عبد اللّه بن زبیر اسدی: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
عبد اللّه بن زبیر بن اشیم اسدی از خاندان بنی اسد بود که در کوفه به دنیا آمد. <ref>الاغانی؛ ج 14، ص 236.</ref> | '''عبدالله بن زبیر اسدی''' شعرای شیعی بود. {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| نام = عبد اللّه بن زبیر اسدی | |||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام اصلی = | |||
| زمینه فعالیت = | |||
| ملیت = | |||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = کوفه | |||
| والدین = | |||
| تاریخ مرگ = سال 75 ه. ق. | |||
| محل مرگ = | |||
| علت مرگ = | |||
| محل زندگی = | |||
| مختصات محل زندگی = | |||
| مدفن = | |||
|مذهب = شیعه | |||
|در زمان حکومت = | |||
|اتفاقات مهم = | |||
| نام دیگر = | |||
|لقب = | |||
|بنیانگذار = | |||
| پیشه = شاعر | |||
| سالهای نویسندگی = | |||
|سبک نوشتاری = | |||
|کتابها = | |||
|مقالهها = | |||
|نمایشنامهها = | |||
|فیلمنامهها = | |||
|دیوان اشعار = | |||
|تخلص = | |||
|فیلم ساخته بر اساس اثر= | |||
| همسر = | |||
| شریک زندگی = | |||
| فرزندان = | |||
|تحصیلات = | |||
|دانشگاه = | |||
|حوزه = | |||
|شاگرد = | |||
|استاد = | |||
|علت شهرت = | |||
| تأثیرگذاشته بر = | |||
| تأثیرپذیرفته از = | |||
| وبگاه = | |||
|گفتاورد = | |||
|امضا = | |||
}} | |||
== زندگینامه == | |||
عبد اللّه بن زبیر بن اشیم اسدی از خاندان بنی اسد بود که در کوفه به دنیا آمد. <ref>الاغانی؛ ج 14، ص 236.</ref> مرزبانی در «معجم الشعراء» و شیخ سماوی در «ابصار العین» و ابو الفرج اصفهانی در «الاغانی» اشعاری از او ذکر کردهاند. | |||
از اشعار به دست آمده میتوان پارهای رویدادهای زمان او و همچنین شخصیت فردی، اجتماعی، سیاسی و ادبی وی را روشن ساخت. اشعار او در سه موضوع مدح، رثا و هجو خلاصه میشود. | از اشعار به دست آمده میتوان پارهای رویدادهای زمان او و همچنین شخصیت فردی، اجتماعی، سیاسی و ادبی وی را روشن ساخت. اشعار او در سه موضوع مدح، رثا و هجو خلاصه میشود. | ||
عبد اللّه مرثیهای در مورد مسلم بن عقیل و هانی بن عروه سروده که طبری و ابن طاووس آن را نقل کردهاند. <ref>تاریخ طبری؛ ج 2، ص 266.</ref> | |||
عبد اللّه مرثیهای در مورد [[مسلم بن عقیل]] و [[هانی بن عروه]] سروده که طبری و ابن طاووس آن را نقل کردهاند. <ref>تاریخ طبری؛ ج 2، ص 266.</ref> | |||
عبد اللّه به سال 75 ه. ق. در سفر به ری که به دستور حجّاج بن یوسف ثقفی انجام شد، درگذشت. <ref>تاریخ مدینة دمشق؛ (تراجم حرف عین)؛ ص 512.</ref> | عبد اللّه به سال 75 ه. ق. در سفر به ری که به دستور حجّاج بن یوسف ثقفی انجام شد، درگذشت. <ref>تاریخ مدینة دمشق؛ (تراجم حرف عین)؛ ص 512.</ref> | ||
== نمونه اشعار == | |||
1- اذا کنت لا تدرین ما الموت فانظریإلی هانی بالسوق و ابن عقیل | 1- اذا کنت لا تدرین ما الموت فانظریإلی هانی بالسوق و ابن عقیل | ||
خط ۱۸: | خط ۶۹: | ||
7- فان انتم لم تثأروا بأخیکمفکونوا بغایا أرضیت بقلیل <ref>ادب الطف؛ ج 1، ص 143.</ref> | 7- فان انتم لم تثأروا بأخیکمفکونوا بغایا أرضیت بقلیل <ref>ادب الطف؛ ج 1، ص 143.</ref> | ||
1- اگر نمیدانی مرگ چیست! به جسد هانی و مسلم بن عقیل در میان بازار کوفه بنگر! | |||
1- اگر نمیدانی مرگ چیست! به جسد هانی و مسلم بن عقیل در میان بازار [[کوفه]] بنگر! | |||
2- بدان پهلوانی بنگر که شمشیر چهرهی او را خرد کرده است. (هانی) و به دلاوری دیگر که جنازهاش آغشته به خون از بالای قصر فرو افتاده است. (مسلم) | 2- بدان پهلوانی بنگر که شمشیر چهرهی او را خرد کرده است. (هانی) و به دلاوری دیگر که جنازهاش آغشته به خون از بالای قصر فرو افتاده است. (مسلم) | ||
3- دستور حاکم (ابن زیاد) آن دو را به این سرنوشت دچار ساخت که سرگذشتشان ورد زبان مردم در هر کوی و برزن شده و به صحراها و بیابانها به ارمغان میبرند (آنان افسانهی رهگذران شدهاند). | 3- دستور حاکم ([[عبید الله بن زیاد|ابن زیاد]]) آن دو را به این سرنوشت دچار ساخت که سرگذشتشان ورد زبان مردم در هر کوی و برزن شده و به صحراها و بیابانها به ارمغان میبرند (آنان افسانهی رهگذران شدهاند). | ||
4- پیکر بیسری را خواهی دید که مرگ رنگش را دگرگون ساخته است و خونهایی نیز که چون سیل روان گشته است. | 4- پیکر بیسری را خواهی دید که مرگ رنگش را دگرگون ساخته است و خونهایی نیز که چون سیل روان گشته است. | ||
خط ۳۱: | خط ۸۳: | ||
7- اگر شما (ای قبیله مذحج و مراد) انتقام خون برادرتان را نگیرید راستی زنان زناکاری هستید که به اندکی از مال راضی شدهاید؟! | 7- اگر شما (ای قبیله مذحج و مراد) انتقام خون برادرتان را نگیرید راستی زنان زناکاری هستید که به اندکی از مال راضی شدهاید؟! | ||
==منابع== | |||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج1، ص:58-59.] | |||
== | |||
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج1، ص:58-59. | |||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
خط ۴۱: | خط ۹۲: | ||
[[رده:شاعران]] | [[رده:شاعران]] | ||
[[رده:شاعران عرب]] | [[رده:شاعران عرب]] | ||
<references />{{شاعران}} |
نسخهٔ کنونی تا ۸ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۰۸
عبدالله بن زبیر اسدی شعرای شیعی بود.
عبد اللّه بن زبیر اسدی | |
---|---|
زادروز | کوفه |
مرگ | سال 75 ه. ق. |
پیشه | شاعر |
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
عبد اللّه بن زبیر بن اشیم اسدی از خاندان بنی اسد بود که در کوفه به دنیا آمد. [۱] مرزبانی در «معجم الشعراء» و شیخ سماوی در «ابصار العین» و ابو الفرج اصفهانی در «الاغانی» اشعاری از او ذکر کردهاند. از اشعار به دست آمده میتوان پارهای رویدادهای زمان او و همچنین شخصیت فردی، اجتماعی، سیاسی و ادبی وی را روشن ساخت. اشعار او در سه موضوع مدح، رثا و هجو خلاصه میشود.
عبد اللّه مرثیهای در مورد مسلم بن عقیل و هانی بن عروه سروده که طبری و ابن طاووس آن را نقل کردهاند. [۲] عبد اللّه به سال 75 ه. ق. در سفر به ری که به دستور حجّاج بن یوسف ثقفی انجام شد، درگذشت. [۳]
نمونه اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
1- اذا کنت لا تدرین ما الموت فانظریإلی هانی بالسوق و ابن عقیل
2- إلی بطل قد هشّم السیف وجههو آخر یهوی من طمار قتیل
3- أصابها أمر الامیر فأصبحاأحادیث من یسری بکل سبیل
4- تری جسدا قد غیر الموت لونهو نضح دم قد سال کلّ مسیل
5- أیرکب اسماء الهمالیج آمناو قد طلبته مذحج بذحول
6- تطیف حوالیه مراد و کلهمعلی رقبة من سائل و مسول
7- فان انتم لم تثأروا بأخیکمفکونوا بغایا أرضیت بقلیل [۴]
1- اگر نمیدانی مرگ چیست! به جسد هانی و مسلم بن عقیل در میان بازار کوفه بنگر!
2- بدان پهلوانی بنگر که شمشیر چهرهی او را خرد کرده است. (هانی) و به دلاوری دیگر که جنازهاش آغشته به خون از بالای قصر فرو افتاده است. (مسلم)
3- دستور حاکم (ابن زیاد) آن دو را به این سرنوشت دچار ساخت که سرگذشتشان ورد زبان مردم در هر کوی و برزن شده و به صحراها و بیابانها به ارمغان میبرند (آنان افسانهی رهگذران شدهاند).
4- پیکر بیسری را خواهی دید که مرگ رنگش را دگرگون ساخته است و خونهایی نیز که چون سیل روان گشته است.
5- آیا اسماء پسر خارجه (که با چند تن دیگر هانی را به دربار ابن زیاد بردند) آسوده و آزاد سوار بر اسبها شود با اینکه قبیلهی مذحج خون هانی را از او خواهانند؟
6- و قبیلهی مراد (که با هانی از یک تیره بودند) به دور اسماء گردش کنند و مراقب و چشم به راه اویند و از یکدیگر پرسش کنند و در جستجوی وی باشند.
7- اگر شما (ای قبیله مذحج و مراد) انتقام خون برادرتان را نگیرید راستی زنان زناکاری هستید که به اندکی از مال راضی شدهاید؟!