یزید بن ‌زیاد بن‌ مهاصر کندی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''یزید بن ‌زیاد بن‌ مهاصر بن نعمان کندی بَهدِلی‌ معروف به ابو الشعثاءِ کندی،''' از رجال نامی و از دلاوران و تیراندازان ماهر کوفه بود. بَهدِلی تیره‌ای از قبیله کنده بودند که از یمن آمده و در کوفه ساکن شده بودند. طبری، ابن شهر آشوب و خوارزمی نام او را ذکر کرده‌اند. <ref>ر.ک : تاریخ طبری، ج5، ص408، 445-446؛ مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص113؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص25.</ref> برخی از مصادر نیز به اشتباه او را ابن مهاجر ذکر کرده‌اند. مجلسی در جایی از وی به نام یزید بن مهاجر نام برده است. <ref>بحار الانوار، ج45، ص72.</ref>
بنا به نقلی او در منزلگاه شراف و زمانی که حُرّ راه را بر سپاه امام حسین (ع) بست، به کاروان امام حسین (ع) پیوست و تا کربلا در رکاب آن حضرت بود. بنا به نقل دیگر پس از شهادت این چهار تن (عمرو بن‌ خالد صیداوی‌ به‌ همراه‌ خدمت‌گزار خود سعد و جابر بن‌ حارث‌ سلمانی‌ و مجمّع‌ بن‌ عبدالله عائذی‌) امام‌ حسین (ع)، بار دیگر سپاه کوفه را مخاطب‌ ساخته‌، فرمودند: آیا هیچ‌ فریادرسی‌ نیست‌ که‌ به‌ خاطر خدا ما رایاری‌ کند؟ آیا هیچ‌ انسان‌ شرافتمندی‌ نیست‌ که‌ از حریم‌ مقدس‌ رسول‌ خدا پاسداری‌ نماید؟ این کلام بر یزید بن مهاصر اثر گذاشت و او به امام حسین (ع) پیوست.
{{جعبه اطلاعات اصحاب امام حسین (ع)
{{جعبه اطلاعات اصحاب امام حسین (ع)
| عنوان              =
| عنوان              =
| تصویر              =
| تصویر              =مزار یاران امام حسین(ع).jpg
| اندازه تصویر      =
| اندازه تصویر      =
|توضیح تصویر        =
|توضیح تصویر        =
| نام کامل          =یزید بن ‌زیاد بن‌ مهاصر بن نعمان کندی بَهدِلی‌ معروف به ابو الشعثاءِ کندی
| نام کامل          =یزید بن ‌زیاد بن‌ مهاصر بن نعمان کندی بَهدِلی
| لقب                =
| لقب                =ابو الشعثاءِ کندی
| نسب                =
| نسب                =
| خویشاوندان سرشناس  =
| خویشاوندان سرشناس  =
خط ۲۴: خط ۲۱:
| شاگردان          =
| شاگردان          =
| آثار              =
| آثار              =
| نقش های برجسته              = از یاران امام حسین (ع)  
| نقش های برجسته              = از یاران امام حسین (ع) و شهدای کربلا
}}
}}'''یزید بن ‌زیاد بن‌ مهاصر کندی،''' از اصحاب [[امام حسین(ع)]] بود که در روز [[عاشورا]] در [[کربلا]] به [[شهادت]] رسید.
 
== تبارشناسی ==
یزید بن ‌زیاد بن‌ مهاصر بن نعمان کندی بَهدِلی‌ معروف به ابو الشعثاءِ کندی از رجال کوفه بود. بَهدِلی تیره‌ای اصالتا یمنی از قبیله کنده بودند که در کوفه میزیستند. طبری، ابن شهر آشوب و خوارزمی نام او را ذکر کرده‌اند. <ref>ر.ک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۰۶۷ م.، ج۵، ص۴۰۸، ۴۴۵-۴۴۶؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب مازندرانی، ابوجعفر رشیدالدین محمدبن علی، قم: انتشارات علامه. ، ج۴، ص۱۱۳؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، ۱۳۶۷ ﻫ ق. ، ج۲، ص۲۵.</ref> برخی از مصادر نیز به اشتباه او را ابن مهاجر ذکر کرده‌اند. مجلسی در جایی از وی به نام [[یزید بن مهاجر]] نام برده است. <ref>بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، مجلسی، ملا محمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، ۱۳۶۲ ش.، ج۴۵، ص۷۲.</ref>
 
== همراهی با امام حسین(ع) ==
بنا به نقلی یزید در منزلگاه [[شراف]] و زمانی که [[حر بن یزید ریاحی|حُرّ]] راه را بر سپاه [[حسین|امام حسین (ع)]] بست، به کاروان [[حسین بن علی|امام حسین (ع)]] پیوست و تا [[کربلا]] در رکاب آن حضرت بود.
 
بنا به نقل دیگر، امام‌ حسین (ع) پس از شهادت [[عمرو بن‌ خالد صیداوی|عمرو بن‌ خالد صیداوی‌]] به‌ همراه‌ خدمت‌گزار خود [[سعد غلام عمرو بن‌ خالد صیداوی‌|سعد]]، [[جناده بن‌ حارث‌ سلمانی‌|جابر بن‌ حارث‌ سلمانی‌]] و [[مجمع بن‌ عبدالله عائذی|مجمّع‌ بن‌ عبدالله عائذی]]<nowiki/>‌ بار دیگر سپاه کوفه را مخاطب‌ ساخته‌، فرمودند: «آیا هیچ‌ فریادرسی‌ نیست‌ که‌ به‌ خاطر خدا ما رایاری‌ کند؟ آیا هیچ‌ انسان‌ شرافتمندی‌ نیست‌ که‌ از حریم‌ مقدس‌ رسول‌ خدا پاسداری‌ نماید؟»


این کلام بر یزید بن مهاصر اثر گذاشت و او به امام حسین (ع) پیوست.
==نقش در واقعه کربلا==
کلام طبری و سید محسن امین درباره او آشفته و دوگانه است.


==نقش در واقعه کربلا===
یک‌بار می‌گویند: او بعد از آنکه سپاه اموی سخنان امام حسین (ع) را نپذیرفتند و رد کردند، به سوی امام حسین (ع) گرایش پیدا کرد و از سپاه‌ [[عمر بن سعد|عمر بن‌ سعد]] جدا شده‌ و به‌ یاری‌ امام‌ حسین (ع) شتافت‌ و در حالی‌ که‌ چنین رجز می‌خواند در برابر امام‌ حسین (ع) رو به‌ سوی‌ دشمن‌ تیراندازی‌ کرد: <ref>ر.ک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۰۸، ۴۴۵-۴۴۶؛ اعیان الشیعه، امین، سید محسن، چاپ حسن امین، بیروت: ۱۴۰۳ ﻫ ق.، ج۴، ص۱۰۰، ۱۱۵-۱۱۶.</ref>{{شعر}}
کلام طبری و سید محسن امین درباره او آشفته و دوگانه است. یک‌بار می‌گویند: او بعد از آنکه سپاه اموی سخنان امام حسین (ع) را نپذیرفتند و رد کردند، به سوی امام حسین (ع) گرایش پیدا کرد و از سپاه‌ عمر بن‌ سعد جدا شده‌ و به‌ یاری‌ امام‌ حسین (ع) شتافت‌ و در حالی‌ که‌ رجز می‌خواند در برابر امام‌ حسین (ع) رو به‌ سوی‌ دشمن‌ تیراندازی‌ کرد: <ref>ر.ک : تاریخ طبری، ج5، ص408، 445-446؛ اعیان الشیعه، ج4، ص100ف 115-116.</ref>  
===رجزخوانی===
{{شعر}}
{{م| اَنَا یزیدٌ وَ اَبی‌ مُهاصِرٌ }}
{{م| اَنَا یزیدٌ وَ اَبی‌ مُهاصِرٌ }}


خط ۴۱: خط ۴۶:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


من‌ یزیدم‌ و پدرم‌ مهاصر است. من از شیر ژیان‌ شجاع‌ترم‌.
من‌ یزیدم‌ و پدرم‌ مهاصر است. من از شیر ژیان‌ شجاع‌ترم‌. خداوندا من‌ یاور حسین‌ هستم‌ و از ابن‌ سعد جدا شده و او را ترک کرده‌ام.
 
یزید بن‌ مهاصر پیش‌ روی‌ امام‌ حسین (ع)، صد تیر به‌ سوی‌ دشمن‌ افکند که‌ تنها پنج‌ تیر بر زمین‌ افتاد. امام‌ حسین (ع) دست ‌به‌ دعا برداشتند: «اَللّهُم‌َ سَدَّد رَمَیتَه‌ُ وَاجْعَل‌ْ ثَوابَه‌ُ الْجَنَّة <ref>ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، ۱۳۷۵ ﻫ ق.، ج۲، ص۴۵۴، الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبة اتراث، بیروت: ۱۳۸۵- ۱۳۸۶ ه ق.، ج۲، ص۵۶۹. </ref> خدایا تیرش‌ را به‌ هدف‌ برسان‌ و پاداش‌ او را بهشت ‌قرار ده!‌» سرانجام‌ پس‌ از به‌ هلاکت‌ رساندن‌ پنج‌ تن‌ از مزدوران‌ پسر سعد، خود نیز به‌ شهادت‌ رسید. <ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶– ۲۰۰۰ م.، ج۳، ص۱۹۸.</ref>
 
دیگر بار گوید: او پیش از ملاقات و برخورد حُرّ با امام حسین (ع)، از کوفه به سوی اردوی امام حسین (ع) حرکت کرد <ref>ر.ک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۰۸، ۴۴۵-۴۴۶؛ اعیان الشیعه، امین، سید محسن، چاپ حسن امین، بیروت: ۱۴۰۳ ﻫ ق.، ج۴، ص۱۰۰، ۱۱۵-۱۱۶.</ref> و در کربلا زمانی که [[مالک بن نسیر کندی|مالک بن نسر کندی]] نامه [[عبید الله بن زیاد|ابن زیاد]] را به حُرّ داد و او نامه‌ را خواند، حُرّ به‌ امام‌ حسین (ع) عرض‌ کرد: «این‌ نامه‌ پسر زیاد است‌ و دستور داده‌ تا کار را بر شما دشوار سازم‌!» یزید بن‌ مهاجر کندی‌ که‌ از ملتزمین‌ رکاب‌ امام‌ حسین (ع) بود، پیک‌ ابن‌ زیاد را شناخت‌ و به‌ او گفت‌: «مادرت‌ به‌ عزایت‌ بنشیند. این‌ چه‌ نامه‌ای‌ است‌ که‌ تو آوردی‌؟» وی‌ گفت‌: «از پیشوای‌ خود فرمان‌ برده‌ام‌ و بر [[بیعت]] ‌خویش‌ پایدار مانده‌ام‌.»


خداوندا من‌ یاور حسین‌ هستم‌ و از ابن‌ سعد جدا شده و او را ترک کرده‌ام.  
پسر مهاجر به‌ او گفت‌: «اشتباه‌ کردی، بلکه‌ با این‌ عملت‌ معصیت‌ خدا نمودی‌ و از پیشوایت‌ در راه‌ نابودی‌ خودت‌ فرمان‌ برده‌ای‌، ننگ‌ برای‌ خود آفریده‌ای‌ و آتش‌ دوزخ‌ را خریداری‌ نموده‌ای‌، <ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۰۸؛ الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : ۱۹۶۰ م.، ص۲۹۹.</ref> پیشوای‌ تو چه‌ پیشوای‌ پلیدی‌ است‌. او از زمره‌ همان‌ پیشوایان‌ به‌ سوی‌ دوزخ‌ است‌ که‌ خداوند در قرآن‌ می‌فرماید: وَجَعَلْنا هُم‌ اَئِمَّة‌ً یدعوُن‌َ اِلَی‌ النّارِ وَ یوم‌َ القِیامَة‌ِ لا ینْصَروُن‌َ <ref>قرآن مجید، سوره قصص، آیه۴۱. </ref> و ما آن‌ قوم‌ را پیشوایان‌ ضلالت‌ و دعوت‌ به ‌دوزخ‌ قرار دادیم‌ و روز قیامت‌ هیچ‌ کس‌ آنان را نجات‌ از عذاب‌ دوزخ‌ نخواهد داد.»


یزید بن‌ مهاصر پیش‌ روی‌ امام‌ حسین (ع)، صد تیر به‌ سوی‌ دشمن‌ افکند که‌ تنها پنج‌ تیر بر زمین‌ افتاد. امام‌ حسین (ع) دست ‌به‌ دعا برداشتند: ”اَللّهُم‌َ سَدَّد رَمَیتَه‌ُ وَاجْعَل‌ْ ثَوابَه‌ُ الْجَنَّة‌َ“ <ref>ارشاد، ج2، ص454، الکامل فی التاریخ، ج2، ص569. </ref> خدایا تیرش‌ را به‌ هدف‌ برسان‌ و پاداش‌ او را بهشت ‌قرار ده!‌ سرانجام‌ پس‌ از به‌ هلاکت‌ رساندن‌ پنج‌ تن‌ از مزدوران‌ پسر سعد، خود نیز به‌ شهادت‌ رسید. <ref>انساب الاشراف، ج3، ص198.</ref>  
اما به نظر می‌آید قول اول صحیح است. <ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک : انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ م.، ج۳، ص۱۹۸؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۰۸، ۴۴۵-۴۴۶؛ امالی، صدوق (ابن بابویه)، ابوجعفر محمد بن علی، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت: ۱۹۹۰ م. صدوق، ص۱۳۷؛ اعیان الشیعه، امین، سید محسن، چاپ حسن امین، بیروت: ۱۴۰۳ ﻫ ق.، ج۴، ص۱۰۰، ۱۱۵-۱۱۶.</ref>


دیگر بار گوید: او پیش از ملاقات و برخورد حُرّ با امام حسین (ع)، از کوفه به سوی اردوی امام حسین (ع) حرکت کرد <ref>ر.ک : تاریخ طبری، ج5، ص408، 445-446؛ اعیان الشیعه، ج4، ص100، 115-116.</ref> و در کربلا زمانی که مالک بن نسر کندی نامه ابن زیاد را به حُرّ داد و او نامه‌ را خواند، حُرّ به‌ امام‌ حسین (ع) عرض‌ کرد، این‌ نامه‌ پسر زیاد است‌ و دستور داده‌ تا کار را بر شما دشوار سازم‌! یزید بن‌ مهاجر کندی‌ که‌ از ملتزمین‌ رکاب‌ امام‌ حسین (ع) بود، پیک‌ ابن‌ زیاد را شناخت‌ و به‌ او گفت‌: مادرت‌ به‌ عزایت‌ بنشیند. این‌ چه‌ نامه‌ای‌ است‌ که‌ تو آوردی‌؟ وی‌ گفت‌: از پیشوای‌ خود فرمان‌ برده‌ام‌ و بر بیعت ‌خویش‌ پایدار مانده‌ام‌. پسر مهاجر به‌ او گفت‌: اشتباه‌ کردی، بلکه‌ با این‌ عملت‌ معصیت‌ خدا نمودی‌ و از پیشوایت‌ در راه‌ نابودی‌ خودت‌ فرمان‌ برده‌ای‌، ننگ‌ برای‌ خود آفریده‌ای‌ و آتش‌ دوزخ‌ را خریداری‌ نموده‌ای‌، <ref>تاریخ طبری، ج5، ص408؛ الاخبار الطوال، ص299.</ref> پیشوای‌ تو چه‌ پیشوای‌ پلیدی‌ است‌. او از زمره‌ همان‌ پیشوایان‌ به‌ سوی‌ دوزخ‌ است‌ که‌ خداوند در قرآن‌ می‌فرماید: ”وَجَعَلْنا هُم‌ اَئِمَّة‌ً یدعوُن‌َ اِلَی‌ النّارِ وَ یوم‌َ القِیامَة‌ِ لا ینْصَروُن‌َ“ <ref>قرآن مجید، سوره قصص، آیه41. </ref> و ما آن‌ قوم‌ را پیشوایان‌ ضلالت‌ و دعوت‌ به ‌دوزخ‌ قرار دادیم‌ و روز قیامت‌ هیچ‌ کس‌ آنان را نجات‌ از عذاب‌ دوزخ‌ نخواهد داد.
در [[زیارت ناحیه مقدسه]] با نام ابن مظاهر به او سلام داده شده است: «السَّلامُ عَلَی یزیدَ بنِ زِیادِ بنِ مُظاهِرٍ الکِنِدی»
اما به نظر می‌آید قول اول صحیح است. <ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک : انساب الاشراف، ج3، ص198؛ تاریخ طبری، ج5، ص408، 445-446؛ امالی صدوق، ص137؛ اعیان الشیعه، ج4، ص100، 115-116؛ ارشاد، ج2، ص458؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص149،73؛ رجال طوسی، ص105؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص103؛ مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص113؛ بحار الانوار، ج45، ص72؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص29،23؛ البدایه و النهایه، ج8، ص185؛ منتهی الآمال، ج1، ص268؛ انصار الحسین (ع)، ص125-126؛ ذخیرة الدارین، ص239؛ نفس المهموم، ص129،90؛ تنقیح المقال، ج3، ص326؛ ناسخ التواریخ، ج2، ص307؛ مجالس المؤمنین، ص120.</ref>
در زیارت ناحیه مقدسه با نام ابن مظاهر به او سلام داده شده است: ”السَّلامُ عَلَی یزیدَ بنِ زِیادِ بنِ مُظاهِرٍ الکِنِدی“
==منبع==
==منبع==
مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 371-373.
 
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2588126&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص ۳۷۱-۳۷۳.]
 
==پی نوشت==
==پی نوشت==
[[رده: تاریخ]]
[[رده: تاریخ]]
خط ۵۷: خط ۶۶:
[[رده: شهیدان کربلا]]
[[رده: شهیدان کربلا]]
[[رده: شهدای صبح عاشورا]]
[[رده: شهدای صبح عاشورا]]
<references />{{یاران امام حسین علیه السلام}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۴

مزار یاران امام حسین(ع).jpg
اطلاعات اصحاب امام حسین (ع)
نام کامل یزید بن ‌زیاد بن‌ مهاصر بن نعمان کندی بَهدِلی
لقب ابو الشعثاءِ کندی
محل زندگی کوفه
نقش های برجسته از یاران امام حسین (ع) و شهدای کربلا

یزید بن ‌زیاد بن‌ مهاصر کندی، از اصحاب امام حسین(ع) بود که در روز عاشورا در کربلا به شهادت رسید.

تبارشناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

یزید بن ‌زیاد بن‌ مهاصر بن نعمان کندی بَهدِلی‌ معروف به ابو الشعثاءِ کندی از رجال کوفه بود. بَهدِلی تیره‌ای اصالتا یمنی از قبیله کنده بودند که در کوفه میزیستند. طبری، ابن شهر آشوب و خوارزمی نام او را ذکر کرده‌اند. [۱] برخی از مصادر نیز به اشتباه او را ابن مهاجر ذکر کرده‌اند. مجلسی در جایی از وی به نام یزید بن مهاجر نام برده است. [۲]

همراهی با امام حسین(ع)[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بنا به نقلی یزید در منزلگاه شراف و زمانی که حُرّ راه را بر سپاه امام حسین (ع) بست، به کاروان امام حسین (ع) پیوست و تا کربلا در رکاب آن حضرت بود.

بنا به نقل دیگر، امام‌ حسین (ع) پس از شهادت عمرو بن‌ خالد صیداوی‌ به‌ همراه‌ خدمت‌گزار خود سعد، جابر بن‌ حارث‌ سلمانی‌ و مجمّع‌ بن‌ عبدالله عائذی‌ بار دیگر سپاه کوفه را مخاطب‌ ساخته‌، فرمودند: «آیا هیچ‌ فریادرسی‌ نیست‌ که‌ به‌ خاطر خدا ما رایاری‌ کند؟ آیا هیچ‌ انسان‌ شرافتمندی‌ نیست‌ که‌ از حریم‌ مقدس‌ رسول‌ خدا پاسداری‌ نماید؟»

این کلام بر یزید بن مهاصر اثر گذاشت و او به امام حسین (ع) پیوست.

نقش در واقعه کربلا[ویرایش | ویرایش مبدأ]

کلام طبری و سید محسن امین درباره او آشفته و دوگانه است.

یک‌بار می‌گویند: او بعد از آنکه سپاه اموی سخنان امام حسین (ع) را نپذیرفتند و رد کردند، به سوی امام حسین (ع) گرایش پیدا کرد و از سپاه‌ عمر بن‌ سعد جدا شده‌ و به‌ یاری‌ امام‌ حسین (ع) شتافت‌ و در حالی‌ که‌ چنین رجز می‌خواند در برابر امام‌ حسین (ع) رو به‌ سوی‌ دشمن‌ تیراندازی‌ کرد: [۳]

اَنَا یزیدٌ وَ اَبی‌ مُهاصِرٌ
یا رَب‌ِّ اِنی‌ّ لِلْحُسَین‌ِ ناصِرٌ
اَشْجَع‌ُ مِن‌ْ لَیث‌ٍ بِغیل‌ٍ خادِرٌ
وَ لابْن‌ِ سَعدٍ تارِک‌ٌ وَ هاجِرُ

من‌ یزیدم‌ و پدرم‌ مهاصر است. من از شیر ژیان‌ شجاع‌ترم‌. خداوندا من‌ یاور حسین‌ هستم‌ و از ابن‌ سعد جدا شده و او را ترک کرده‌ام.

یزید بن‌ مهاصر پیش‌ روی‌ امام‌ حسین (ع)، صد تیر به‌ سوی‌ دشمن‌ افکند که‌ تنها پنج‌ تیر بر زمین‌ افتاد. امام‌ حسین (ع) دست ‌به‌ دعا برداشتند: «اَللّهُم‌َ سَدَّد رَمَیتَه‌ُ وَاجْعَل‌ْ ثَوابَه‌ُ الْجَنَّة [۴] خدایا تیرش‌ را به‌ هدف‌ برسان‌ و پاداش‌ او را بهشت ‌قرار ده!‌» سرانجام‌ پس‌ از به‌ هلاکت‌ رساندن‌ پنج‌ تن‌ از مزدوران‌ پسر سعد، خود نیز به‌ شهادت‌ رسید. [۵]

دیگر بار گوید: او پیش از ملاقات و برخورد حُرّ با امام حسین (ع)، از کوفه به سوی اردوی امام حسین (ع) حرکت کرد [۶] و در کربلا زمانی که مالک بن نسر کندی نامه ابن زیاد را به حُرّ داد و او نامه‌ را خواند، حُرّ به‌ امام‌ حسین (ع) عرض‌ کرد: «این‌ نامه‌ پسر زیاد است‌ و دستور داده‌ تا کار را بر شما دشوار سازم‌!» یزید بن‌ مهاجر کندی‌ که‌ از ملتزمین‌ رکاب‌ امام‌ حسین (ع) بود، پیک‌ ابن‌ زیاد را شناخت‌ و به‌ او گفت‌: «مادرت‌ به‌ عزایت‌ بنشیند. این‌ چه‌ نامه‌ای‌ است‌ که‌ تو آوردی‌؟» وی‌ گفت‌: «از پیشوای‌ خود فرمان‌ برده‌ام‌ و بر بیعت ‌خویش‌ پایدار مانده‌ام‌.»

پسر مهاجر به‌ او گفت‌: «اشتباه‌ کردی، بلکه‌ با این‌ عملت‌ معصیت‌ خدا نمودی‌ و از پیشوایت‌ در راه‌ نابودی‌ خودت‌ فرمان‌ برده‌ای‌، ننگ‌ برای‌ خود آفریده‌ای‌ و آتش‌ دوزخ‌ را خریداری‌ نموده‌ای‌، [۷] پیشوای‌ تو چه‌ پیشوای‌ پلیدی‌ است‌. او از زمره‌ همان‌ پیشوایان‌ به‌ سوی‌ دوزخ‌ است‌ که‌ خداوند در قرآن‌ می‌فرماید: وَجَعَلْنا هُم‌ اَئِمَّة‌ً یدعوُن‌َ اِلَی‌ النّارِ وَ یوم‌َ القِیامَة‌ِ لا ینْصَروُن‌َ [۸] و ما آن‌ قوم‌ را پیشوایان‌ ضلالت‌ و دعوت‌ به ‌دوزخ‌ قرار دادیم‌ و روز قیامت‌ هیچ‌ کس‌ آنان را نجات‌ از عذاب‌ دوزخ‌ نخواهد داد.»

اما به نظر می‌آید قول اول صحیح است. [۹]

در زیارت ناحیه مقدسه با نام ابن مظاهر به او سلام داده شده است: «السَّلامُ عَلَی یزیدَ بنِ زِیادِ بنِ مُظاهِرٍ الکِنِدی»

منبع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. ر.ک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۰۶۷ م.، ج۵، ص۴۰۸، ۴۴۵-۴۴۶؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب مازندرانی، ابوجعفر رشیدالدین محمدبن علی، قم: انتشارات علامه. ، ج۴، ص۱۱۳؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، ۱۳۶۷ ﻫ ق. ، ج۲، ص۲۵.
  2. بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، مجلسی، ملا محمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، ۱۳۶۲ ش.، ج۴۵، ص۷۲.
  3. ر.ک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۰۸، ۴۴۵-۴۴۶؛ اعیان الشیعه، امین، سید محسن، چاپ حسن امین، بیروت: ۱۴۰۳ ﻫ ق.، ج۴، ص۱۰۰، ۱۱۵-۱۱۶.
  4. ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، ۱۳۷۵ ﻫ ق.، ج۲، ص۴۵۴، الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبة اتراث، بیروت: ۱۳۸۵- ۱۳۸۶ ه ق.، ج۲، ص۵۶۹.
  5. انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶– ۲۰۰۰ م.، ج۳، ص۱۹۸.
  6. ر.ک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۰۸، ۴۴۵-۴۴۶؛ اعیان الشیعه، امین، سید محسن، چاپ حسن امین، بیروت: ۱۴۰۳ ﻫ ق.، ج۴، ص۱۰۰، ۱۱۵-۱۱۶.
  7. تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۰۸؛ الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : ۱۹۶۰ م.، ص۲۹۹.
  8. قرآن مجید، سوره قصص، آیه۴۱.
  9. برای تفصیل بیشتر ر.ک : انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ م.، ج۳، ص۱۹۸؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۰۸، ۴۴۵-۴۴۶؛ امالی، صدوق (ابن بابویه)، ابوجعفر محمد بن علی، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت: ۱۹۹۰ م. صدوق، ص۱۳۷؛ اعیان الشیعه، امین، سید محسن، چاپ حسن امین، بیروت: ۱۴۰۳ ﻫ ق.، ج۴، ص۱۰۰، ۱۱۵-۱۱۶.