شیخ محمد علی اردوبادی‌

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۲۲ توسط Faraji (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
شیخ محمد علی اردوبادی‌
زادروز 1310 ه. ق.
تبریز
پدر و مادر میرزا ابوالقاسم اردوبادی
مرگ 1380 هجری
پیشه شاعر
کتاب‌ها یک دوره تحقیقات در شش جلد که هر جلد آن نام خاصی دارد (قطف الزهر، زهر الریاض، الحدائق ذات الاکمام، الحدیقة المبهجة، الریاض الزاهره، زهرالربی)
دیوان سروده‌ها «حیاة ابراهیم بن مالک الاشتر»، «حیاة سبع الدجیل»، «الالوار الساطعة» و «سبک التبر فیما قیل فی الامام الشیرازی»

شیخ محمدعلی اردوبادی از علما و شعرای امامیه می‌باشد.

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شیخ محمد علی اردوبادی تبریزی نجفی فرزند میرزا ابو القاسم اردوبادی به سال 1310 ه. ق. در تبریز متولد شد. در کودکی و در سن 5 سالگی با پدرش به نجف اشرف رفت و مقدمات علوم متداوله را نزد جمعی از فضلای نجف فراگرفت، سپس به حوزه‌ی درس پدرش راه یافت. هم‌چنین از حوزه‌ی درس شیخ الشریعه اصفهانی، میرزای شیرازی و شیخ محمد جواد بلاغی بهره‌مند گشت. حکمت، فلسفه، کلام و تفسیر را آموخت. بیش از شصت اجازه‌ی روایت و اجتهاد از فحول علمای عراق، ایران، سوریه و لبنان دریافت کرد و برجستگان علمای شیعه، مقام علمی و فضل او را گواهی نمودند. اردوبادی در شعر و ادب عرب بر اکثر شعرای عرب‌نژاد برتری داشت و شیوه‌ی عالی وی، بزرگان شعرای عرب را حیرت‌زده نمود. اکثر عمر خود را در خدمت علم و دین صرف کرد و در کنار استاد خود شیخ محمد جواد بلاغی مبارزات خستگی‌ناپذیری علیه تبلیغات مسیحی و استعمار نو برپا داشت. در ده‌ها مجلّه در کشورهای اسلامی مقالاتی منتشر نمود و با دشمنان اسلام و تشیع جنگید.

او به سال 1380 هجری درگذشت.

آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اردوبادی دارای تألیفات مهم و تحقیقات ارزنده‌ای است از جمله: یک دوره تحقیقات در شش جلد که هر جلد آن نام خاصی دارد (قطف الزهر، زهر الریاض، الحدائق ذات الاکمام، الحدیقة المبهجة، الریاض الزاهره، زهرالربی).

«حیاة ابراهیم بن مالک الاشتر»، «حیاة سبع الدجیل»، «الالوار الساطعة». «سبک التبر فیما قیل فی الامام الشیرازی» در 600 صفحه شامل اشعاری است درباره‌ی میرزای اوّل شیرازی و «دیوان شعر» که غالبا در مدح اهل البیت (ع) است. [۱]

وی در زمان دایرة المعارف تألیف اعیان الشیعه در حیات بوده [۲] و صاحب الغدیر نیز در زمان تألیف کتاب خود با او ملاقات داشته است.

نمونه اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مرثیه عاشورایی:


1- أحقّ الناس أن یبکی علیه‌بدمع شابه علق الدماء

2- بجنب العلقمیّ سری فهرفتی أبکی الحسین بکربلاء

3- أخوه و ابن والده علیّ‌هزبر الملتقی ربّ اللواء

4- صریعا تحت مشتبک المواضی‌أبو الفضل المضرّج بالدماء

5- و من واساه لا یثنیه شی‌ءعن ابن المصطفی عند البلاء

6- و قد ملک الفرات فلم یذقه‌و جاد له علی عطش بماء [۳]


1- او کسی است که از همه سزاوارتر است تا بر او بگریند، گریه‌ای که آمیخته با خون باشد.

2- شریف‌ترین و سخاوتمندترین جوان عرب (از نژاد قهر) در کربلا و در کنار علقمه به خاک افتاد و حسین (ع) بر او گریه کرد.

3- برادرش (عبّاس) که در رویارویی با دشمن مانند شیر بود و علمدار لشکر او بود.

4- ابو الفضل که در زیر برخورد شمشیرهای تیز، شهید و بدنش به خون آغشته شد.

5- کسی‌که در روز مصیبت و بلا در همه حال یاور او بود و هیچ چیز نتوانست او را از یاری باز دارد.

6- و هنگامی‌که فرات به تصرّف او درآمد از آب آن نچشید و با اینکه تشنه بود خواست که آب را به برادر بخشد.


1- فقل بالغصن یحمل منه نوراو قل بالنجم تحمله ذکاء

2- و نادی فیهم و القوم صم‌فلا عن غیهم یلوی نداء

3- ألا من راحم یسقی رضیعایلوح علیه من طه رواء

4- و ان یذنب أبوه کما زعمتم‌فلا ذنب علیه و لا جزاء

5- فلم یسقوه من ظمأ و لکن‌حدا للبغی حرملة الشقاء

6- بنی ترکتنی و الهم ثکلی‌و ما من بعد یومک لی عزاء

7- و اندب وجهک الذهبی وردابماء الحسن کان له ارتواء [۴]


1- به شاخه‌ی درخت بگو که از او بلندی بگیرد و به ستاره بگو که از او روشنایی بگیرد.

2- او در میان آنان ندا داد در حالی‌که آن قوم کر بودند و هیچ ندایی را نمی‌شنیدند.

3- چرا به طفل شیرخوارش رحم نکردند و آبی به او ندادند.

4- و اگر پدرش آنگونه که شما گمان می‌کردید گناهکار بود. طفل شیرخوار چه گناهی داشت.

5- که او را در حالی‌که تشنه بود آب ندادید و حرمله‌ی ستمگر با شقاوت به او تیز زد.

6- پسرکم! مرا ترک کردی و مرا به عزایت نشاندی و بعد از شهادت تو من عزادار هستم.

7- من گریه و زاری می‌کنم بر صورت روشن تو و آن را با آب دیده می‌پوشانم تا سیراب شود.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. ادب الطف؛ ج 10، ص 151 و 152. اعیان الشیعه؛ ج 9، ص 438. الذریعه، ج 6، ص 286.
  2. اعیان الشیعه؛ ج 9، ص 438.
  3. الغدیر؛ ج 3، ص 3.
  4. ادب الطف؛ ج 10، ص 150 و 151.