مجتبی ابوالقاسمی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲۶: خط ۱۲۶:
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران معاصر]]
[[رده:شاعران معاصر]]
<references />
<references />{{شاعران}}

نسخهٔ ‏۷ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۵۸

مجتبی ابوالقاسمی (١٣٥٨ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است.

مجتبی ابوالقاسمی
مجتبی ابوالقاسمی.jpg
زادروز آذر ماه ١٣٥٨ ه.ش
مشهد
پدر و مادر عبدالرضا ابوالقاسمی
آثار «ماه ضیافت» و «آیه‌‏های شعر»
تخلص «رهگذر»

زندگینامه مجتبی ابوالقاسمی

سید مجتبی ابوالقاسمی فرزند عبدالرضا متخلص به «رهگذر» در آذر ماه ١٣٥٨ شمسی در مشهد متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. مجتبی ابوالقاسمی در سال ١٣٧٩ ه. ش با انجمن ادبی رضوی آشنا شد و شعر را به ‏طور جدی دنبال نمود. او بعد از اخذ دیپلم حسابداری راهی خدمت نظام وظیفه شد و سپس به شغل معلمی روی آورد. ایشان در کنگره‌‏ها و جشنواره‌‏های مختلف از جمله شعر رضوی مشهد و کرمان، غدیر خراسان جنوبی و... برگزیده شده است.

همسر ایشان، الهه بیات مختاری نیز شاعر است. ‏‌‏‏‏‏[۱]

آثار

از مجتبی ابوالقاسمی مجموعه‌ای ویژه ماه مبارک رمضان با عنوان «ماه ضیافت» و مجموعه شعر آئینی به نام «آیه‌‏های شعر» به چاپ رسیده است.

اشعار

ماه غم آمد و محرم شد آسمان دلم ترک دارد سرگذشتی که خانمان‌سوز است غمی اندازه فدک دارد
ساقی آمد به سمت شط فرات عطش خیمه‌گاه بر دوشش گر چه شق‌القمر نمود اما بر دلش داغ نه فلک دارد
کربلا چشمه‌ای پر از خون بود شرحه شرحه غم و پریشانی این حسینی که کشته اشک است با علی درد مشترک دارد
همچو خورشید نور می‌بخشید آمد و در دل سیاهی شب گفت راهش جدا کند از ما هر کسی بر حسین شک دارد
رو به گودال قتلگاه آمد خون گل را به آسمان پاشید تا شهادت دهد به عشق حسین! راه حق اینچنین محک دارد
گفت زینب در آن حماسه سرخ من ندیدم به غیر زیبائی گر چه خورشید و طشت زر امروز روی زخم دلم نمک دارد
کاروان نیزه نیزه می آمد دل افلاکیان پر از غم شد اسم اعظم به روی لب جاریست ماه غم آمد و محرم شد

نقطه عطف ...

درس ایثار تو آوازه عالم شده است ماه غم آمده هنگام محرم شده است
عمق این فاجعه را با چه زبان باید گفت که در این فرصت کوتاه فراهم شده است
کشته اشکی و از داغ تو یا ثارا... مرثیه‌خوان غمت حضرت آدم شده است
نه فقط چشم غزل لاله صفت می‌سوزد چشم عالم ز غمت چشمه زمزم شده است
تا حسینیه دل رفتم و دیدم آنجا داغ هفتاد و دو آئینه مجسم شده است
بعد از آن واقعه تلخ در آن سرخی دشت دل عشاق تو خونابه ماتم شده است
کربلا نقطه عطفی است به تاریخ بشر که به خون‌خواهی تو شیعه مصمّم شده است
هر که از فلسفه راه تو آگاهی یافت محرم کوی تو با عشق تو محرم شده است
رهگذر گفت که ای مهر هدایت گستر درس ایثار تو آوازه عالم شده است

رباعی

او آمد و با قیام خود غوغا کرد هفتاد و دو ماه‌پاره را معنا کرد
با خطبه آتشین خود در آن روز حکام بنی‌امیه را رسوا کرد


در علقمه عباس همان نیک سرشت با دست بریده بر دل خاک نوشت
در حسرت لب‌های من ای آب بسوز من با لب تشنه می‌روم سوی بهشت


ساقی شد و بهر تشنه لب‌ها جان دارد در محضر عشق بی‌مهابا جان داد
در پای برادرش دو دستش را ریخت لب تشنه کنار رود، دریا جان داد


ای در همه جا یاور زینب سجاد بی‌نور رخت جهان بود شب سجاد
تقدیر چنین بود که در ظهر عطش باشی تو میان شعله در تب سجاد


در راه حسین جان به جانان دادی بی‌واهمه سر بر سر پیمان دادی
در راه هدف گذشتی از هستی خویش لب تشنه کنار علقمه جان دادی

منابع

پی نوشت

  1. گفت‌وگوی مؤلف با شاعر.‏