بیت الله جعفرى: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
==اشعار== | ==اشعار== | ||
===بوسههاى عاشورا=== | ===بوسههاى [[عاشورا]]=== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| آن گلویى را که لبهاى پیمبر بوسه زد | روز عاشورا عطش سوزاند و، خنجر بوسه زد }} | {{ب| آن گلویى را که لبهاى پیمبر بوسه زد | روز عاشورا عطش سوزاند و، خنجر بوسه زد }} | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
{{ب| سرّ عشقست این، نمىدانم که در محراب خون | حنجرش بر دشنه، یا خنجر به حنجر بوسه زد؟ }} | {{ب| سرّ عشقست این، نمىدانم که در محراب خون | حنجرش بر دشنه، یا خنجر به حنجر بوسه زد؟ }} | ||
{{ب| مادرش زهرا به زینبْ خود وصیت کرده بود | بر گلویش گر در آن دیدار آخر بوسه زد }} | {{ب| مادرش زهرا به [[زینب (س)|زینبْ]] خود وصیت کرده بود | بر گلویش گر در آن دیدار آخر بوسه زد }} | ||
{{ب| روى دست آفتابى، ماه شد آماج تیر | بر لب اصغر چو آن پور پیمبر بوسه زد }} | {{ب| روى دست آفتابى، ماه شد آماج تیر | بر لب اصغر چو آن پور پیمبر بوسه زد }} | ||
{{ب| کاش مىشد با | {{ب| کاش مىشد با «[[رباب|ربابِ]]» خسته دل هم ناله شد | تا که تیر [[حرمله]] بر حلق [[علی اصغر (ع)|اصغر]] بوسه زد }} | ||
{{ب| لحظۀ پایان شهید عشق، آن بابالمراد | بر قدمگاه مراد خود برادر، بوسه زد }} | {{ب| لحظۀ پایان شهید عشق، آن بابالمراد | بر قدمگاه مراد خود برادر، بوسه زد }} | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
*[[کاروان شعر عاشورا|محمدعلی مجاهدی، ''کاروان شعر عاشورا''، زمزم هدایت، ج۱، ص ۵۶۲-۵۶۳.]] | *[[کاروان شعر عاشورا|محمدعلی مجاهدی، ''کاروان شعر عاشورا''، زمزم هدایت، ج۱، ص ۵۶۲-۵۶۳.]] | ||
{{شاعران}} | |||
[[رده:شاعران]] | [[رده:شاعران]] | ||
[[رده:شاعران معاصر]] | [[رده:شاعران معاصر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۹
بیت الله جعفری (۱۳۳۲ ه. ش) شاعر آئینی است.
بیت الله جعفرى | |
---|---|
زمینهٔ کاری | شاعر |
زادروز | ۱۳۳۲ ه. ش ارومیّه |
مدرک تحصیلی | کارشناسی مترجمی زبان عرب، کارشناسى ارشد علوم سیاسى |
دانشگاه | مدرسه عالی ترجمه، دانشگاه آزاد اسلامى |
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بوسههاى عاشورا[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آن گلویى را که لبهاى پیمبر بوسه زد | روز عاشورا عطش سوزاند و، خنجر بوسه زد | |
سرّ عشقست این، نمىدانم که در محراب خون | حنجرش بر دشنه، یا خنجر به حنجر بوسه زد؟ | |
مادرش زهرا به زینبْ خود وصیت کرده بود | بر گلویش گر در آن دیدار آخر بوسه زد | |
روى دست آفتابى، ماه شد آماج تیر | بر لب اصغر چو آن پور پیمبر بوسه زد | |
کاش مىشد با «ربابِ» خسته دل هم ناله شد | تا که تیر حرمله بر حلق اصغر بوسه زد | |
لحظۀ پایان شهید عشق، آن بابالمراد | بر قدمگاه مراد خود برادر، بوسه زد | |
شد حدیث عشق را تیرى سه پر حُسنِ ختام | تا به قلب خون آن مولا و سرور بوسه زد | |
بر جنونش خنده مىزد عشق روزى کز وفا | لیلى شوریده بر رخسار اکبر بوسه زد | |
همنفس شد با شهیدان در بهشت آرزو | بر تراب کربلا هرکس مکرر بوسه زد | |
«جعفرى»! بر آن لب و دندان جهنم شد حرام | که بر آن شش گوشه قبر پاک و اطهر بوسه زد |