بتول مهدیزاده

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۶ توسط Faraji (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

بتول مهدیزاده (١٣٥٥ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است.

بتول مهدیزاده
زادروز ١٣٥٥ ه.ش
حسن‌آباد شهرستان مه‌ولات استان خراسان رضوی

زندگینامه

بتول مهدیزاد در سال ١٣٥٥ شمسی در روستای «حسن‌آباد» شهرستان «مه‌ولات» در استان «خراسان رضوی» متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. بتول مهدیزاده پس از پایان دوره‌ راهنمایی به دانش‌سرای تربیت معلم رفته و علاوه بر اشتغال به معلمی تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه فردوس ادامه داد.

مهدیزاده از دوران کودکی حرکت به سمت شعر را آغاز کرده است و در ابتدای کار با عوض کردن متن و موضوع اشعار کتاب‌های درسی شاعری را تمرین کرده است. او قالب غزل را به دلیل اینکه می‌تواند مضامین عاشقانه را در شعر خود بگنجاند، برای قالب شعرش انتخاب کرده است. شکوفایی شعرش را حاصل راهنمایی‌های دبیران ادبیات دوران متوسطه و دوست شاعرش خانم «زهرا آرین‌نژاد» می‌داند.

ایشان مسئولیت انجمن ادبی شهرستان مه‌ولات را برعهده داشته است و دانش‌آموزان علاقه‌مند به شعر و ادب را در این حیطه گرد هم آورده و مشکلات آن‌ها را در این زمینه رفع کرده است. [۱]‏‌

او تاکنون مجموعه شعری منتشر نکرده است، اما اشعارش در مجموعه‌هایی که به مناسبت‌های مختلف چاپ شده‌اند، درج شده است. وی اعتقاد دارد وجود شعر به جهت تأثیرگذاری و فراگیر بودنش بر روی همه‌ افراد جامعه یک ضرورت است.

اشعار

دو بیتی

زمین آن روزها خاکستری بود صدای گریه‏‌های خواهری بود
عجب خورشید افتاد از تن اسب و شب بر روی نیزه یک سری بود
شب و درد و غم و خون و ستاره شب و هفتاد و دو خورشید پاره
سری بالای نیزه داشت می‌‏خواند چه حزن‌انگیز قرآن را دوباره


غروب و داغ و دردی دیگر آمد صدا از نای سرخ حنجر آمد
تمام دشت هم خون گریه می‌‏کرد یکی با اسب وقتی بی‌سر آمد


شکوه بیدار

نیاز و العطش و تشنگی نمایان بود و فصل قحطی بی‌اعتبار انسان بود
و مردهای مؤنث به فخر خود مشغول اگر درست بگویم کویر ایمان بود
چه تیغ‏‌ها که به خون تمامشان تشنه بر آسمان و زمین تشنگی فراوان بود
از ایستادن زخمی آسمــان مردی تمام محور این جاده نورباران بود
ورود مرثیه جاری شد از گلوگاهش چه زخم‏‌ها که نشان طلایه‌داران بود
شکفت حنجره‌‏اش در قیامت آتش میان حنجره‌‏اش صوت خوب قرآن بود
سلام ما به حســـین و شکوه بیــدارش
که بعد خون و قیامش همیشه توفان بود

منابع

پی نوشت

  1. گفت‏‌وگوی مؤلف با شاعر.‏