مولوی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران متقدم]] | [[رده:شاعران متقدم]] | ||
<references /> | <references />{{شاعران}} |
نسخهٔ کنونی تا ۵ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۰۳
مولوی (۶۰۴ ه. ق- ۶۷۲ ه. ق) از بزرگترین شاعران قرن هفتم هجری است.
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
جلالالدّین محمّد فرزند سلطانالعلماء محمّد بن حسین خطیبی معروف به بهاءالدّین در ششم ربیعالاول سال ۶۰۴ ه.ق در بلخ به دنیا آمد. پدر وی از علماء و صوفیان بزرگ زمان خود بود. بهاءالدّین به سبب رنجش خاطر سلطان محمّد خوارزمشاه در هنگامی که جلالالدّین کودک بود، از بلخ به قونیه رفت جلالالدّین تحقیقات مقدماتی را نزد پدر به پایان رسانید و پس از فوت پدر تحت ارشاد برهانالدّین محقّق ترمذی درآمد. برهانالدّین محقّق، مولانا را مدتی برای تکمیل علوم و معلومات در حلب و دمشق که از بزرگترین مراکز علمی و ادبی آن زمان بود، فرستاد و مولانا پس از پایان کار به قونیه بازگشت و به تدریس، تعلیم، وعظ و تذکیر مشغول شد. ایشان در سال ۶۴۲ ه. ق با شمسالدّین محمّد بن علی بن ملکداد معروف به شمس تبریزی ملاقات کرد. این ملاقات انقلابی روحانی در مولانا پدید آورد که موجب ترک مسند تدریس و فتوی گشت و این امر سبب نارضایتی مردم قونیه و اعتراض مریدان وی گشت. شمس تبریزی تحت فشار مریدان مولانا به دمشق رفت. هجران وی مولانا را مضطرب و مشوش کرد و بالاخره پسر خود سلطان ولد را همراه گروهی در طلب شمس به دمشق فرستاد. شمس باز آمد و با مولانا بود تا در سال ۶۴۵ ه. ق که به ناگاه ناپدید گردید. این که گفتهاند وی را جماعتی از مردم قونیه کشتهاند، نباید پایه و اساسی داشته باشد. پس از فقدان شمس، مولانا مسند تدریس و فتوی را ترک گفت و به مراقبت باطن و تهذیب نفس پرداخت. ارتباط او با صلاحالدین زرکوب و حسامالدین چلبی در این دوره از عمر یک چند او را مشغول داشت و به تشویق حسامالدّین، مولانا به سرودن مثنوی پرداخت.
سرانجام مولوی در ۵ جمادیالثانی سال ۶۷۲ ه. ق در قونیه درگذشت.
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آثار مولانا از نظم و نثر عبارتند از:
- «مثنوی» در ۶ جلد و شامل ۲۶ هزار بیت که در بحر رمل سروده شدهاست. محتویات مثنوی حکایات مسلسل منظومی است که از آنها نتایج دینی و عرفانی گرفته شده و حقایق معنوی به زبان ساده بیان گشتهاست
- دیوان غزلیات معروف به «دیوان کبیر» یا کلیات شمس مشتمل بر ۵۰۰۰۰ بیت
- «رباعیات»
- «مکتوبات مولانا»
- «فیه ما فیه»
- «مجالس سبعه». [۱]
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شعر ۱[ویرایش | ویرایش مبدأ]
کجایید ای شهیدان خدایی | بلا جویان دشت کربلایی | |
کجایید ای سبک روحان عاشق | پرندهتر ز مرغان هوایی | |
کجایید ای شهان آسمانی | بدانسته فلک را در گُشایی | |
کجایید ای ز جان و جا رهیده | کسی مر عقل را گوید کجایی | |
کجایید ای در زندان شکسته | بداده وامداران را رهایی | |
کجایید ای در مخزن گشاده | کجایید ای نوای بینوایی | |
در آن بحرید کاین عالم کف اوست | زمانی بیش دارید آشنایی | |
کف دریاست صورتهای عالم | ز کف بگذر اگر اهل صفایی | |
دلم کف کرد کاین نقش سخن شد | بِهِل نقش و به دل رَواگر ز مایی [۲] |
شعر ۲[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تا به شب ای عارف شیرین نوا | آن مایی آن مایی آن ما | |
تا به شب امروز ما را عشرتست | الصلا ای پاک بازان الصلا | |
در خرام ای جان جان هر سماع | مه لقایی مه لقایی مه لقا | |
بس غریبی بس غریبی بس غریب | از کجایی از کجایی از کجا | |
با که میباشی و همراز تو کیست | با خدایی با خدایی با خدا | |
ای گزیده نقش از نقّاش خود | کی جدایی کی جدایی کی جدا | |
با همه بیگانهای و با غمش | آشنایی آشنایی آشنا | |
جزو جزو تو فکنده در فلک | ربّنا و ربّنا و ربّنا | |
دلشکسته هین چرایی برشکن | قلبها و قلبها و قلبها | |
آخر ای جان اول هر چیز را | منتهایی منتهایی منتها | |
یوسفا در چاه شاهی تو و لیک | بیلوایی بیلوایی بیلوا | |
چاه را چون قصر قیصر کردهای | کیمیایی کیمیایی کیمیا | |
یک دلی کی خوانمت که صد هزار | اولیایی اولیایی اولیا | |
حشرگاه هر حسینی گر کنون | کربلایی کربلایی کربلا | |
مشک را بربند ای جان گرچه تو | خوش سقایی خوش سقایی خوش سقا [۳] |