محمد علی بهمنی: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''محمد علی | '''محمد علی بهمنی''' (١٣٢١ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است. | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| نام =محمد علی بهمنی | | نام =محمد علی بهمنی | ||
خط ۶: | خط ۶: | ||
| نام اصلی = | | نام اصلی = | ||
| زمینه فعالیت = | | زمینه فعالیت = | ||
| ملیت = | | ملیت = | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد =١٣٢١ ه.ش | ||
| محل تولد = | | محل تولد =اندیمشک، خوزستان | ||
| والدین = | | والدین = | ||
| تاریخ مرگ = | | تاریخ مرگ = | ||
| محل مرگ = | | محل مرگ = | ||
| علت مرگ = | | علت مرگ = | ||
| محل زندگی = | | محل زندگی = | ||
| مختصات محل زندگی = | | مختصات محل زندگی = | ||
| مدفن = | | مدفن = | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
|لقب = | |لقب = | ||
|بنیانگذار = | |بنیانگذار = | ||
| پیشه = | | پیشه = | ||
| سالهای نویسندگی = | | سالهای نویسندگی = | ||
|سبک نوشتاری = غزل | |سبک نوشتاری = غزل | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
}} | }} | ||
==زندگینامه== | |||
محمد علی بهمنی فرزند محمد حسین در فروردین ماه ١٣٢١ شمسی در اندیمشک از شهرهای استان خوزستان متولد شد. تحصیلات خود را تا دیپلم ادبی در تهران گذراند. <ref>گفتوگوی مؤلف با شاعر.</ref> او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف [[امام حسین (ع)]]، اشعاری را سروده است. | |||
ایشان عضویت در شورای عالی شعر و موسیقی سازمان صدا و سیما و شورای عالی شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در کارنامه فعالیت خود دارد. | |||
==آثار== | |||
آثار محمد علی بهمنی عبارتند از: | |||
«[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=851623&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author باغ لال]»، «در بیوزنی»، «عامیانهها»، «گیسو، کلاه، کفتر»، «گاهی دلم برای خودم تنگ میشود»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1888626&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author غزل]»، «شاعر شنیدنی است»، «عشق است»، «نیستان»، «کاسه آب دیوژن»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=617353&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author امانم بده]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=681433&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author این خانه واژههای نسوزی دارد]»، «من زندهام هنوز و غزل فکر میکنم»، «تنفس آزاد»، «یه حرف یه حرف، حرفای من کتاب شد»، «مجموعه آثار» و «گزینه اشعار». | |||
==افتخارات== | |||
محمدعلی بهمنی موفق به دریافت تندیس خورشید مهر به عنوان بهترین غزلسرای ایران شده است و از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مفتخر به اخذ مدرک درجه یک هنری معادل دکترا شده است. | |||
==اشعار== | |||
== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| تا گلو گریه کند بغض فراهم شده است | چشمها بس که مطهر شده زمزم شده است }} | {{ب| تا گلو گریه کند بغض فراهم شده است | چشمها بس که مطهر شده زمزم شده است }} | ||
خط ۱۱۷: | خط ۷۷: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{| style="margin: 0 auto; " | |||
| class="b" |<span class="beyt"> بی سایه مرا آن نور، با خویش کجا میبرد </span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt"> بی پرسش و بی پاسخ، میرفت و مرا میبرد </span> | |||
{ | |- | ||
| class="b" |<span class="beyt"> ها! گفت تماشا کن گلخاک عزیزان را </span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt"> خالص نشدی ورنه، این خاک تو را میبرد! </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> من بودم و من بودم، در حال شدن بودم </span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt"> انگار مرا شوری، رقصان به سما میبرد </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> هنگامه محشر بود، یا وعده دیگر بود </span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt"> آن پای که بی سر بود، تن را چه رها میبرد </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> رو سوی خطر میرفت، یا سیر و سفر میرفت؟! </span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt"> هم باورمان میداد، هم باورمان میبرد </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> پیری که غریبی را، از کرب و بلا آورد </span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt"> این بار غریبان را تا [[کربلا|کرب و بلا]] میبرد! </span> | |||
|} | |||
<br /> | |||
{| style="margin: 0 auto; " | |||
| class="b" |<span class="beyt"> بی سایه مرا آن نور، با خویش کجا میبرد </span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt"> بی پرسش و بی پاسخ، میرفت و مرا میبرد </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> ها! گفت تماشا کن گلخاک عزیزان را </span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt"> خالص نشدی ورنه، این خاک تو را میبرد! </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> من بودم و من بودم، در حال شدن بودم </span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt"> انگار مرا شوری، رقصان به سما میبرد </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> هنگامه محشر بود، یا وعده دیگر بود </span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt"> آن پای که بی سر بود، تن را چه رها میبرد </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> رو سوی خطر میرفت، یا سیر و سفر میرفت؟! </span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt"> هم باورمان میداد، هم باورمان میبرد </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> پیری که غریبی را، از کرب و بلا آورد </span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt"> این بار غریبان را تا کرب و بلا میبرد! </span> | |||
|} | |||
<br /> | |||
===دوبیتی=== | ===دوبیتی=== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| دلم میخواست خاکم کربلا بود | وَ یا خاک شما در خاک ما بود }} | {{ب| دلم میخواست خاکم [[کربلا]] بود | وَ یا خاک شما در خاک ما بود }} | ||
{{ب| سرم قابل نبود اما دل من | همیشه بر سر آن نیزهها بود }} | {{ب| سرم قابل نبود اما دل من | همیشه بر سر آن نیزهها بود }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==منابع== | |||
== | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3623708&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 314-315.] | ||
طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 314-315. | |||
==پی نوشت== | |||
[[رده:ادبیات]] | [[رده:ادبیات]] | ||
[[رده:شاعران]] | [[رده:شاعران]] | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران معاصر]] | [[رده:شاعران معاصر]] | ||
<references />{{شاعران}} |
نسخهٔ کنونی تا ۷ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۱۰
محمد علی بهمنی (١٣٢١ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است.
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
محمد علی بهمنی فرزند محمد حسین در فروردین ماه ١٣٢١ شمسی در اندیمشک از شهرهای استان خوزستان متولد شد. تحصیلات خود را تا دیپلم ادبی در تهران گذراند. [۱] او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است.
ایشان عضویت در شورای عالی شعر و موسیقی سازمان صدا و سیما و شورای عالی شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در کارنامه فعالیت خود دارد.
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آثار محمد علی بهمنی عبارتند از:
«باغ لال»، «در بیوزنی»، «عامیانهها»، «گیسو، کلاه، کفتر»، «گاهی دلم برای خودم تنگ میشود»، «غزل»، «شاعر شنیدنی است»، «عشق است»، «نیستان»، «کاسه آب دیوژن»، «امانم بده»، «این خانه واژههای نسوزی دارد»، «من زندهام هنوز و غزل فکر میکنم»، «تنفس آزاد»، «یه حرف یه حرف، حرفای من کتاب شد»، «مجموعه آثار» و «گزینه اشعار».
افتخارات[ویرایش | ویرایش مبدأ]
محمدعلی بهمنی موفق به دریافت تندیس خورشید مهر به عنوان بهترین غزلسرای ایران شده است و از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مفتخر به اخذ مدرک درجه یک هنری معادل دکترا شده است.
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تا گلو گریه کند بغض فراهم شده است | چشمها بس که مطهر شده زمزم شده است | |
نه فقط شاعر این شعر عزا پوشیده است | واژههایش همه همرنگ محرم شده است | |
ظهر داغیست عطش ریزی روحم پیداست | از سرم سایه طوبی نفسی کم شده است | |
«هر که دارد هوسش» نه! عطشش بسم الله | راه عشق است و بدین قاعده ملزم شده است | |
سوگواران شما مرثیه خوان خویشاند | بی سبب نیست که عالم همه ماتم شده است | |
«من ملک بودم و فردوس برین» میداند | این ملک شور که را داشت که آدم شده است | |
من نه مداحم و نه مرثیه سازم، اما | سرفراز آنکه به توفان شما خم شده است |
بی سایه مرا آن نور، با خویش کجا میبرد | بی پرسش و بی پاسخ، میرفت و مرا میبرد | |
ها! گفت تماشا کن گلخاک عزیزان را | خالص نشدی ورنه، این خاک تو را میبرد! | |
من بودم و من بودم، در حال شدن بودم | انگار مرا شوری، رقصان به سما میبرد | |
هنگامه محشر بود، یا وعده دیگر بود | آن پای که بی سر بود، تن را چه رها میبرد | |
رو سوی خطر میرفت، یا سیر و سفر میرفت؟! | هم باورمان میداد، هم باورمان میبرد | |
پیری که غریبی را، از کرب و بلا آورد | این بار غریبان را تا کرب و بلا میبرد! |
بی سایه مرا آن نور، با خویش کجا میبرد | بی پرسش و بی پاسخ، میرفت و مرا میبرد | |
ها! گفت تماشا کن گلخاک عزیزان را | خالص نشدی ورنه، این خاک تو را میبرد! | |
من بودم و من بودم، در حال شدن بودم | انگار مرا شوری، رقصان به سما میبرد | |
هنگامه محشر بود، یا وعده دیگر بود | آن پای که بی سر بود، تن را چه رها میبرد | |
رو سوی خطر میرفت، یا سیر و سفر میرفت؟! | هم باورمان میداد، هم باورمان میبرد | |
پیری که غریبی را، از کرب و بلا آورد | این بار غریبان را تا کرب و بلا میبرد! |
دوبیتی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
دلم میخواست خاکم کربلا بود | وَ یا خاک شما در خاک ما بود | |
سرم قابل نبود اما دل من | همیشه بر سر آن نیزهها بود |
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ گفتوگوی مؤلف با شاعر.