افشین علاء: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «'''افشین علاء،''' در فروردین ماه 1348 شمسی در شهرستان نور متولد شد. او از شاعران م...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''افشین | '''افشین علاء''' (١٣٤٨ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است. | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| نام اصلی = | | نام اصلی = | ||
| زمینه فعالیت = | | زمینه فعالیت = | ||
| ملیت = | | ملیت = | ||
| تاریخ تولد = فروردین ماه | | تاریخ تولد = فروردین ماه ١٣٤٨ه.ش | ||
| محل تولد = شهرستان نور | | محل تولد = شهرستان نور | ||
| والدین = | | والدین = | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
==زندگینامه== | |||
افشین علاء در فروردین ماه ١٣٤٨ شمسی در شهرستان نور متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. افشین علاء از اعضای مرکز آفرینشهای ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در اوایل دهه شصت بود، در نوجوانی آثارش به نشریات معتبر کودک راه یافت. اولین شعر او در اوایل انقلاب در کیهان بچهها چاپ شد. او آن زمان کلاس چهارم یا پنجم ابتدایی بود و این چاپ شعر او را برای فعالیتش تشویق کرد. کم کم کار خود را به صورت کلاسیک و رسمی آغاز کرد و به گفتن شعرهای کودک با مضامین اجتماعی پرداخت حتی از روی یکی از آنها، سرود مشهوری هم ساخته شد. آثار افشین علاء مورد توجه شاعران موفق آن زمان قرار گرفت. شعرهای وی همیشه با استقبال خوب مخاطبان این گروه سنی مواجه بوده است. | |||
==فعالیتها== | |||
افشین اعلا فعالیتهای زیر را در کارنامه فعالیتی خود دارد. | |||
*عضویت در شورای شعر جوان | |||
*سردبیر و نویسنده گروه کودک رادیو | |||
*سردبیر مجلات هدف، گنبد کبود، دوست و نوجوان | |||
*عضویت در هیئت مدیره انجمن شاعران ایران | |||
*عضویت شورای شعر واحد موسیقی صدا و سیما | |||
==آثار== | |||
یکی از آثار افشین اعلاء که میتواند بسیار مورد توجه بچهها قرار گیرد، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=559673&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author قصههای شیرین تذکرة الاولیا]»ی عطار نیشابوری است که به زبان ساده نوشته شده است. وی کارش را با «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=535691&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author یک عالم پروان]ه» شروع کرد. از دیگر آثار وی میتوان به موارد زیر شاره کرد: | |||
«[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=534146&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author یک سبد بوی بهار]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=601404&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author بلدم شعر بگویم]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=5080978&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author نسیم دختر باد]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=662898&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author خاطرات مه گرفته]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=683082&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author گل صد برگ و تانک]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=698495&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author عطر خنده امام]»، «حسین فهمیده و پترس»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=613771&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دستهای مادرم]» در حوزه شعر کودک و نوجوان و رمانی درباره زندگی حضرت فاطمه (س) به چاپ رسیده است. دو شعر «وقت نماز است» و «اشک و آب» در کتابهای فارسی پایه دوم و چهارم از اشعار وی است. | |||
==اشعار== | |||
===برای [[ام البنین|امالبنین (س)]]=== | |||
== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| زن، رشک حور بود و تمنای خود نداشت | چون آسمان نظر به بلندای خود نداشت }} | {{ب| زن، رشک حور بود و تمنای خود نداشت | چون آسمان نظر به بلندای خود نداشت }} | ||
خط ۷۷: | خط ۷۶: | ||
{{ب| در پیش روی چهار جگر گوشه بتول (س) | آیینه بود و چشم تماشای خود نداشت }} | {{ب| در پیش روی چهار جگر گوشه بتول (س) | آیینه بود و چشم تماشای خود نداشت }} | ||
{{ب| زن؟ نه! همای عرشنشینی که آشیان | جز کربلا به وسعت پرهای خود نداشت }} | {{ب| زن؟ نه! همای عرشنشینی که آشیان | جز [[کربلا]] به وسعت پرهای خود نداشت }} | ||
{{ب| در عشق پارههای جگر داده بود و لیک | بعد از حسین (ع) میل تسلای خود نداشت }} | {{ب| در عشق پارههای جگر داده بود و لیک | بعد از حسین (ع) میل تسلای خود نداشت }} | ||
خط ۸۴: | خط ۸۳: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===در غروبی نفسگیر=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| پیش چشمم تو را سر بریدند | دستهایم ولی بیرمق بود }} | {{ب| پیش چشمم تو را سر بریدند | دستهایم ولی بیرمق بود }} | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۱۸: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج | |||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3623708&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج ۲، ص: ۹۳۸-۹۴۰.] | |||
{{شاعران}} | |||
[[رده:ادبیات]] | [[رده:ادبیات]] | ||
[[رده:شاعران]] | [[رده:شاعران]] | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران معاصر]] | [[رده:شاعران معاصر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۹ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۲۴
افشین علاء (١٣٤٨ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است.
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
افشین علاء در فروردین ماه ١٣٤٨ شمسی در شهرستان نور متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. افشین علاء از اعضای مرکز آفرینشهای ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در اوایل دهه شصت بود، در نوجوانی آثارش به نشریات معتبر کودک راه یافت. اولین شعر او در اوایل انقلاب در کیهان بچهها چاپ شد. او آن زمان کلاس چهارم یا پنجم ابتدایی بود و این چاپ شعر او را برای فعالیتش تشویق کرد. کم کم کار خود را به صورت کلاسیک و رسمی آغاز کرد و به گفتن شعرهای کودک با مضامین اجتماعی پرداخت حتی از روی یکی از آنها، سرود مشهوری هم ساخته شد. آثار افشین علاء مورد توجه شاعران موفق آن زمان قرار گرفت. شعرهای وی همیشه با استقبال خوب مخاطبان این گروه سنی مواجه بوده است.
فعالیتها[ویرایش | ویرایش مبدأ]
افشین اعلا فعالیتهای زیر را در کارنامه فعالیتی خود دارد.
- عضویت در شورای شعر جوان
- سردبیر و نویسنده گروه کودک رادیو
- سردبیر مجلات هدف، گنبد کبود، دوست و نوجوان
- عضویت در هیئت مدیره انجمن شاعران ایران
- عضویت شورای شعر واحد موسیقی صدا و سیما
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
یکی از آثار افشین اعلاء که میتواند بسیار مورد توجه بچهها قرار گیرد، «قصههای شیرین تذکرة الاولیا»ی عطار نیشابوری است که به زبان ساده نوشته شده است. وی کارش را با «یک عالم پروانه» شروع کرد. از دیگر آثار وی میتوان به موارد زیر شاره کرد:
«یک سبد بوی بهار»، «بلدم شعر بگویم»، «نسیم دختر باد»، «خاطرات مه گرفته»، «گل صد برگ و تانک»، «عطر خنده امام»، «حسین فهمیده و پترس»، «دستهای مادرم» در حوزه شعر کودک و نوجوان و رمانی درباره زندگی حضرت فاطمه (س) به چاپ رسیده است. دو شعر «وقت نماز است» و «اشک و آب» در کتابهای فارسی پایه دوم و چهارم از اشعار وی است.
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
برای امالبنین (س)[ویرایش | ویرایش مبدأ]
زن، رشک حور بود و تمنای خود نداشت | چون آسمان نظر به بلندای خود نداشت | |
اسمی عظیم بود که چون راز سر به مُهر | در خانه علی سر افشا شدن نداشت | |
امالبنین (س) کنایهای از شرم عاشقی است | کز حجب تاب نام دلآرای خود نداشت | |
در پیش روی چهار جگر گوشه بتول (س) | آیینه بود و چشم تماشای خود نداشت | |
زن؟ نه! همای عرشنشینی که آشیان | جز کربلا به وسعت پرهای خود نداشت | |
در عشق پارههای جگر داده بود و لیک | بعد از حسین (ع) میل تسلای خود نداشت | |
عمری به شرم زیست که عباس (س) وقت مرگ | دستی برای یاری مولای خود نداشت |
در غروبی نفسگیر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پیش چشمم تو را سر بریدند | دستهایم ولی بیرمق بود | |
بر زبانم در آن لحظه جاری | «قل اعوذ برب الفلق» بود | |
گفتی: آیا کسی یار من نیست؟ | قفل بر دست و دندان من بود | |
لحظهای تب امانم نمیداد | بی تو آن خیمه زندان من بود | |
کاش میشد که من هم بیایم | در سپاهت علمدار باشم | |
کاش تقدیرم از من نمیخواست | تا که در خیمه بیمار باشم | |
ماندم و در غروبی نفسگیر | روی آن نیزه دیدم سرت را | |
ماندم و از زمین جمع کردم | پارههای تن اکبرت را | |
ماندم و تا ابد داد از کف | طاقت و تاب بعد از ابالفضل | |
ماندم و ماند کابوس یک عمر | خوردن آب بعد از ابوالفضل | |
ماندم و بغض سنگین زینب | تا ابد حلقه زد بر گلویم | |
ماندم و دیدم افتاده در خاک | قاسم آن یادگار عمویم | |
گفتم ای کاش کابوس باشد | گفتم این صحنه شاید خیالی است | |
یادم از طفل شش ماهه آمد | یادم آمد که گهواره خالی است | |
پیش چشمم تو را سر بریدند | دستهایم ولی بیرمق بود | |
بر زبانم در آن لحظه جاری | «قل اعوذ بربالفلق» بود |