عبد اللّه بن زبیر اسدی‌

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۸ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۰۸ توسط Faraji (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

عبدالله بن زبیر اسدی شعرای شیعی بود.

عبد اللّه بن زبیر اسدی‌
زادروز کوفه
مرگ سال 75 ه. ق.
پیشه شاعر

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

عبد اللّه بن زبیر بن اشیم اسدی از خاندان بنی اسد بود که در کوفه به دنیا آمد. [۱] مرزبانی در «معجم الشعراء» و شیخ سماوی در «ابصار العین» و ابو الفرج اصفهانی در «الاغانی» اشعاری از او ذکر کرده‌اند. از اشعار به دست آمده می‌توان پاره‌ای رویدادهای زمان او و هم‌چنین شخصیت فردی، اجتماعی، سیاسی و ادبی وی را روشن ساخت. اشعار او در سه موضوع مدح، رثا و هجو خلاصه می‌شود.

عبد اللّه مرثیه‌ای در مورد مسلم بن عقیل و هانی بن عروه سروده که طبری و ابن طاووس آن را نقل کرده‌اند. [۲] عبد اللّه به سال 75 ه. ق. در سفر به ری که به دستور حجّاج بن یوسف ثقفی انجام شد، درگذشت. [۳]

نمونه اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

1- اذا کنت لا تدرین ما الموت فانظری‌إلی هانی بالسوق و ابن عقیل

2- إلی بطل قد هشّم السیف وجهه‌و آخر یهوی من طمار قتیل

3- أصابها أمر الامیر فأصبحاأحادیث من یسری بکل سبیل

4- تری جسدا قد غیر الموت لونه‌و نضح دم قد سال کلّ مسیل

5- أیرکب اسماء الهمالیج آمناو قد طلبته مذحج بذحول

6- تطیف حوالیه مراد و کلهم‌علی رقبة من سائل و مسول

7- فان انتم لم تثأروا بأخیکم‌فکونوا بغایا أرضیت بقلیل [۴]


1- اگر نمی‌دانی مرگ چیست! به جسد هانی و مسلم بن عقیل در میان بازار کوفه بنگر!

2- بدان پهلوانی بنگر که شمشیر چهره‌ی او را خرد کرده است. (هانی) و به دلاوری دیگر که جنازه‌اش آغشته به خون از بالای قصر فرو افتاده است. (مسلم)

3- دستور حاکم (ابن زیاد) آن دو را به این سرنوشت دچار ساخت که سرگذشتشان ورد زبان مردم در هر کوی و برزن شده و به صحراها و بیابانها به ارمغان می‌برند (آنان افسانه‌ی رهگذران شده‌اند).

4- پیکر بی‌سری را خواهی دید که مرگ رنگش را دگرگون ساخته است و خونهایی نیز که چون سیل روان گشته است.

5- آیا اسماء پسر خارجه (که با چند تن دیگر هانی را به دربار ابن زیاد بردند) آسوده و آزاد سوار بر اسبها شود با اینکه قبیله‌ی مذحج خون هانی را از او خواهانند؟

6- و قبیله‌ی مراد (که با هانی از یک تیره بودند) به دور اسماء گردش کنند و مراقب و چشم به راه اویند و از یکدیگر پرسش کنند و در جستجوی وی باشند.

7- اگر شما (ای قبیله مذحج و مراد) انتقام خون برادرتان را نگیرید راستی زنان زناکاری هستید که به اندکی از مال راضی شده‌اید؟!

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. الاغانی؛ ج 14، ص 236.
  2. تاریخ طبری؛ ج 2، ص 266.
  3. تاریخ مدینة دمشق؛ (تراجم حرف عین)؛ ص 512.
  4. ادب الطف؛ ج 1، ص 143.