ماه من توسل جست | به سید الشهدا آن شفیع روز حساب }} | {{ب| پى شفاى من آن ماه من توسل جست | به سید الشهدا آن شفیع روز حساب }} | ||
{{ب| چه | {{ب| چه گفت؟ گفت: خدایا به حق این مظلوم | که دوستدار مرا وارهان ازین غرقاب }} | ||
{{ب| حسین آنکه عنایات بىحدود و حصرش | به کارخانه آمرزش آمده دولاب }} | {{ب| حسین آنکه عنایات بىحدود و حصرش | به کارخانه آمرزش آمده دولاب }} | ||
خط ۵۰: | خط ۸۶: | ||
{{ب| فرود آمد و با شوق کرد اجابت زود | هر آن چه در حق او کرده بود حق ایجاب }} | {{ب| فرود آمد و با شوق کرد اجابت زود | هر آن چه در حق او کرده بود حق ایجاب }} | ||
{{ب| عیان چو دید که این | {{ب| عیان چو دید که این عالم است تنگ بر او | از آن به سوى شهادت به شوق کرد شتاب }} | ||
{{ب| بسوختند همه | {{ب| بسوختند همه خیمهها، و دخت و زنان | به حال زار بماندند بى حفاظ و نقاب }} | ||
{{ب| چه قُبّهها که شد افراشته به آمرزش | اگرچه سوخته شد خیمه و گسسته طناب }} | {{ب| چه قُبّهها که شد افراشته به آمرزش | اگرچه سوخته شد خیمه و گسسته طناب }} | ||
خط ۶۰: | خط ۹۶: | ||
{{ب| نرفت جز دو سه روزى که چشم من شد به | عجب مکن که نه اینجاست جاى استعجاب }} | {{ب| نرفت جز دو سه روزى که چشم من شد به | عجب مکن که نه اینجاست جاى استعجاب }} | ||
{{ب| از آنکه قدرت حق است و هرچه در امکان | رهین قدرت و نبود ز قدرت این اعجاب <ref>تذکره | {{ب| از آنکه قدرت حق است و هرچه در امکان | رهین قدرت و نبود ز قدرت این اعجاب <ref>تذکره مدینةالادب، ج ۱، ص ۶۰۵ و ۶۰۶.</ref> }} | ||
{{ب| چو دیدگان من نگرفتند اعتبار | در | {{ب| چو دیدگان من نگرفتند اعتبار | در خونِشان کشیده از آن دست روزگار }} | ||
{{ب| چشم از براى عبرت و کسب سعادت است | این دو گرت نباشد از دیده خون ببار }} | {{ب| چشم از براى عبرت و کسب سعادت است | این دو گرت نباشد از دیده خون ببار }} | ||
خط ۷۹: | خط ۱۱۴: | ||
{{ب| چون روى دوست دید عیان بىدرنگ و خوف | مشغول شد به رزم و فرو شد به گیرودار }} | {{ب| چون روى دوست دید عیان بىدرنگ و خوف | مشغول شد به رزم و فرو شد به گیرودار }} | ||
{{ب| با قدرتى که داشت همه عجز بود و بس | یعنى که:عجز نیکو در عین اقتدار }} | {{ب| با قدرتى که داشت همه عجز بود و بس | یعنى که: عجز نیکو در عین اقتدار }} | ||
{{ب| گویند:جفت غم شد و فرد از تبار و قوم | دل گوید:این سخن را باور همى مدار }} | {{ب| گویند: جفت غم شد و فرد از تبار و قوم | دل گوید: این سخن را باور همى مدار }} | ||
{{ب| او صرف عشق گشت و ندارد امیر عشق | غیر از بلا و رنج دگر طایفه تبار }} | {{ب| او صرف عشق گشت و ندارد امیر عشق | غیر از بلا و رنج دگر طایفه تبار }} | ||
خط ۸۷: | خط ۱۲۲: | ||
{{ب| زان نالهها ز زخم و عطش از چه رو نشد | این کارگاه گیتى گسسته پود و تار }} | {{ب| زان نالهها ز زخم و عطش از چه رو نشد | این کارگاه گیتى گسسته پود و تار }} | ||
{{ب| گویى به چشم بنگرم آن | {{ب| گویى به چشم بنگرم آن زخمهاى تن | گویى به گوش بشنوم آن نالههاى زار }} | ||
{{ب| مىخواست حق که صبر مجسم کند پدید | کرد آن خجسته ذات همایونش آشکار }} | {{ب| مىخواست حق که صبر مجسم کند پدید | کرد آن خجسته ذات همایونش آشکار }} | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۳۶: | ||
{{ب| اى عاشق خداى سزاوار جاه توست | اى بیش ز آفرینش و کم ز آفریدگار }} | {{ب| اى عاشق خداى سزاوار جاه توست | اى بیش ز آفرینش و کم ز آفریدگار }} | ||
{{ب| از تو شفا همى طلبم با حنین <ref>ناله و زارى.</ref> و آه | کاکنون | {{ب| از تو شفا همى طلبم با حنین <ref>ناله و زارى.</ref> و آه | کاکنون نیَم به جز تو من از کس امیدوار <ref>همان، ص 608 و ۶۰۹.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
*[[کاروان شعر عاشورا|محمدعلی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا، زمزم هدایت، ج۱، ص ۴۲۱-۴۲۴.]] | |||
==پینوشت== | |||
[[رده:شاعران]] | [[رده:شاعران]] | ||
<references />{{شاعران}} | |||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | |||
[[رده:شاعران ایرانی]] | |||
[[رده:شاعران قرن سیزدهم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۰
جلوه اصفهانی (۱۲۳۸ ه. ق-۱۳۱۴ ه.ق) از شاعران ایرانی و از چهرههاى فلسفه و حکمت قرن سیزدهم است.
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
میرزا ابوالحسن طباطبائى[۱] متخلص به «جلوه» زادگاهش احمد آباد از توابع گجرات واقع در هند بوده ولى اصالتا نایینى بود. او از نوادگان حکیم مشهور دوره صفوی، میرزارفیعالدین نائینی (م ۱۰۸۳ ه. ق) بود. پدرش میر سید محمد طباطبائى متخلص به «مظهر» در جوانى از راه قندهار و کابل به حیدرآباد هند مىرود و در همان جا ازدواج مىکند؛ اما بر اثر حوادثى که پیش مىآید، بعد از چند سال به ایران بازمىگردد و در اواخر عمر در زواره زندگى مىکرد و سرانجام در همان شهر از دنیا رفت. میرزا ابوالحسن طباطبائى پس از آموختن مقدمات به تحصیل علوم عقلى و الهیات مىپرداخت و براى تکمیل معلومات خود به تهران سفر کرد و به نگارش حواشى بر حکمت متعالیه (معروف به اسفار) و اشعار جلالالدین مولوى پرداخت.
جلوه کتابهای فلسفی و متون عرفان نظری، از جمله تمهیدالقواعد (ترکه اصفهانی، خاندان)، را تدریس میکرد. او به دلیل درد چشم و رنج فراوانى که از بیمارى چشم خود کشیده و از مداوا نتیجهای نمیگیرد، براى طلب شفا به امام حسین(ع) متوسل شد و بهبود بیمارى چشم خود را از آن حضرت خواست و در برخی اشعارش به بیماری چشم خود اشاره دارد و ضمن توسل به امام حسین(ع) به مرثیه آن حضرت مىپرداخت.
او در تمام عمر همسرى برنگزید و سرانجام در ذیقعده سال ۱۳۱۴ ه. ق در تهران از دنیا رفت و در ابن بابویه به خاک سپرده شد.
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
جلوه اصفهانى بیشتر در قالب قصیده شعر سروده و به شیوه متقدمین از سبک خراسانى[۲] پیروی کرده است. دیوان اشعارش به اهتمام آقاى على عبدالرسولى و با مقدمه آقاى احمد سهیلى خوانسارى به چاپ رسیدهاست.[۳]
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بر من آمد آن ماه وى به حال خراب | ز دیده داشت روان اشک چون مُطَرَّز سحاب | |
مگر تو گفتى چشمش رهى به دریا داشت | که نیست ممکن آید ز دیده این همه آب | |
برفت از برم آن آفتاب و از گریه | تن چو نقره خامش به لرزه چون سیماب | |
به حال زار همى رفت و خلقى از دنبال | همه به حسرت کاین حال را کجاست مآب ؟ [۴] | |
شنید آنکه چو زین جا برفت خانه نرفت | برفت مسجد و افکند خویش در محراب | |
میان گریه با صد هزار سوز بکرد | دعا و آمین گفتند جمعى از احباب | |
پى شفاى من آن ماه من توسل جست | به سید الشهدا آن شفیع روز حساب | |
چه گفت؟ گفت: خدایا به حق این مظلوم | که دوستدار مرا وارهان ازین غرقاب | |
حسین آنکه عنایات بىحدود و حصرش | به کارخانه آمرزش آمده دولاب | |
شهى که ماند در آن دشت فرد تا گفتند | گه سوار شدن زینباش گرفت رکاب | |
سواره یک تنه زد خود به لشکرى انبوه | که دید ساز شفاعت به نغمه زین مضراب | |
ز کشته پشته همى کرد اندر آن صحرا | ز زخم تشنگىاش تا نماند طاقت و تاب | |
فرود آمد و با شوق کرد اجابت زود | هر آن چه در حق او کرده بود حق ایجاب | |
عیان چو دید که این عالم است تنگ بر او | از آن به سوى شهادت به شوق کرد شتاب | |
بسوختند همه خیمهها، و دخت و زنان | به حال زار بماندند بى حفاظ و نقاب | |
چه قُبّهها که شد افراشته به آمرزش | اگرچه سوخته شد خیمه و گسسته طناب | |
چو فارغ آمد زین کار رفت خانه و نیز | بدان امام توسل بجست با آداب | |
نرفت جز دو سه روزى که چشم من شد به | عجب مکن که نه اینجاست جاى استعجاب | |
از آنکه قدرت حق است و هرچه در امکان | رهین قدرت و نبود ز قدرت این اعجاب [۵] | |
چو دیدگان من نگرفتند اعتبار | در خونِشان کشیده از آن دست روزگار | |
چشم از براى عبرت و کسب سعادت است | این دو گرت نباشد از دیده خون ببار | |
چشم آفرین مگر کند و اولیاى او | دفع گزند دشمن ازین خسته نزار | |
من خسته و نزارم لیکن به گرد خویش | بینم به چشم غیب یکى آهنین حصار | |
آن آهنین حصار چه گریه است بر حسین | آن گوهرى که گشت به دوش نبى سوار | |
چونین سوار با شرف و عز و سرورى | آخر پیاده ماند در آن دشت کارزار | |
تنها و فرد ماند به غیر از خدا ندید | هرچ او نگاه سوى یمین کرد یا یسار | |
چون روى دوست دید عیان بىدرنگ و خوف | مشغول شد به رزم و فرو شد به گیرودار | |
با قدرتى که داشت همه عجز بود و بس | یعنى که: عجز نیکو در عین اقتدار | |
گویند: جفت غم شد و فرد از تبار و قوم | دل گوید: این سخن را باور همى مدار | |
او صرف عشق گشت و ندارد امیر عشق | غیر از بلا و رنج دگر طایفه تبار | |
زان نالهها ز زخم و عطش از چه رو نشد | این کارگاه گیتى گسسته پود و تار | |
گویى به چشم بنگرم آن زخمهاى تن | گویى به گوش بشنوم آن نالههاى زار | |
مىخواست حق که صبر مجسم کند پدید | کرد آن خجسته ذات همایونش آشکار | |
بر جورها نکردى اگر صبر پس نبود | والا وجود او را از صبر پود و تار | |
بودند منتظر همه قدسیان به شوق | تا زین دیار رختکشى سوى آن دیار | |
از رفتن تو شاها زین تیره تنگ جاى | با شوق نز [۶] کراهت از روى اختیار | |
از جنت مثالى تا بارگاه قدس | یکبارگى برستند از رنج انتظار | |
اى عاشق خداى سزاوار جاه توست | اى بیش ز آفرینش و کم ز آفریدگار | |
از تو شفا همى طلبم با حنین [۷] و آه | کاکنون نیَم به جز تو من از کس امیدوار [۸] |
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پینوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ نَسبش با سی واسطه به امام حسن مجتبی علیهالسلام میرسد.
- ↑ سبک ناصرخسرو قبادیانی
- ↑ تذکره مدینة الادب محمد على مصاحبى نائینى (عبرت)، تهران،کتابخانه و موزه و مرکز اسناد مجلس شوراى اسلامى،چاپ اول،سال ۱۳۷۶ ج ۱،ص ۶۰۰ تا ۶۰۳،و سخنوران نمامى معاصر ایران،ج ۲،ص ۹۹۴.و تذکره انجمن خاقان،ص ۶۱۹.
- ↑ مرجع و بازگشت
- ↑ تذکره مدینةالادب، ج ۱، ص ۶۰۵ و ۶۰۶.
- ↑ مخفف نه از.
- ↑ ناله و زارى.
- ↑ همان، ص 608 و ۶۰۹.