محمدرضا ترکی
محمد رضا ترکی (١٣٤١ ه. ش) نویسنده، مترجم، محقق ادبی و از شاعران معاصر ایرانی است.
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
محمدرضا ترکی فرزند کمال در سال ١٣٤١ شمسی در آبادان به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا دیپلم ادبی در زادگاهش گذراند و سپس به تهران آمد و موفق به اخذ دکترا در رشته زبان و ادبیات فارسی گردید.
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آثار محمدرضا ترکی عبارتند از:
«پارسای پارسی»، «از واژه تا صدا» پیرامون ادبیات و رادیو، «پرسه در عرصه کلمات» مجموعه مقالات و یادداشتها، «فصل فاصله»، «هنوز اول عشق است»، «خاکستر آیینه»، «بغض در نواحی لبخند»، همچنین کتاب «تاریخ و تطور علوم بلاغت» دکتر شوقی ضیف را ترجمه نموده است.
دکتر ترکی مقالات متعددی در نشریات علمی-تخصصی کشور به رشته تحریر در آورده و یا ترجمه نموده است که از آن جمله «بر بساط غزل خاقانی»، «دوبارهکاری و شتابزدگی در تصحیح هفت دیوان محتشم کاشانی»، «طنز در شعر رودکی»، «مرد بادها» کوروساوا و تجربههای سینماییش، مجموعه مقالات «اسطورهشناسی» را نام برد.
وی همچنین سردبیری فصلنامه شعر، مدیریت شبکه فرهنگ رادیو ایران و دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران در کارنامه فعالیت خود دارد [۱]
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تیر سه شعبه![ویرایش | ویرایش مبدأ]
با خط کج کوفی خود
حرمله بر تیر
بنوشت که جز ناحیه حلق علیاصغر بیشیر
این تیر بلا
هیچکجا شعبه ندارد!
زخمها[ویرایش | ویرایش مبدأ]
باز بر پیکر خونین شما زخم زدند
عدهای جاهل
از فرقه تکفیریها
عدهای غافل
از این دسته تزویریها
عدهای نیز
بهانهطلب
از فرط شکم سیریها!
خیمهگاه تو
از آغاز
به روی عطش زخم به پا بود
حسین!
نذر محرم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پیراهن محرّمیات را به تن بکن | ای گل لباس شبنمیات را به تن بکن | |
وقتی که اشک میچکد از گونههای شهر | شولای اشک زمزمیات را به تن بکن | |
با ما غریبه نیستی ای آسمان تو هم | رخت سیاه ماتمیات را به تن بکن | |
ما از تو مردمی و رفاقت ندیدهایم | یک بار رخت مردمیات را به تن بکن | |
وقتی عزای اشرف اولاد آدم است | تنپوش سبز آدمیت را به تن بکن | |
این خاک بیحسین کویر است، ای وطن | گلگون قبای پرچمیات را به تن بکن | |
نذر پدر، سفارش مادر همیشه بود: | پیراهن محرمیات را به تن بکن! |
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ اخذ زندگینامه و اشعار شاعر از فضای مجازی توسط مؤلف.