ساعد باقری‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:


*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ ۲، ص: ۱۵۵۵.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ ۲، ص: ۱۵۵۵.]
 
{{شاعران}}
[[رده:ادبیات]]
[[رده:ادبیات]]
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران معاصر]]
[[رده:شاعران معاصر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۷

ساعد باقری
ساعدباقری.jpg
زادروز ١٣٣٩ ه.ش
تهران
کتاب‌ها «نجوای جنون»، «شعر امروز» و «گزیده ادبیات معاصر شماره ٣٠»

ساعد باقری (١٣٣٩ ه. ش) از شاعران و ترانه سرایان معاصر ایرانی است.

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ساعد باقری از شاعران و نویسندگان انقلاب اسلامی است که در سال ١٣٣٩ ه. ش در تهران متولد شده است. آشنایی وی با دکتر سید حسن حسینی در دوران خدمت وظیفه سربازی، باعث علاقمندی و شوق بیشتر او به شعر شد. اشعارش به طور پراکنده در نشریات مختلف، جنگ‌های ادبی و مجموعه شعرهای گردآوری شده، انتشار یافته‌است.

باقری تحصیلاتش در حد دیپلم است و در رادیو تلویزیون مشغول به کار گویندگی و نویسندگی بعضی برنامه‌ها بوده‌است.

آثار شاعر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

باقری خالق آثاری چون مجموعه‌ی شعر «نجوای جنون»، کتابی در نقد و بررسی شعر معاصر با عنوان «شعر امروز» و «گزیده ادبیات معاصر شماره ٣٠» می‌باشد.

اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

چه رود است این که از آن سوی سدهای زمان جاری‌ست‌ خروشان موج در موج از کران تا بیکران جاری‌ست
که می‌داند چه خواهد رست از این باران خون‌آلود که گویی از گلوی پاره‌ی هفت آسمان جاری‌ست
هنوز آن گردباد گرم «هوهوی» جنون ورزان‌ ز دشت خون فشان تا کوچه‌های بی‌نشان جاری‌ست
سحرگاهان به صحن باغهای همجوار عشق‌ به هم پیوسته عطر خون گلهای جوان جاری‌ست
از آنِ کیست این مرکب که خون غیرتش در چشم‌ به پیوند نگاهی حرف‌آموز زبان جاری‌ست
زبانم لال، گویی بر گلویی بوسه زد خنجر که عطر بوسه‌ی پیغمبر از رگ‌های آن جاری‌ست
هجوم باد پائیز و شکفتن در بهار زخم‌ گل این باغ را بوی بهاران در خزان جاری‌ست
شهیدا بانگ «هَل مِن ناصِرَت» موجی است آتشناک‌ که چون خون در عروق آفرینش بی‌امان جاری‌ست

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]