حسنا محمدزاده: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| نام = حُسنا محمدزاده | | نام = حُسنا محمدزاده | ||
خط ۹: | خط ۶: | ||
| نام اصلی = | | نام اصلی = | ||
| زمینه فعالیت = | | زمینه فعالیت = | ||
| ملیت = | | ملیت = | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد = ١٣٦١ ه.ش | ||
| محل تولد = کاشان | | محل تولد = کاشان | ||
| والدین = | | والدین = | ||
خط ۲۷: | خط ۲۴: | ||
| سالهای نویسندگی = | | سالهای نویسندگی = | ||
|سبک نوشتاری = | |سبک نوشتاری = | ||
|آثار = «هنوز قلب قلم درد می کند... برگرد!»، «عشقهای بیحواس»، «یک مشت آسمان»، «خورشیدهای | |آثار = «هنوز قلب قلم درد می کند... برگرد!»، «عشقهای بیحواس»، «یک مشت آسمان»، «خورشیدهای توأمان»، «جوهر جان» و «زیر هر واژه آتشفشان است» | ||
|کتابها = | |کتابها = | ||
|مقالهها = | |مقالهها = | ||
خط ۵۰: | خط ۴۷: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
'''حُسنا محمدزاده''' (١٣٦١ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است. | |||
==زندگینامه== | |||
حسنا محمدزاده در سال ١٣٦١ شمسی در شهر کاشان متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف [[امام حسین (ع)]]، اشعاری را سروده است. آغاز فعالیت شعری ایشان از سال ١٣٧٦ ه. ش در حالیکه پانزده سال بیش نداشت، آغاز شد. | |||
وی در چند جشنواره از جمله جشنواره بینالمللی مقاومت و جشنواره بینالمللی خدیجه(س) برگزیده شده است. | |||
==آثار== | |||
آثار حسنا محمدزاده عبارتند از: مجموعههای «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2082159&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author هنوز قلب قلم درد می کند... برگرد!]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2615966&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author عشقهای بیحواس]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2616695&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author یک مشت آسمان]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2724103&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author خورشیدهای توأمان]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3668757&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author جوهر جان]»و «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2828324&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author زیر هر واژه آتشفشان است]» از ایشان به چاپ رسیده است. | |||
==آثار | |||
آثار حسنا محمدزاده عبارتند از: مجموعههای | محمدزاده نامزد دریافت جایزه سال ٢٠١٠ و ٢٠١١ میلادی امید از دانشگاه لندن (بنیاد ژاله اصفهانی) بوده است. ایشان همچنین برگزیده سیزدهمین دوره جایزه کتاب فصل (مجموعه هنوز قلب قلم درد می کند... برگرد)، برگزیده دومین جشنواره کتاب انقلاب (مجموعه جوهر جان) و برگزیده جایزه کتاب سال قلم زرین (مجموعه خورشیدهای توأمان) شده است. <ref>گفتوگوی مؤلف با شاعر.</ref> | ||
محمدزاده نامزد دریافت جایزه سال | |||
==اشعار== | ==اشعار== | ||
===[[خطبه]]<nowiki/>های پریشانی=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| آمد و در دلِ باد پیچاند، بوی لبهای قرآنیاش را | {{ب| آمد و در دلِ باد پیچاند، بوی لبهای قرآنیاش را | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===هفتاد و دو فریاد=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| پر میکشم، شعرم به دست باد اگر باشد | مقصد کویر ِداغ عشق آباد اگر باشد }} | {{ب| پر میکشم، شعرم به دست باد اگر باشد | مقصد کویر ِداغ عشق آباد اگر باشد }} | ||
خط ۸۹: | خط ۸۸: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===چشمههای بیپایان=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| گریه کن تا غمت سبک بشود! گریه کن خیمههای ویران را! | {{ب| گریه کن تا غمت سبک بشود! گریه کن خیمههای ویران را! | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۶: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===گهوارههای درد=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| پر میکشد پروانهای زخمی به سویت | گهوارهای جان میدهد در آرزویت }} | {{ب| پر میکشد پروانهای زخمی به سویت | گهوارهای جان میدهد در آرزویت }} | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۱۸: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===خورشیدهای توأمان=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| تمام چشمهای تشنه حس کردند باران را | شبی که غنچهها دیدند بیداد زمستان را }} | {{ب| تمام چشمهای تشنه حس کردند باران را | شبی که غنچهها دیدند بیداد زمستان را }} | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۲: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===برای [[امام سجاد (ع)]]=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| ماندهام از کجا شروع کنم، پای شعرم به درد زنجیر است | {{ب| ماندهام از کجا شروع کنم، پای شعرم به درد زنجیر است | ||
خط ۱۵۷: | خط ۱۵۲: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 1218-1222. | |||
*[[طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی|طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 1218-1222.]] | |||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
[[رده:ادبیات]] | [[رده:ادبیات]] | ||
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۰: | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران معاصر]] | [[رده:شاعران معاصر]] | ||
<references /> | <references />{{شاعران}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۵
حُسنا محمدزاده | |
---|---|
زادروز | ١٣٦١ ه.ش کاشان |
آثار | «هنوز قلب قلم درد می کند... برگرد!»، «عشقهای بیحواس»، «یک مشت آسمان»، «خورشیدهای توأمان»، «جوهر جان» و «زیر هر واژه آتشفشان است» |
حُسنا محمدزاده (١٣٦١ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است.
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
حسنا محمدزاده در سال ١٣٦١ شمسی در شهر کاشان متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. آغاز فعالیت شعری ایشان از سال ١٣٧٦ ه. ش در حالیکه پانزده سال بیش نداشت، آغاز شد.
وی در چند جشنواره از جمله جشنواره بینالمللی مقاومت و جشنواره بینالمللی خدیجه(س) برگزیده شده است.
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آثار حسنا محمدزاده عبارتند از: مجموعههای «هنوز قلب قلم درد می کند... برگرد!»، «عشقهای بیحواس»، «یک مشت آسمان»، «خورشیدهای توأمان»، «جوهر جان»و «زیر هر واژه آتشفشان است» از ایشان به چاپ رسیده است.
محمدزاده نامزد دریافت جایزه سال ٢٠١٠ و ٢٠١١ میلادی امید از دانشگاه لندن (بنیاد ژاله اصفهانی) بوده است. ایشان همچنین برگزیده سیزدهمین دوره جایزه کتاب فصل (مجموعه هنوز قلب قلم درد می کند... برگرد)، برگزیده دومین جشنواره کتاب انقلاب (مجموعه جوهر جان) و برگزیده جایزه کتاب سال قلم زرین (مجموعه خورشیدهای توأمان) شده است. [۱]
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
خطبههای پریشانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آمد و در دلِ باد پیچاند، بوی لبهای قرآنیاش را | در نگاهِ ترک خورده خاک، دید ساعات پایانیاش را | |
او که نامش کلید نجات است، مظهرِ «قَد اَقمتَ الصّلاه» است | کشتی نوح آورده تا عشق، طی کند راه طوفانیاش را | |
نامه کوفیان نینوا شد، هیزم آتش خیمهها شد | تا مزین کند با لبِ تیغ، صحنه سرخ مهمانیاش را | |
خشم را کینه میداند و بس، آه در سینه میداند و بس | آمده تا به پایان رساند، راهِ تاریک و طولانیاش را | |
خون به پیشانی آسمان ریخت، اشکِ گودال و مسجد، در آمیخت | زمزمه کرد نهج البلاغه، خطبههای پریشانیاش را | |
میروی بی تو دنیا یتیم است، حالِ دُردانههایت وخیم است | روز ِ تفسیرِ «ذبح ٍ عظیم» است، تشنه آورده قربانیاش را | |
خونِ گرمت ستون جهان شد، دُرِّ گنجینه آسمان شد | نور میخواست آذین ببندد، با حضور تو پیشانیاش را |
هفتاد و دو فریاد[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پر میکشم، شعرم به دست باد اگر باشد | مقصد کویر ِداغ عشق آباد اگر باشد | |
در خون گرمت غسل خواهم داد بالم را | پروانه افکار من آزاد اگر باشد | |
شیرینی آب فرات از سکه میافتد | در دستهای تشنه فرهاد اگر باشد | |
امواج، درس عاشقی باید بیاموزند | لبهای خشک ماه من استاد اگر باشد | |
در این جزیره تشنگی معنا نخواهد یافت | مشکی به دوش مرغ دریا زاد اگر باشد | |
دستی کلید قفلهای بسته خواهد شد | آن دست -دستی که به خاک افتاد- اگر باشد | |
یک بغض میدوزد زمین را بر زمان با درد | در سینهاش هفتاد و دو فریاد اگر باشد | |
بوی خدا پر میکند دلهای خالی را | موی پریشانت به دست باد اگر باشد |
چشمههای بیپایان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
گریه کن تا غمت سبک بشود! گریه کن خیمههای ویران را! | میدَوانی کدام سوی زمین چشمهای هنوز حیران را؟ | |
خاکها را که خون به دل کردند، آب را تا همیشه گِل کردند | آتش کینههایشان سوزاند، تکههای دل بیابان را | |
آب، در آرزوی لبهایت، «و اِذا البحرُ سُجّرت» میخواند | آب، حس کرده بود روی سرش، پنجههای سیاه توفان را | |
طاقتت را زیاد کن بانو! پای لبهای خیزران خورده | چوبها! لااقل نگه دارید، حرمت آیههای قرآن را | |
جز تو راز دل محرم را، هیچکس برملا نخواهد کرد | راز پروانههای بیبال و ... غنچههای بدون گلدان را | |
ذوالفقاری که بر لبت داری، سنگ معیار عدل خواهد شد | با ترازوی سکه میسنجند، کوفیان فرق کفر و ایمان را | |
خواهری مثل کوه میخواهند، رودهای رسیده تا دریا | کوه مانده که ماندگار کند، چشمههای بدون پایان را |
گهوارههای درد[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پر میکشد پروانهای زخمی به سویت | گهوارهای جان میدهد در آرزویت | |
باید به دست تیرهای تشنه یک روز | باغ گل سرخی بروید از گلویت | |
با مشتی از گلهای پرپر آسمان هم | سرمست باشد روز و شب از سُکرِ بویت | |
هفتاد و دو خورشید میآیند آرام | دنبال نور ِ چشمهای چاره جویت | |
در قلبِ این منظومه آشفته باید | کوچکترین سیاره باشد ماهِ رویت | |
از کهکشان راه شیری تا لب خاک | لبریز گردند استکانها با سبویت | |
حتماً خدا در خلقتش یک روز معصوم | دلهای عاشق را گره میزد به مویت | |
هر روز میگردند مادرهای بیخواب | گهوارههای درد را در جستجویت |
خورشیدهای توأمان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تمام چشمهای تشنه حس کردند باران را | شبی که غنچهها دیدند بیداد زمستان را | |
من از اشک ترنج وُ تیغهای سرخ میترسم | چه دستی کرد پرپر، حُسن یوسفهای گلدان را | |
چقدر از این طرفها بوی درد و آه میآید | که بر لب میرساند نیمه شب تا سحر جان را | |
شبِ قدر است، تقدیر زمان امشب رقم خوردهست | زمین کربلا رویانده چشمی اشک ریزان را | |
به خنجر ریزِ غربت میرسد تقویم، آشفته | چه خوش حرمت نگه میدارد آتش، آهِ مهمان را | |
غدیریها برای بغضهای زیر خاکستر | به پای مسلخ آوردند حتی عید قربان را | |
همانهایی که مسجد را به خون آغشته میکردند | به دست کینهها دادند روزی، گوی و میدان را | |
چه سنگین است تاوان عزیز «فاطمه» بودن | به جرم عاشقی بردند روی نیزه قرآن را | |
همیشه خون ِگرم و تازه میجوشد از این قصّه | نمیبیند به خود این عشق، هرگز رنگ پایان را |
برای امام سجاد (ع)[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ماندهام از کجا شروع کنم، پای شعرم به درد زنجیر است | واژههایم به گریه افتادند، چه شروعی! چقدر دلگیر است! | |
یک طرف بوی درد می آید، بستری غرق در ستاره شده | یک طرف بوی خون و خاکستر، همه جا ازدحام شمشیر است | |
آتش افتاده بر دل صحرا، دارد از التهاب میسوزد | همه جا میشود عطش باران، آب از آب بودنش سیر است | |
زل زده آسمان به قلب زمین، بوی خورشید تازه میآید | نبض تاریخ تندتر شده است، لحظهای بعد ظهر تقدیر است | |
چه بگویم خدا؟! زبانم لال، قلم اینجای شعر میشکند | هر طرف میرود تنی بیسر، زیر آوار نیزه و تیر است | |
به کجا میبرید سرها را؟ امْ حَسِبْتَ! صدای صوت کیست؟ | سنگها لحظهای سکوت کنید، ضربههاتان بدون تأثیر است | |
بدرقه میکنید با آتش، تا کجا کودکان غمزده را | آی مردم! چگونه میخوابید؟ قهرمانی اسیر زنجیر است | |
از لبش ذوالفقار میجوشد، تیزتر از همیشههای خودش | کربلا زنده میشود با او، خواب شیطان بدون تعبیر است |
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ گفتوگوی مؤلف با شاعر.