نیاز اصفهانی (جوشقانی): تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''نیاز اصفهانی''' از شاعران نیمهی نخست قرن سیزدهم هجری است.{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | |||
| نام = نیاز اصفهانی (جوشقانی) | |||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام اصلی = سیّدحسین (سیّدحسن) طباطبایی جوشقانی اصفهانی | |||
| زمینه فعالیت = | |||
| ملیت = | |||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = قصبه جوشقان، ناحیهای بین کاشان و اصفهان | |||
| والدین = | |||
| تاریخ مرگ = | |||
| محل مرگ = شاریاخ | |||
| علت مرگ = | |||
| محل زندگی = | |||
| مختصات محل زندگی = | |||
| مدفن = | |||
|مذهب = | |||
|در زمان حکومت =فتحعلیشاه قاجار | |||
|اتفاقات مهم = | |||
| نام دیگر = | |||
|لقب = | |||
|بنیانگذار = | |||
| پیشه = | |||
| سالهای نویسندگی = | |||
|سبک نوشتاری = | |||
|کتابها =دیوان اشعار | |||
|مقالهها = | |||
|نمایشنامهها = | |||
|فیلمنامهها = | |||
|دیوان اشعار = | |||
|تخلص = نیاز | |||
|فیلم ساخته بر اساس اثر= | |||
| همسر = | |||
| شریک زندگی = | |||
| فرزندان = | |||
|تحصیلات = | |||
|دانشگاه = | |||
|حوزه = | |||
|شاگرد = | |||
|استاد = | |||
|علت شهرت = | |||
| تأثیرگذاشته بر = | |||
| تأثیرپذیرفته از = | |||
| وبگاه = | |||
|گفتاورد = | |||
|امضا = | |||
}} | |||
==زندگینامه== | |||
سیّدحسین (سیّدحسن) طباطبایی جوشقانی اصفهانی، متخلّص به «نیاز»، از نوادگان میرشاه تقی جوشقانی که از رجال دربار شاه سلیمان صفوی است ذکر کردهاند. وی در قصبهی جوشقان، ناحیهای بین کاشان و اصفهان متولد شد و در زمان سلطنت فتحعلیشاه قاجار در اصفهان نشو و نما یافت. از دانش و خوشنویسی و قریحهی شاعری و به ویژه غزلسرایی بهره داشتهاست. | |||
سال تولد و وفاتش به درستی معلوم نیست.<ref>مجمع الفصحاء؛ ج ۶، ص ۱۰۳۵. فرهنگ شاعران زبان پارسی.</ref> | |||
==اشعار== | |||
===شعر ۱=== | |||
{{شعر}} | |||
{{ب| شد شام و آفتاب نمود از شفق به تن|چون کشتگان [[کربلا|کرب و بلا]]، لالهگون کفن }} | |||
{{ | {{ب| یا همچو مغفری که به خون گشته واژگون|یا چون سری که کرده جدا تیغش از بدن }} | ||
{{ب| گفتم به خویش از سر حیرت که از چه رو|پیداست رسم تازه در آن کهنه انجمن؟ }} | {{ب| گفتم به خویش از سر حیرت که از چه رو|پیداست رسم تازه در آن کهنه انجمن؟ }} | ||
{{ب| افکنده چرخ، یوسف خورشید را به چاه|و آنگاه لالهگون از شفق کرده پیرهن }} | {{ب| افکنده چرخ، یوسف خورشید را به چاه|و آنگاه لالهگون از شفق کرده پیرهن }} | ||
{{ب| پر خون نموده چون زکریا، چرا کنار|در طشت خون، مگر سر یحیاست غوطه زن؟ }} | {{ب| پر خون نموده چون زکریا، چرا کنار|در طشت خون، مگر سر یحیاست غوطه زن؟ }} | ||
{{ب| یا پر ز خون رکاب شه دین که آسمان|چون | |||
{{ب| گلگون قبای آل عبا فخر عالمین|در خاک و خون فتادهی کرب و بلا حسین }} | {{ب| یا پر ز خون رکاب شه دین که آسمان|چون [[ذوالجناح]] بسته به پهلوی خویشتن }} | ||
{{ب| گلگون قبای آل عبا فخر عالمین|در خاک و خون فتادهی کرب و بلا [[حسین]] }} | |||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===شعر ۲=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| ای سوز سینه باز تو را این اثر که داد؟|وی آتش نهفته تو را این شرر که داد؟ }} | {{ب| ای سوز سینه باز تو را این اثر که داد؟|وی آتش نهفته تو را این شرر که داد؟ }} | ||
{{ب| ای سیلِ گریه از دل خون گشته میرسی|از حال شاه تشنه لبانت خبر که داد؟ }} | {{ب| ای سیلِ گریه از دل خون گشته میرسی|از حال شاه تشنه لبانت خبر که داد؟ }} | ||
{{ب| افلاک را پیالهی عشرت که زد به سنگ؟|آفاق را نوالهی لخت جگر که داد؟ }} | {{ب| افلاک را پیالهی عشرت که زد به سنگ؟|آفاق را نوالهی لخت جگر که داد؟ }} | ||
{{ب| در برّو بحر قصهی آن ماجرا که برد؟|افغانشان به جانب گردون، گذر که داد؟ }} | {{ب| در برّو بحر قصهی آن ماجرا که برد؟|افغانشان به جانب گردون، گذر که داد؟ }} | ||
{{ب| در جام عیش، زهر الم ناگهان که ریخت؟|در دست چرخ، ساغر غم بیخبر که داد؟ }} | {{ب| در جام عیش، زهر الم ناگهان که ریخت؟|در دست چرخ، ساغر غم بیخبر که داد؟ }} | ||
{{ب| فرمان ناله را به دیار الم که خواند؟|دامان گریه را به کفِ چشمِ تَر، که داد؟ }} | {{ب| فرمان ناله را به دیار الم که خواند؟|دامان گریه را به کفِ چشمِ تَر، که داد؟ }} | ||
{{ب| باز این سخن به خدمت خیر النسا که گفت؟|باز این خبر به حضرت خیر البشر که داد؟ }} | {{ب| باز این سخن به خدمت خیر النسا که گفت؟|باز این خبر به حضرت خیر البشر که داد؟ }} | ||
{{ب| کز تیغ ظلم غرقه به خون شد حسین تو|گردید سر جدا ز تن نور عین تو }} | {{ب| کز تیغ ظلم غرقه به خون شد حسین تو|گردید سر جدا ز تن نور عین تو }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===شعر ۳=== | |||
{ | {| style="margin: 0 auto; " | ||
| class="b" |<span class="beyt"> در خون چو نور دیدهی زهرا تپیده شد</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">از بهر گریه چرخ سراپای دیده شد </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> هم روی آفتاب از این غصّه تیره گشت</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">هم قامت سپهر از این غم خمیده شد </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> بر باد داد تازه گلی صرصر ستم</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">کز آن هزار خار به دلها خلیده شد </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> شد منخسف مهی که از آن هر ستارهای</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">خونابهسان ز دیدهی گردون چکیده شد </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> شد شورشی که محفل عشرت سرای خلد</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">برچیده گشت و بزم غمی تازه چیده شد </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> یعقوب را ز گریه دگر دیده گشت تار</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">پیراهن صبوری یوسف دریده شد </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> از پشت زین به خاک چو خورشید دین نشست</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">برخاست شورشی که فلک بر زمین نشست </span> | |||
|} | |||
<br /> | |||
===شعر ۴=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| از شش جهت بلند شد آهی که دود آن|بر طاق منظر فلک هفتمین نشست }} | {{ب| از شش جهت بلند شد آهی که دود آن|بر طاق منظر فلک هفتمین نشست }} | ||
{{ب| افلاک را سرشک مصیبت ز سر گذشت|ایّام را غبار الم بر جبین نشست }} | {{ب| افلاک را سرشک مصیبت ز سر گذشت|ایّام را غبار الم بر جبین نشست }} | ||
{{ب| آن بیحیا که سینهی او جای کینه بود|بر سینهی شریف امام مبین نشست }} | {{ب| آن بیحیا که سینهی او جای کینه بود|بر سینهی شریف امام مبین نشست }} | ||
{{ب| خونی به خاک ریخت که در چرخ چارمین|در خون دیده، عیسیِ گردون نشین نشست }} | {{ب| خونی به خاک ریخت که در چرخ چارمین|در خون دیده، عیسیِ گردون نشین نشست }} | ||
{{ب| برخاست طرفه گردی از این تیره خاکدان|بر روی ساکنان بهشت برین نشست }} | {{ب| برخاست طرفه گردی از این تیره خاکدان|بر روی ساکنان بهشت برین نشست }} | ||
{{ب| گلهای لاله رنگ ز دامان، به دیده ریخت|این خار غم چو در دل روح الامین نشست <ref>تذکره ثمر؛ ص | |||
{{ب| گلهای لاله رنگ ز دامان، به دیده ریخت|این خار غم چو در دل روح الامین نشست <ref>تذکره ثمر؛ ص ۸۶ و ۹۴.</ref> }} | |||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==کتابشناسی== | |||
[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1044046&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دیوان نیاز اصفهانی یا دیوان نیاز جوشقانی] | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج ۲، ص: ۹۳۲-۹۳۳.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
خط ۶۳: | خط ۱۵۰: | ||
[[رده:شاعران]] | [[رده:شاعران]] | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران | [[رده:شاعران متأخر]] | ||
<references />{{شاعران}} |
نسخهٔ کنونی تا ۵ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۴۹
نیاز اصفهانی از شاعران نیمهی نخست قرن سیزدهم هجری است.
نیاز اصفهانی (جوشقانی) | |
---|---|
نام اصلی | سیّدحسین (سیّدحسن) طباطبایی جوشقانی اصفهانی |
زادروز | قصبه جوشقان، ناحیهای بین کاشان و اصفهان |
مرگ | شاریاخ |
در زمان حکومت | فتحعلیشاه قاجار |
کتابها | دیوان اشعار |
تخلص | نیاز |
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سیّدحسین (سیّدحسن) طباطبایی جوشقانی اصفهانی، متخلّص به «نیاز»، از نوادگان میرشاه تقی جوشقانی که از رجال دربار شاه سلیمان صفوی است ذکر کردهاند. وی در قصبهی جوشقان، ناحیهای بین کاشان و اصفهان متولد شد و در زمان سلطنت فتحعلیشاه قاجار در اصفهان نشو و نما یافت. از دانش و خوشنویسی و قریحهی شاعری و به ویژه غزلسرایی بهره داشتهاست.
سال تولد و وفاتش به درستی معلوم نیست.[۱]
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شعر ۱[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شد شام و آفتاب نمود از شفق به تن | چون کشتگان کرب و بلا، لالهگون کفن | |
یا همچو مغفری که به خون گشته واژگون | یا چون سری که کرده جدا تیغش از بدن | |
گفتم به خویش از سر حیرت که از چه رو | پیداست رسم تازه در آن کهنه انجمن؟ | |
افکنده چرخ، یوسف خورشید را به چاه | و آنگاه لالهگون از شفق کرده پیرهن | |
پر خون نموده چون زکریا، چرا کنار | در طشت خون، مگر سر یحیاست غوطه زن؟ | |
یا پر ز خون رکاب شه دین که آسمان | چون ذوالجناح بسته به پهلوی خویشتن | |
گلگون قبای آل عبا فخر عالمین | در خاک و خون فتادهی کرب و بلا حسین |
شعر ۲[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ای سوز سینه باز تو را این اثر که داد؟ | وی آتش نهفته تو را این شرر که داد؟ | |
ای سیلِ گریه از دل خون گشته میرسی | از حال شاه تشنه لبانت خبر که داد؟ | |
افلاک را پیالهی عشرت که زد به سنگ؟ | آفاق را نوالهی لخت جگر که داد؟ | |
در برّو بحر قصهی آن ماجرا که برد؟ | افغانشان به جانب گردون، گذر که داد؟ | |
در جام عیش، زهر الم ناگهان که ریخت؟ | در دست چرخ، ساغر غم بیخبر که داد؟ | |
فرمان ناله را به دیار الم که خواند؟ | دامان گریه را به کفِ چشمِ تَر، که داد؟ | |
باز این سخن به خدمت خیر النسا که گفت؟ | باز این خبر به حضرت خیر البشر که داد؟ | |
کز تیغ ظلم غرقه به خون شد حسین تو | گردید سر جدا ز تن نور عین تو |
شعر ۳[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در خون چو نور دیدهی زهرا تپیده شد | از بهر گریه چرخ سراپای دیده شد | |
هم روی آفتاب از این غصّه تیره گشت | هم قامت سپهر از این غم خمیده شد | |
بر باد داد تازه گلی صرصر ستم | کز آن هزار خار به دلها خلیده شد | |
شد منخسف مهی که از آن هر ستارهای | خونابهسان ز دیدهی گردون چکیده شد | |
شد شورشی که محفل عشرت سرای خلد | برچیده گشت و بزم غمی تازه چیده شد | |
یعقوب را ز گریه دگر دیده گشت تار | پیراهن صبوری یوسف دریده شد | |
از پشت زین به خاک چو خورشید دین نشست | برخاست شورشی که فلک بر زمین نشست |
شعر ۴[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از شش جهت بلند شد آهی که دود آن | بر طاق منظر فلک هفتمین نشست | |
افلاک را سرشک مصیبت ز سر گذشت | ایّام را غبار الم بر جبین نشست | |
آن بیحیا که سینهی او جای کینه بود | بر سینهی شریف امام مبین نشست | |
خونی به خاک ریخت که در چرخ چارمین | در خون دیده، عیسیِ گردون نشین نشست | |
برخاست طرفه گردی از این تیره خاکدان | بر روی ساکنان بهشت برین نشست | |
گلهای لاله رنگ ز دامان، به دیده ریخت | این خار غم چو در دل روح الامین نشست [۲] |
کتابشناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
دیوان نیاز اصفهانی یا دیوان نیاز جوشقانی