زکریا تفعلی: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''زکریا تفعّلی ماسوله''' | '''زکریا تفعّلی ماسوله''' (١٣٥٥ ه. ش) از شاعران معاصر می باشد. | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| نام = زکریا تفعّلی ماسوله' | | نام = زکریا تفعّلی ماسوله' | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| زمینه فعالیت = | | زمینه فعالیت = | ||
| ملیت = | | ملیت = | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد =١٣٥٥ ه. ش | ||
| محل تولد =تهران | | محل تولد =تهران | ||
| والدین = | | والدین = | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
==زندگینامه== | |||
زکریا تفعّلی فرزند اسماعیل به سال ١٣٥٥ ه. ش در تهران به دنیا آمد. وی تفعلی آموزگار است و از مربیان تربیتی یکی از مدارس تهران میباشد. زکریا تفعّلی ماسوله تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود گذراند و سپس در مرکز تربیت معلم در رشته زبان و ادبیات فارسی به تحصیل پرداخت و به استخدام آموزش و پرورش در آمد. | |||
تفعلی از سال ١٣٦٩ ه. ش به طور جدی شروع به سرودن شعر نمود. | |||
==سبک اشعار== | |||
== | |||
سرودههای وی بیشتر در قالب غزل و رباعی است گرچه شعر نو را در قالب نیمایی تجربه کرده است. | سرودههای وی بیشتر در قالب غزل و رباعی است گرچه شعر نو را در قالب نیمایی تجربه کرده است. | ||
خط ۹۳: | خط ۸۴: | ||
{{ب| تو هلال منی و هرکه جمالت دیدهست|موعد بدر تو ای ماه ز من پرسیدهست }} | {{ب| تو هلال منی و هرکه جمالت دیدهست|موعد بدر تو ای ماه ز من پرسیدهست }} | ||
{{ب| جز تو ای قاری قرآن بر سر نی چه کسی|«أَمْ حَسِبْ» خوانده و بر روی سنان خندیدهست }} | {{ب| جز تو ای قاری قرآن بر سر نی چه کسی|«أَمْ حَسِبْ» خوانده و بر روی [[سنان بن انس|سنان]] خندیدهست }} | ||
{{ب| بوی سیب است که در کوفه وزیدن دارد|یا شمیم نفس فاطمیات پیچیدهست؟ }} | {{ب|[[بوی سیب]] است که در [[کوفه]] وزیدن دارد|یا شمیم نفس فاطمیات پیچیدهست؟ }} | ||
{{ب| خارجی خواندمان کوفه و من در عجبم|چه کسی خواندن قرآن تو را نشنیدهست }} | {{ب| خارجی خواندمان کوفه و من در عجبم|چه کسی خواندن قرآن تو را نشنیدهست }} | ||
خط ۱۰۳: | خط ۹۴: | ||
===به پاس گلویت | ===به پاس گلویت=== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۰: | ||
===یادگار | ===یادگار=== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۲۶: | ||
{{ب| زخم دستم نشان داس، امّا|زخم پا، یادگار آبله بود }} | {{ب| زخم دستم نشان داس، امّا|زخم پا، یادگار آبله بود }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
*دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1691. | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1691.] | ||
{{شاعران}} | |||
[[رده:ادبیات]] | [[رده:ادبیات]] | ||
[[رده:شاعران]] | [[رده:شاعران]] | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران معاصر]] | [[رده:شاعران معاصر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۸
زکریا تفعّلی ماسوله (١٣٥٥ ه. ش) از شاعران معاصر می باشد.
زکریا تفعّلی ماسوله' | |
---|---|
زادروز | ١٣٥٥ ه. ش تهران |
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
زکریا تفعّلی فرزند اسماعیل به سال ١٣٥٥ ه. ش در تهران به دنیا آمد. وی تفعلی آموزگار است و از مربیان تربیتی یکی از مدارس تهران میباشد. زکریا تفعّلی ماسوله تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود گذراند و سپس در مرکز تربیت معلم در رشته زبان و ادبیات فارسی به تحصیل پرداخت و به استخدام آموزش و پرورش در آمد.
تفعلی از سال ١٣٦٩ ه. ش به طور جدی شروع به سرودن شعر نمود.
سبک اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سرودههای وی بیشتر در قالب غزل و رباعی است گرچه شعر نو را در قالب نیمایی تجربه کرده است.
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تو هلال منی و هرکه جمالت دیدهست | موعد بدر تو ای ماه ز من پرسیدهست | |
جز تو ای قاری قرآن بر سر نی چه کسی | «أَمْ حَسِبْ» خوانده و بر روی سنان خندیدهست | |
بوی سیب است که در کوفه وزیدن دارد | یا شمیم نفس فاطمیات پیچیدهست؟ | |
خارجی خواندمان کوفه و من در عجبم | چه کسی خواندن قرآن تو را نشنیدهست | |
دخترت بود که میگفت به کوفی بس کن | اینقدر سنگ مزن لعل لبش خشکیدهست |
به پاس گلویت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
نیزارها مینوازند، محزون به پاس گلویت | عمریست لب تر نکرده است هامون به پاس گلویت | |
زخمی نشسته است شاید، مردی شکسته است شاید | باید که ماتم بگیرد، مجنون به پاس گلویت | |
دلهای زخمی غمینند، شاید غریبان چنینند | در سینهها عقده ماندست، مشحون به پاس گلویت | |
بعد از فرود تو مولا، بر قاب غمرنگ شیعه | از خون فراتی کشیدیم تا خون به پاس گلویت | |
یک آیه از کهف باقیست، خورشید آهستهتر خوان | داوود هم سالیانیست، مفتون به پاس گلویت |
یادگار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
زخم پا، یادگار آبله بود | سالها تا ظهور فاصله بود | |
چشم خورشید خوب میپایید | نظرش بر عبور قافله بود | |
در کلاس خودآزمایی عشق | درس امشب نماز نافله بود | |
لن ترانی شنیدهای میگفت: | که جواب هزار مسئله بود | |
در گلوی شهید کوچک عشق | یادبودی ز تیر حرمله بود | |
زخم دستم نشان داس، امّا | زخم پا، یادگار آبله بود |