محمود رضا اکرامی: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | '''محمود رضا اکرامی''' (زاده ١٣٣٨ ه. ش در اسفراین) متخلص به «خزان» شاعر معاصر ایرانی است.{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| نام =محمود اکرامى | | نام =محمود اکرامى | ||
| تصویر =Mahmoud_ekramifar.jpg | | تصویر =Mahmoud_ekramifar.jpg | ||
خط ۶: | خط ۶: | ||
| زمینه فعالیت =شعر و ادبیات | | زمینه فعالیت =شعر و ادبیات | ||
| ملیت =ایرانی | | ملیت =ایرانی | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد =١٣٣٨ ه. ش | ||
| محل تولد =اسفراین خراسان | | محل تولد =اسفراین خراسان | ||
| والد = | | والد = | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
|نمایشنامهها = | |نمایشنامهها = | ||
|فیلمنامهها = | |فیلمنامهها = | ||
|دیوان اشعار =از آن همه آسمان، شمارۀ | |دیوان اشعار =از آن همه آسمان، شمارۀ ٣٢ از گزیده ادبیات معاصر انتشارات نیستان | ||
|تخلص =خزان | |تخلص =خزان | ||
|فیلم(های) ساخته بر اساس اثر(ها)= | |فیلم(های) ساخته بر اساس اثر(ها)= | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
==دربارهی شاعر== | ==دربارهی شاعر== | ||
محمد رضا اکرامی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود انجام داد و تحصیلات عالیه خود را تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته جامعهشناسی در دانشگاه آزاد به اتمام رساند. او تحصیلات تکمیلی خود را در رشته مردمشناسی و در مقطع دکتری در کشور تاجیکستان گذراند. محمود اکرامی هم اکنون بعنوان مدرس در دانشگاههای آزاد اسلامی، علمی- کاربردی و الزهراء مشهد تدریس میکند. اکرامی از زمان دانشجویى به سرودن شعر پرداخت و از تخلص «خزان» سود مىجست و اشعارش در مجلات مختلف به صورت پراکنده چاپ مىشد. | |||
==آثار شاعر== | ==آثار شاعر== | ||
خط ۶۸: | خط ۶۶: | ||
==اشعار== | ==اشعار== | ||
=== | ===چشمه اشک=== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۱: | ||
{{ب| تو نه از زنگی، نه از رومی حسین!|چارده قرن است مظلومی حسین! }} | {{ب| تو نه از زنگی، نه از رومی حسین!|چارده قرن است مظلومی حسین! }} | ||
{{ب| آسمان در آسمان بارانیام|گردبادم، در خودم زندانیام }} | {{ب| آسمان در آسمان بارانیام|گردبادم، در خودم زندانیام }} | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۲۵: | ||
{{ب| میرود تا عشق را معنا کند|میرود تا خویش را پیدا کند }} | {{ب| میرود تا عشق را معنا کند|میرود تا خویش را پیدا کند }} | ||
{{ب| آسمان گریان و صحرا تشنه است|در میان دجله، دریا تشنه است }} | {{ب| آسمان گریان و صحرا تشنه است|در میان دجله، دریا تشنه است }} | ||
{{ب| دست در شط برد و دریا مست شد|آسمان تا بینهایت دست شد }} | {{ب| دست در شط برد و دریا مست شد|آسمان تا بینهایت دست شد }} | ||
{{ب| «با دل خونین، لب خندان» که دید؟|تشنه، مشک آب بردندان که دید؟ <ref> رستاخیز لالهها؛ ص | {{ب| «با دل خونین، لب خندان» که دید؟|تشنه، مشک آب بردندان که دید؟ <ref> رستاخیز لالهها؛ ص ۱۹و ۲۰.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۰: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
<br /> | <br /> | ||
===عصر عاشورا=== | ===عصر [[عاشورا]]=== | ||
{ | {| style="margin: 0 auto; " | ||
| class="b" |<span class="beyt"> عصر عاشورا کنار خیمههای سوخته</span> | | class="b" |<span class="beyt"> عصر عاشورا کنار خیمههای سوخته</span> | ||
| style="width:2em;" | | | style="width:2em;" | | ||
| class="b" |<span class="beyt">ذوالجناحی ماند با یالهای سوخته </span> | | class="b" |<span class="beyt">[[ذوالجناح|ذوالجناحی]] ماند با یالهای سوخته </span> | ||
|- | |- | ||
| class="b" |<span class="beyt"> کاروان میرفت و میبلعید دشت دیر سال</span> | | class="b" |<span class="beyt"> کاروان میرفت و میبلعید دشت دیر سال</span> | ||
خط ۱۸۵: | خط ۱۶۵: | ||
| class="b" |<span class="beyt">آسمان قرآن بخواند با صدای سوخته </span> | | class="b" |<span class="beyt">آسمان قرآن بخواند با صدای سوخته </span> | ||
|- | |- | ||
| class="b" |<span class="beyt"> قطره قطره شرم شد آب فرات از دیدن</span> | | class="b" |<span class="beyt"> قطره قطره شرم شد آب [[فرات]] از دیدن</span> | ||
| style="width:2em;" | | | style="width:2em;" | | ||
| class="b" |<span class="beyt">رقص خون آلود شیشه و هوای سوخته </span> | | class="b" |<span class="beyt">رقص خون آلود شیشه و هوای سوخته </span> | ||
خط ۱۹۱: | خط ۱۷۱: | ||
| class="b" |<span class="beyt"> چارده قرن آسمان بارید و میبارد هنوز</span> | | class="b" |<span class="beyt"> چارده قرن آسمان بارید و میبارد هنوز</span> | ||
| style="width:2em;" | | | style="width:2em;" | | ||
| class="b" |<span class="beyt">چشم را به خاک | | class="b" |<span class="beyt">چشم را به خاک [[کربلا]]<nowiki/>ی سوخته </span> | ||
|- | |- | ||
| class="b" |<span class="beyt"> ابرها بارانی و شاید خدا هم گریه کرد</span> | | class="b" |<span class="beyt"> ابرها بارانی و شاید خدا هم گریه کرد</span> | ||
| style="width:2em;" | | | style="width:2em;" | | ||
| class="b" |<span class="beyt">عصر عاشورا کنار خیمههای سوخته </span> | | class="b" |<span class="beyt">عصر [[عاشورا]] کنار خیمههای سوخته </span> | ||
|} | |} | ||
<br /> | <br /> | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
*[[دانشنامه شعر عاشورایی انقلاب حسینی در شعر شاعران عرب و عجم|دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج | *[[دانشنامه شعر عاشورایی انقلاب حسینی در شعر شاعران عرب و عجم|دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج ۲، ص: ۱۵۳۹-۱۵۴۰.]] | ||
*[[کاروان شعر عاشورا| | *[[کاروان شعر عاشورا|محمدعلی مجاهدی، ''کاروان شعر عاشورا''، زمزم هدایت، ج۱، ص ۵۴۷.]] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
[[رده:شاعران]] | [[رده:شاعران]] | ||
[[رده:شاعران معاصر]] | [[رده:شاعران معاصر]] | ||
<references /> | <references />{{شاعران}} | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران ایرانی]] | [[رده:شاعران ایرانی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۶ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۷
محمود رضا اکرامی (زاده ١٣٣٨ ه. ش در اسفراین) متخلص به «خزان» شاعر معاصر ایرانی است.
دربارهی شاعر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
محمد رضا اکرامی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود انجام داد و تحصیلات عالیه خود را تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته جامعهشناسی در دانشگاه آزاد به اتمام رساند. او تحصیلات تکمیلی خود را در رشته مردمشناسی و در مقطع دکتری در کشور تاجیکستان گذراند. محمود اکرامی هم اکنون بعنوان مدرس در دانشگاههای آزاد اسلامی، علمی- کاربردی و الزهراء مشهد تدریس میکند. اکرامی از زمان دانشجویى به سرودن شعر پرداخت و از تخلص «خزان» سود مىجست و اشعارش در مجلات مختلف به صورت پراکنده چاپ مىشد.
آثار شاعر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
کتابها[ویرایش | ویرایش مبدأ]
نظم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- «از آن همه آسمان»
- «دریا تشنه است»
- «گزیده ادبیات معاصر، شماره 32»
- «ما با سلیقه مردم پیر میشویم»
نثر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- «گریه کردن کم آرزویی نیست»
- «الفبای مطالعه و تحقیق»
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
چشمه اشک[ویرایش | ویرایش مبدأ]
باز میگردم به کار خویشتن | گریه نوش و شرمسار خویشتن | |
باز میگردم ببینم عشق چیست؟ | شیعهتر، شوریدهتر در عشق کیست؟ | |
ناگهان هر واژهای تب میکند | یادی از اندوه «زینب» میکند | |
یال خون آلود اسبی بیسوار | میوزد بر خاکهای سوگوار | |
میزند بر سینه، میپوشد سیاه | خاک گودال بلند قتلگاه | |
از نگاه پیر و غیرتمند من | قطره قطره میچکد لبخند من | |
چشمه چشمه اشک و ماتم میشوم | کربلا در کربلا غم میشوم | |
میشوم پر از سکوتی ارجمند | میسرایم با زبانی سربلند | |
ای «حسین» ای ماه قربانی شده | صبح سُکرانگیز توفانی شده | |
ای تمام شهر در سوگت سیاه | آبهای نهر در سوگت سیاه | |
ای سر خورشید روی دامنت | شعله شعله زخم در پیراهنت | |
ای درختان پیش رویت سر به زیر | هفت اقیانوس در چشمت اسیر | |
جز تو کس در عاشقی استاد نیست | تشنهکام هر چه بادا باد نیست | |
جز تو کس فریاد بیداری نشد | تشنهی از خویشتن جاری نشد | |
غصّهها پشت مرا خم میکنند | گریهها عمر مرا کم میکنند | |
آه از آن ساعت که در آن دشت پیر | ذوالجناحی بود و زینی سر به زیر | |
آفتاب از صدر زین افتاد بود | آسمان روی زمین افتاده بود | |
هیچ کس خورشید را یاری نکرد | هیچ کس از گل طرفداری نکرد | |
جملهی سرها گریبانی شدند | دشمن آن نوح توفانی شدند | |
آسمان در پیش چشمش سنگ شد | بهر دیدارش خدا دلتنگ شد | |
تو نه از زنگی، نه از رومی حسین! | چارده قرن است مظلومی حسین! | |
آسمان در آسمان بارانیام | گردبادم، در خودم زندانیام | |
سر نهاده شعله روی دامنم | آتشی گل کرده در پیراهنم | |
آتشی سر در گریبان خودم | ساکن شام غریبان خودم | |
آسمان بر دوش صحرا میرود | آفتابی رو به دریا میرود | |
آه ای دریا در آغوشش بگیر | موج توفان زاد، بر دوشش بگیر | |
چون که این دریای توفان پیرهن | هفت وادی زخم سرکش در بدن | |
میرود تا عشق را معنا کند | میرود تا خویش را پیدا کند | |
آسمان گریان و صحرا تشنه است | در میان دجله، دریا تشنه است | |
دست در شط برد و دریا مست شد | آسمان تا بینهایت دست شد | |
«با دل خونین، لب خندان» که دید؟ | تشنه، مشک آب بردندان که دید؟ [۱] |
جان سرخ[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مردی که طوفان خانه زادش، همنشینش بود | خورشید پلکی از نگاه آتشینش بود | |
یک آسمان از خاک بالاتر، نشست آخر | آن گل که اوج نیزهی دشمن زمینش بود | |
شمشیرهای فتنه رقصیدند و باریدند | بر جان سرخی که خدا عاشقترینش بود | |
آن روز در آن ظهر گرماریز خون بارید | تیغ کج اندیشی که عمری در کمینش بود | |
پشت تمام تیغها خم گشته در سوگش | در سوگ مردی که گل و آیینه دینش بود |
عصر عاشورا[ویرایش | ویرایش مبدأ]
عصر عاشورا کنار خیمههای سوخته | ذوالجناحی ماند با یالهای سوخته | |
کاروان میرفت و میبلعید دشت دیر سال | کودکان تشنه را با دست و پای سوخته | |
در کجا دیدید یا خواندید روی نیزهها | آسمان قرآن بخواند با صدای سوخته | |
قطره قطره شرم شد آب فرات از دیدن | رقص خون آلود شیشه و هوای سوخته | |
چارده قرن آسمان بارید و میبارد هنوز | چشم را به خاک کربلای سوخته | |
ابرها بارانی و شاید خدا هم گریه کرد | عصر عاشورا کنار خیمههای سوخته |
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج ۲، ص: ۱۵۳۹-۱۵۴۰.
- محمدعلی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا، زمزم هدایت، ج۱، ص ۵۴۷.
پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ رستاخیز لالهها؛ ص ۱۹و ۲۰.