عباسعلی محمدی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۶۰: خط ۶۰:
{{ب| گرچه پروانه صفت بال و پرم می‌سوزد|در بر شمع جمالت چه غم پر دارم }}
{{ب| گرچه پروانه صفت بال و پرم می‌سوزد|در بر شمع جمالت چه غم پر دارم }}


{{ب| به سرم شوق شهادت، به دلم عشق وصال‌|حسرت دیدن آن مهر منوّر دارم }}
{{ب| به سرم شوق [[شهادت]]، به دلم عشق وصال‌|حسرت دیدن آن مهر منوّر دارم }}


{{ب| من نه در بند جهانم که جهان می‌گذرد|خوف از روز حساب وصف محشر دارم }}
{{ب| من نه در بند جهانم که جهان می‌گذرد|خوف از روز حساب وصف محشر دارم }}
خط ۸۶: خط ۸۶:
==منابع==
==منابع==


دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1284.
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1284.]


==پی نوشت==
==پی نوشت==
خط ۹۳: خط ۹۳:
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران معاصر]]
[[رده:شاعران معاصر]]
<references />{{شاعران}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۰۸

عباسعلی محمدی یکی از شاعران معاصر است.

عباسعلی محمدی
زادروز 1312 ه. ش
فین الیگودرز
تخلص «آزرده»

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

عباسعلی محمدی متخلص به «آزرده» به سال 1312 ه. ش در فین الیگودرز متولد شد. وی در سال 1353 انجمن نغمه سرایان مذهبی را به سرپرستی مرحوم استاد محمد علی مردانی و عدّه‌ای از شعرا تشکیل داد. [۱] از کودکی ذوق شعری داشت و گه‌گاه نوحه می‌سرود. اکثر اشعارش در دوران انقلاب و پیرامون پیروزی انقلاب است.

اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بس که سودای غم عشق تو در سر دارم‌ نتوانم سر خود از قدمت بردارم
عاشقم کار دلم سوختن و ساختن است‌ تا به وصلت نرسم حلقه بر این در دارم
غم عشقت دل آتش زده را بریان کرد بی‌سبب نیست که چشمان ز خون‌تر دارم
گرچه پروانه صفت بال و پرم می‌سوزد در بر شمع جمالت چه غم پر دارم
به سرم شوق شهادت، به دلم عشق وصال‌ حسرت دیدن آن مهر منوّر دارم
من نه در بند جهانم که جهان می‌گذرد خوف از روز حساب وصف محشر دارم
ای علمدار صف کربُ بلا یا عباس‌ التجا بر تو و بر باب و برادر دارم
باب حاجاتی و ما ریزه‌خور خوان توایم‌ کی غم جاه و مقام و زر و زیور دارم
عمرم آخر شد و دل در غم هجران تو سوخت‌ گریه از بهر تو و سبط پیمبر دارم
چون تو خجلت زده از اصغر بی‌شیر شدی‌ خون بدل زین ستم فرقه‌ی کافر دارم
مشکت از آب تهی گشت ز تیر دشمن‌ خبر از حال تو و اصغر و مادر دارم
مشک و دست و علمت چون به زمین افتادند دل پر از خون شدم سینه چو مجمر دارم
همچو عباس علی از غمت ای قبله‌ی دل‌ چشم خونبار و دل از غصه پر آذر دارم
خامه را بشکن و خاموش نشین «آزرده» شرح این ماتم جان سوز به باور دارم [۲]



منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. سیمای مدّاحان و شاعران؛ ج 2، ص 52.
  2. همان؛ ص 55.