عبد الله بن عمیر کلبى: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۳: خط ۲۳:
| نقش های برجسته              =از یاران امام‌ حسین (ع)
| نقش های برجسته              =از یاران امام‌ حسین (ع)
}}'''عبدالله بن عمیر'''، با نام کامل: عبدالله بن عمیر بن عباس بن قیس بن عُلیم بن جناب کلبی عُلیمی، همسر [[ام وهب|ام وهب(هانیه)]]، از شهدای [[کربلا]] است.
}}'''عبدالله بن عمیر'''، با نام کامل: عبدالله بن عمیر بن عباس بن قیس بن عُلیم بن جناب کلبی عُلیمی، همسر [[ام وهب|ام وهب(هانیه)]]، از شهدای [[کربلا]] است.
<br />
==زندگی‌نامه==
 
==تبار شناسی==
عبدالله بن عمیر، ملقب به «ابو وهب»، از خاندان عُلَیم و تیره‌ای از بنی‌کلب است. بعضی او را وهب بن عبدالله دانسته‌اند و برخی نیز آن‌‎ها را دو نفر می‌‌دانند. همسر او، «ام وهب»، دختر عبد از تیره نمر بن قاسط و مادرش «ام عبدالله» است.
عبدالله بن عمیر، ملقب به «ابو وهب»، از خاندان عُلَیم و تیره‌ای از بنی‌کلب است. بعضی او را وهب بن عبدالله دانسته‌اند و برخی نیز آن‌‎ها را دو نفر می‌‌دانند. همسر او، «ام وهب»، دختر عبد از تیره نمر بن قاسط و مادرش «ام عبدالله» است.


==زندگی‌نامه==
عبدالله بن عمیر و همسرش، کنار چاه جُعد، در محله بنی‌همدان [[کوفه]] زندگی می‌کردند. به گفته تاریخ، ابو وهب، از اصحاب حضرت علی(ع)<ref>ارشاد، ج۲، ص۲۳۶.</ref>، زمانی که دید عده‌ای آماده جنگ با [[حسین|حسین(ع)]] می‌شوند، گفت: «من علاقه‌مند [[جهاد]] علیه مشرکین بودم، اما اکنون احساس می‌کنم نبرد با کسانی که به جنگ با فرزند فاطمه(س) می‌روند، اولی است.» و بعد از آن، برای یاری امام حسین(ع)، از کوفه خارج شد.
عبدالله بن عمیر و همسرش، کنار چاه جُعد، در محله بنی‌همدان [[کوفه]] زندگی می‌کردند. به گفته تاریخ، ابو وهب، از اصحاب حضرت علی(ع)<ref>ارشاد، ج۲، ص۲۳۶.</ref>، زمانی که دید عده‌ای آماده جنگ با [[امام حسین(ع)|حسین(ع)]] می‌شوند، گفت: «من علاقه‌مند [[جهاد]] علیه مشرکین بودم، اما اکنون احساس می‌کنم نبرد با کسانی که به جنگ با فرزند فاطمه(س) می‌روند، اولی است.» و بعد از آن، برای یاری امام حسین(ع)، از کوفه خارج شد.


==همراهی امام حسین(ع)==
==همراهی امام حسین(ع)==
خط ۳۵: خط ۳۲:


==شهادت==
==شهادت==
برخی وی را اولین شهید نبرد تن به تن می‌دانند. او پس از کشتن دو تن از سپاه [[عمر بن سعد]] ([[سالم‌ غلام‌ عبیدالله بن زیاد]] و [[یسار غلام‌ زیاد بن عبید]]و قطع شدن انگشتان دست چپ، خدمت امام رسید و رجزخوان، به میدان بازگشت و پس از کشتن دو تن دیگر، با ضربه [[رستم غلام شمر بن ذی‌ الجوشن]]، به [[شهادت]] رسید.<ref>ارشاد، ج، ص۲۳۶؛ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص۴۸۸-۴۸۹.</ref>
برخی وی را اولین شهید نبرد تن به تن می‌دانند. [[یسار غلام‌ زیاد بن ابی‌سفیان|یسار]] غلام آزاد شده زیاد به میدان آمد و هماورد خواست، عبدالله بن عُمَیر کلبی به جنگ او آمد. یسار گفت: «من تو را نمی‌شناسم، [[زهیر بن‌ قین|زهیر]] یا [[حبیب بن مظاهر|حبیب]] و یا بُرَیر که از زمامداران‌اند، به جنگ من آیند.<ref>الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبة اتراث، بیروت: ۱۳۸۵- ۱۳۸۶ ه ق.، ج۴، ص۶۵؛ نهایة الارب، ج۲۰، ص۴۴۶.</ref> اما امام حسین (ع) به آنان اجازه نداد و یسار نیز به دست عبدالله کشته شد.<ref>ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، ۱۳۷۵ ﻫ ق.، ص۴۵۴.</ref>
 
او پس از کشتن دو تن از سپاه [[عمر بن سعد]]، [[سالم‌ غلام‌ عبیدالله بن زیاد]] و [[یسار غلام‌ زیاد بن عبید]] و قطع شدن انگشتان دست چپ، خدمت امام رسید و رجزخوان، به میدان بازگشت و پس از کشتن دو تن دیگر، با ضربه [[رستم غلام شمر بن ذی‌ الجوشن]]، به [[شهادت]] رسید.<ref>ارشاد، ج، ص۲۳۶؛ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص۴۸۸-۴۸۹.</ref>


در تاریخ داریم، همسر او، یعنی ام وهب، به میدان رفت تا از همسرش دفاع کند، امام به او فرمود: «جُزيتُمْ مِنْ اءَهْلِ بَيْتي خَيْرا، إِرْجِعي رَحَمُكِ اللّهُ إِلَي النِّساءِ، فَاجلِسی مَعَهُنَّ فَانَّه لَیْسَ عَلَی النِّساءِ قِتالٌ.» در راه حمایت از اهل بیت (ع) به پاداش نیک از طرف اهل بیت نائل شوید! خدا رحمتت کند! برگرد به سوی آن‌ها و با آن‌ها بنشین! به راستی بر زنان جهاد واجب نیست.
در تاریخ داریم، همسر او، یعنی ام وهب، به میدان رفت تا از همسرش دفاع کند، امام به او فرمود: «جُزیتُمْ مِنْ اءَهْلِ بَیْتی خَیْرا، إِرْجِعی رَحَمُکِ اللّهُ إِلَی النِّساءِ، فَاجلِسی مَعَهُنَّ فَانَّه لَیْسَ عَلَی النِّساءِ قِتالٌ.» در راه حمایت از اهل بیت (ع) به پاداش نیک از طرف اهل بیت نائل شوید! خدا رحمتت کند! برگرد به سوی آن‌ها و با آن‌ها بنشین! به راستی بر زنان جهاد واجب نیست.


در نهایت ام وهب، به دست رستم، غلام شمر، به شهادت می‌رسد. عبدالله هنگام شهادت ۳۰ سال و همسرش ۲۰ ساله بوده‌است.
در نهایت ام وهب، به دست [[رستم غلام شمر بن ذی‌ الجوشن|رستم]]، غلام شمر، به شهادت می‌رسد. عبدالله هنگام شهادت ۳۰ سال و همسرش ۲۰ ساله بوده‌است.


نوشته‌اند دشمن سر عبدالله را به طرف مادرش پرتاب کرد. مادر، سر را بوسید و به میدان پرتاب کرد و گفت: «ما چیزی را که در راه خدا داده‌ایم، پس نمی‌گیریم.»<ref>فرهنگ عاشورا، ص۲۶۸</ref>
غلام شمر، [[رستم غلام شمر بن ذی‌ الجوشن|رستم]] سر عبدالله را از تن جدا کرد و به سوی خیمه‌ها انداخت. مادرش سر را برداشت، پاک کرد و بوسید. آنگاه سر را به طرف میدان پرتاب کرد و گفت: «ما چیزی را که در راه خدا داده‌ایم، پس نمی‌گیریم.» سپس عمودی به دست گرفت و به سوی دشمن حرکت کرد. امام حسین (ع) دستور داد تا او را به خیمه‌ها برگردانند و خطاب به او فرمود: «در راه حمایت از [[اهل بیت (ع)|اهل بیت(ع)]] من به پاداش نیک نائل شوید. خداوند رحمتت کند. به سوی خیمه‌ها بازگرد که جهاد از تو برداشته شده‌است.»


او بازگشت در حالی که زیر لب زمزمه می‌کرد: «خدایا! ناامیدم مگردان» و امام حسین (ع) فرمود: «خداوند هرگز ناامیدت نسازد.» <ref>فرهنگ عاشورا، موسوی گرمارودی، سید محمد صادق و دیگران، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۴ ش.، ص۲۶۸.</ref>
==رجزخوانی ابو وهب==
==رجزخوانی ابو وهب==
{|
 
|انْ تُنْکُرونی فَأنَا ابْنُ الکلبِّ
{| style="margin: 0 auto; "
|حَسْبی ببَیْتی فِی عَلیم حَسَبی
| class="b" |<span class="beyt"> انْ تُنْکُرونی فَأنَا ابْنُ الکلبِّ</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">حَسْبی ببَیْتی فِی عَلیم حَسَبی</span>
|-
|-
|انّی امْرؤٌ ذُوَمّرةٍ وَ غَصَب
| class="b" |انّی امْرؤٌ ذُوَمّرةٍ وَ غَصَب
|وَ لَسْتُ بِالخَوارِ عِنْدَ النَّکْبِ
| style="width:2em;" |
| class="b" |وَ لَسْتُ بِالخَوارِ عِنْدَ النَّکْبِ
|-
|-
|إِنّی زَعیمٌ لکِ امّ وهبٍ
| class="b" |إِنّی زَعیمٌ لکِ امّ وهبٍ
|بِالطَّعن فِیِهمْ مُقَدِماً و الضَرْبِ‌
| style="width:2em;" |
| class="b" |بِالطَّعن فِیِهمْ مُقَدِماً و الضَرْبِ‌
|-
|-
| colspan="2" |ضَرْبَ غُلامٍ مُوقِنٍ بالرَّبِّ
| colspan="3" class="b" |ضَرْبَ غُلامٍ مُوقِنٍ بالرَّبِّ
|}
|}
اگر مرا نمی‌شناسید، بدانید منم فرزند کلب. مرا این سرافرازی بس که خاندانم از قبیله عُلَیم است. من مردی هستم توانا و قدرتمند و رزم‌دیده که هنگام مصیبت و سختی، عجز و لابه نمی‌کنم و ناتوانی و زبونی نمی‌شناسم. ای ام وهب، به تو قول می‌دهم در ضربت زدن از آنان پیش دستی کنم. ضرباتی توسط جوانی، مومن به خدا.
اگر مرا نمی‌شناسید، بدانید منم فرزند کلب. مرا این سرافرازی بس که خاندانم از قبیله عُلَیم است. من مردی هستم توانا و قدرتمند و رزم‌دیده که هنگام مصیبت و سختی، عجز و لابه نمی‌کنم و ناتوانی و زبونی نمی‌شناسم. ای ام وهب، به تو قول می‌دهم در ضربت زدن از آنان پیش دستی کنم. ضرباتی توسط جوانی، مومن به خدا.


==نام عبدالله در زیارت‌نامه‌ها==
==نام عبدالله در زیارت‌نامه‌ها==
نام عبدالله در زیارت رجبیه و زیارت ناحیه مقدسه آن‌گونه آمده‌است: «السَّلامُ عَلَی عَبدِاللهِ بنِ عُمَیْرِ الکَلبی»<ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک: انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۴؛ تاریخ طبری؛ ج۵، ص۴۳۰-۴۴۶؛ ارشاد، ج۲، ص۲۳۶؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۳-۶۸و۶۵-۶۹؛ البدایة و النهایة، ج۸، ص۱۸۱-۱۸۲؛ نهایة الارب، ج۷، ص۱۸۷؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۰۱؛ اعلام النساء، ج۵، ص۲۹۲؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۰، ج۴۵، ص۱۷؛ انصارالحسین(ع)، ص۸۴؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج۲، ص۱۶؛ رجال طوسی، ص۱۰۴؛ نقدالرجال، ص۲۰۴؛ مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۱۱۳؛ بحار الانوار، ج۴۵، ص۷۱،۱۶،۱۲؛ اقبال الاعمال، ج۳، ص۷۸؛ منتهی الآمال، ج۱، ص۳۵۳؛ الحدائق الوردیة، ص۱۲۲؛ ذخیرة الدارین، ص۲۲؛ ابصار العین فی انصار الحسین(ع)، ص۱۹۹؛ انصار الحسین(ع)، ص۱۲۰.</ref>
نام عبدالله در زیارت رجبیه و زیارت ناحیه مقدسه آن‌گونه آمده‌است: «السَّلامُ عَلَی عَبدِاللهِ بنِ عُمَیْرِ الکَلبی»<ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک: انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۴؛ تاریخ طبری؛ ج۵، ص۴۴۳-۴۴۶؛ ارشاد، ج۲، ص۲۳۶؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۳-۶۸ و ۶۵-۶۹؛ البدایة و النهایة، ج۸، ص۱۸۱-۱۸۲؛ نهایة الارب، ج۷، ص۱۸۷؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۰۱؛ اعلام النساء، ج۵، ص۲۹۲؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۰، ج۴۵، ص۱۷؛ انصارالحسین(ع)، ص۸۴؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج۲، ص۱۶؛ رجال طوسی، ص۱۰۴؛ نقدالرجال، ص۲۰۴؛ مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۱۱۳؛ بحار الانوار، ج۴۵، ص۷۱،۱۶،۱۲؛ اقبال الاعمال، ج۳، ص۷۸؛ منتهی الآمال، ج۱، ص۳۵۳؛ الحدائق الوردیة، ص۱۲۲؛ ذخیرة الدارین، ص۲۲؛ ابصار العین فی انصار الحسین(ع)، ص۱۹۹؛ انصار الحسین(ع)، ص۱۲۰.</ref>
 
==جستار وابسته==
- [[ام وهب همسر عبدالله بن‌ عمیر کلبی|ام وهب]]


==منبع==
==منبع==
خط ۷۱: خط ۷۸:
[[رده:شهیدان کربلا]]
[[رده:شهیدان کربلا]]
[[رده:شهیدان عاشورا]]
[[رده:شهیدان عاشورا]]
<references />
<references />{{یاران امام حسین علیه السلام}}
[[en:Abd Allah b. 'Umayr al-Kalbi]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۵۸

مزار یاران امام حسین(ع).jpg
اطلاعات اصحاب امام حسین (ع)
نام کامل عبدالله بن عمیر بن عباس بن قیس بن عُلیم بن جناب کلبی عُلیمی
نقش های برجسته از یاران امام‌ حسین (ع)

عبدالله بن عمیر، با نام کامل: عبدالله بن عمیر بن عباس بن قیس بن عُلیم بن جناب کلبی عُلیمی، همسر ام وهب(هانیه)، از شهدای کربلا است.

زندگی‌نامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

عبدالله بن عمیر، ملقب به «ابو وهب»، از خاندان عُلَیم و تیره‌ای از بنی‌کلب است. بعضی او را وهب بن عبدالله دانسته‌اند و برخی نیز آن‌‎ها را دو نفر می‌‌دانند. همسر او، «ام وهب»، دختر عبد از تیره نمر بن قاسط و مادرش «ام عبدالله» است.

عبدالله بن عمیر و همسرش، کنار چاه جُعد، در محله بنی‌همدان کوفه زندگی می‌کردند. به گفته تاریخ، ابو وهب، از اصحاب حضرت علی(ع)[۱]، زمانی که دید عده‌ای آماده جنگ با حسین(ع) می‌شوند، گفت: «من علاقه‌مند جهاد علیه مشرکین بودم، اما اکنون احساس می‌کنم نبرد با کسانی که به جنگ با فرزند فاطمه(س) می‌روند، اولی است.» و بعد از آن، برای یاری امام حسین(ع)، از کوفه خارج شد.

همراهی امام حسین(ع)[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به خاطر شرایط نظامی حاکم در آن زمان، راه کربلا تا کوفه، کاملا مسدود بود و یاری حسین بن علی (ع) برای اکثر شیعیان، غیر ممکن بود. عبدالله بن عمیر کلبی، جزء معدود افرادی بود که در روزهای آخر به امام پیوست. برخی نیز نوشته‌اند وی همراه همسر و مادرش[۲] در هشتم محرم به امام می‌رسند یا شاید حدود ۲۵ الی ۲۹ ذی الحجه پیوسته باشند.

شهادت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی وی را اولین شهید نبرد تن به تن می‌دانند. یسار غلام آزاد شده زیاد به میدان آمد و هماورد خواست، عبدالله بن عُمَیر کلبی به جنگ او آمد. یسار گفت: «من تو را نمی‌شناسم، زهیر یا حبیب و یا بُرَیر که از زمامداران‌اند، به جنگ من آیند.[۳] اما امام حسین (ع) به آنان اجازه نداد و یسار نیز به دست عبدالله کشته شد.[۴]

او پس از کشتن دو تن از سپاه عمر بن سعد، سالم‌ غلام‌ عبیدالله بن زیاد و یسار غلام‌ زیاد بن عبید و قطع شدن انگشتان دست چپ، خدمت امام رسید و رجزخوان، به میدان بازگشت و پس از کشتن دو تن دیگر، با ضربه رستم غلام شمر بن ذی‌ الجوشن، به شهادت رسید.[۵]

در تاریخ داریم، همسر او، یعنی ام وهب، به میدان رفت تا از همسرش دفاع کند، امام به او فرمود: «جُزیتُمْ مِنْ اءَهْلِ بَیْتی خَیْرا، إِرْجِعی رَحَمُکِ اللّهُ إِلَی النِّساءِ، فَاجلِسی مَعَهُنَّ فَانَّه لَیْسَ عَلَی النِّساءِ قِتالٌ.» در راه حمایت از اهل بیت (ع) به پاداش نیک از طرف اهل بیت نائل شوید! خدا رحمتت کند! برگرد به سوی آن‌ها و با آن‌ها بنشین! به راستی بر زنان جهاد واجب نیست.

در نهایت ام وهب، به دست رستم، غلام شمر، به شهادت می‌رسد. عبدالله هنگام شهادت ۳۰ سال و همسرش ۲۰ ساله بوده‌است.

غلام شمر، رستم سر عبدالله را از تن جدا کرد و به سوی خیمه‌ها انداخت. مادرش سر را برداشت، پاک کرد و بوسید. آنگاه سر را به طرف میدان پرتاب کرد و گفت: «ما چیزی را که در راه خدا داده‌ایم، پس نمی‌گیریم.» سپس عمودی به دست گرفت و به سوی دشمن حرکت کرد. امام حسین (ع) دستور داد تا او را به خیمه‌ها برگردانند و خطاب به او فرمود: «در راه حمایت از اهل بیت(ع) من به پاداش نیک نائل شوید. خداوند رحمتت کند. به سوی خیمه‌ها بازگرد که جهاد از تو برداشته شده‌است.»

او بازگشت در حالی که زیر لب زمزمه می‌کرد: «خدایا! ناامیدم مگردان» و امام حسین (ع) فرمود: «خداوند هرگز ناامیدت نسازد.» [۶]

رجزخوانی ابو وهب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

انْ تُنْکُرونی فَأنَا ابْنُ الکلبِّ حَسْبی ببَیْتی فِی عَلیم حَسَبی
انّی امْرؤٌ ذُوَمّرةٍ وَ غَصَب وَ لَسْتُ بِالخَوارِ عِنْدَ النَّکْبِ
إِنّی زَعیمٌ لکِ امّ وهبٍ بِالطَّعن فِیِهمْ مُقَدِماً و الضَرْبِ‌
ضَرْبَ غُلامٍ مُوقِنٍ بالرَّبِّ

اگر مرا نمی‌شناسید، بدانید منم فرزند کلب. مرا این سرافرازی بس که خاندانم از قبیله عُلَیم است. من مردی هستم توانا و قدرتمند و رزم‌دیده که هنگام مصیبت و سختی، عجز و لابه نمی‌کنم و ناتوانی و زبونی نمی‌شناسم. ای ام وهب، به تو قول می‌دهم در ضربت زدن از آنان پیش دستی کنم. ضرباتی توسط جوانی، مومن به خدا.

نام عبدالله در زیارت‌نامه‌ها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نام عبدالله در زیارت رجبیه و زیارت ناحیه مقدسه آن‌گونه آمده‌است: «السَّلامُ عَلَی عَبدِاللهِ بنِ عُمَیْرِ الکَلبی»[۷]

جستار وابسته[ویرایش | ویرایش مبدأ]

- ام وهب

منبع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. ارشاد، ج۲، ص۲۳۶.
  2. تاریخ طبری، ج۲، ص۴۲۹.
  3. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبة اتراث، بیروت: ۱۳۸۵- ۱۳۸۶ ه ق.، ج۴، ص۶۵؛ نهایة الارب، ج۲۰، ص۴۴۶.
  4. ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، ۱۳۷۵ ﻫ ق.، ص۴۵۴.
  5. ارشاد، ج، ص۲۳۶؛ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص۴۸۸-۴۸۹.
  6. فرهنگ عاشورا، موسوی گرمارودی، سید محمد صادق و دیگران، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۴ ش.، ص۲۶۸.
  7. برای تفصیل بیشتر ر.ک: انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۴؛ تاریخ طبری؛ ج۵، ص۴۴۳-۴۴۶؛ ارشاد، ج۲، ص۲۳۶؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۳-۶۸ و ۶۵-۶۹؛ البدایة و النهایة، ج۸، ص۱۸۱-۱۸۲؛ نهایة الارب، ج۷، ص۱۸۷؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۰۱؛ اعلام النساء، ج۵، ص۲۹۲؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۰، ج۴۵، ص۱۷؛ انصارالحسین(ع)، ص۸۴؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج۲، ص۱۶؛ رجال طوسی، ص۱۰۴؛ نقدالرجال، ص۲۰۴؛ مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۱۱۳؛ بحار الانوار، ج۴۵، ص۷۱،۱۶،۱۲؛ اقبال الاعمال، ج۳، ص۷۸؛ منتهی الآمال، ج۱، ص۳۵۳؛ الحدائق الوردیة، ص۱۲۲؛ ذخیرة الدارین، ص۲۲؛ ابصار العین فی انصار الحسین(ع)، ص۱۹۹؛ انصار الحسین(ع)، ص۱۲۰.