خولی‌ بن یزید اصبحی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''خَولی‌ بن یزید اصبحی،‌''' از عمال و سرسپردگان حکومت بنی‌امیه و از دژخیمان و اشقیای سپاه کوفه و از دشمنان سرسخت اهل‌بیت(ع) بود.
{{جعبه اطلاعات قاتل شهدای کربلا
{{جعبه اطلاعات قاتل شهدای کربلا
|اطلاعات قاتل =
|اطلاعات قاتل =
خط ۱۷: خط ۱۵:
| اقدامات =
| اقدامات =
| انگیزه    =
| انگیزه    =
| نقش‌های برجسته    =
| نقش‌های برجسته    =سر مطهر امام حسین (ع) را بر نیزه زد و به نزد عبیدالله‌ بن زیاد برد
| دیگر فعالیت‌ها  =
| دیگر فعالیت‌ها  =
| منصب  =  
| منصب  =  
}}
}}'''خَولی‌ بن یزید اصبحی،‌''' از عمال و سرسپردگان حکومت بنی‌ امیه و از دژخیمان و اشقیای سپاه [[کوفه]] و از دشمنان سرسخت [[اهل بیت (ع)|اهل‌بیت (ع)]] بود. او سر مطهر [[امام حسین (ع)]] را بر نیزه زد و به نزد [[عبید الله بن زیاد|عبیدالله‌ بن زیاد]] برد.
==نقش در واقعه کربلا==
هنگامی‌که عبیدالله‌ بن زیاد، سپاه [[کوفه]] را جهت جنگ با [[امام حسین(ع)|امام حسین (ع)]] به [[کربلا]] گسیل داشت، خولی نیز با سپاه کوفه وارد کربلا گردید. خولی، در عصر عاشورا [[عثمان بن علی (ع)|عثمان]] فرزند ‌امام علی (ع) و فاطمه ([[ام البنین|ام‌البنین]]) دختر حزام‌ بن خالد را هدف‌ تیر قرار داد. تیر به پهلویش اصابت کرد و از اسب‌ به‌ زمین افتاد. مردی‌ از قبیله بنی‌ ابان‌ بن‌ دارِم‌ به‌ طرف‌ عثمان‌ که‌ مجروح‌ شده‌ بود آمد و سر از بدن‌ او جدا کرد.<ref>- تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص ۴۶۹؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.، ج۵، ص ۲۰۶؛ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۲۴۸،۲۳۹؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۸۳؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، ۱۳۶۷ قمری.، ج۲، ص۲۹؛ انصار الحسین، محمدمهدی شمس‌الدین، ترجمه سیدناصر هاشم‌زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین-الملل،۱۳۸۷ شمسی.، ص۱۴۶؛ ابصارالعین فی ‌انصارالحسین، سماوی، محمدبن ‌طاهر، تحقیق محمدجعفر طبسی، مرکز الدراسات الاسلامیه لحرس التوره.، محمدمهدی شمس‌الدین، ترجمه سیدناصر هاشم‌زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین-الملل، ۱۳۸۷ شمسی.، ص۶۸؛ عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب، ابن عنبه، احمد، چاپ مهدی رجایی، قم: ۱۳۸۳ شمسی.، ص۳۵۷.</ref> در [[زیارت ناحیه مقدسه]] قاتلان عثمان اینچنین نفرین شده‌اند: «خداوند قاتلان عثمان‌ بن امیرالمؤمنین علی(ع)، خولی‌ بن یزید اصبحی ایادی که به او تیراندازی کرد و ابانی دارمی را لعنت کند.»


او همچنین در قتل [[جعفر فرزند على فرزند ابى طالب (ع)|جعفر]] فرزند ‌امام علی (ع) و فاطمه (ام‌البنین) نیز دست داشت. جعفر در روز عاشورا و پس از نماز ظهر و شهادت همه اصحاب و پس از شهادت برادرش [[عبدالله بن علی (ع)|عبدالله]]، با اذن امام به میدان شتافت و در حالی که رجز می‌خواند، ‌جنگید. سپس پس از نبردی سخت، تیر خولی‌ بن یزید اصبحی به پیشانی یا چشم او اصابت کرد و او را از پا درآورد و [[هانی بن ثبیت حضرمی|هانی‌ بن ثُبَیت حضرمی]] سر او را از تن جدا کرد.<ref>- ر.ک : الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن ‌داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ۲۵۷؛ جمهرة انساب العرب، ابن‌حزم اندلسی، علی‌بن احمد، قاهره: دار المعارف، ابن قتبیه، عبدالله، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ۱۳۸۲ قمری. ص۳۱؛ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۱۱۳؛ الفهرست کتب الشیعه و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول (الفهرست)، طوسی، ابو جعفر محمدبن حسن، چاپ عبدالعزیز طباطبایی، قم: ۱۴۲۰ قمری.، ص۷۲؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۱۲۹؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۶۸،۴۴۹؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: ۱۸۶۱-۱۸۷۷ میلادی.، ج۳، ص۶۲؛ اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ابوعلی فضل‌بن حسن، تحقیق سیدمحمد مهدی و سیدحسن خرسان، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، ۱۳۳۸ قمری. ج۲، ص۲۴۳؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی‌ بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۹۲،۷۶،۵۶؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، ۱۳۶۷ قمری.، ج۲، ص۳۳؛ العقد الفرید، ابن عبدربه، احمد بن محمد، چاپ علی شیری، بیرون: داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۹ قمری.، ج۴، ص۳۶۰.    </ref>


هنگامی‌که عبیدالله‌بن زیاد، سپاه کوفه را جهت جنگ با امام حسین(ع) به کربلا گسیل داشت، او نیز با سپاه کوفه وارد کربلا گردید. نقش او در کربلا بسیار فجیع بود و در روز عاشورا شقاوت‌هایی از خود نشان داد:
عصر عاشورا و پس از شهادت همه اصحاب و خاندان، [[شمر بن ذی الجوشن|شمر بن ذی‌ الجوشن]]، افرادی که امام را احاطه کرده بودند، صدا زد و آنان را به قتل امام تحریک کرد و همگی در قتل امام مشارکت کردند. یکی از آن افراد خَولی‌ بن یزید بود.<ref>- الطبقات الکبری، ج۶، ص۴۹۹؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۵۰؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۱۱۸.</ref> زمانی که امام بر خاک افتاد، [[سنان‌ بن انس نخعی|سنان‌ بن انس]] به خولی‌ بن‌ یزید گفت: زود باش سرش را از تن جدا کن! خولی پیش‌ آمد تا سر امام‌ را از بدن‌ مبارکش‌ جدا سازد، لیکن با دیدن صلابت امام،‌ لرزه‌ بر اندامش ‌افتاد و نتوانست‌ به‌ این‌ کار خطیر اقدام‌ نماید. سنان‌‌ خود پیش‌ آمد و با عصبانیت به خولی روی کرد و فریاد زد: خداوند بازویت را بشکند، چرا می‌ترسی؟ آنگاه خود سر مقدس ‌امام‌ را از تن‌ جدا کرد و سر بریده‌ را به‌ خولی‌ داد و گفت‌: آن‌ را به‌ امیر عمر بن‌ سعد تسلیم‌ کن‌.<ref>-انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۳، ص۴۱۷،۴۰۸؛ المعارف، ابن قتبیه، عبدالله، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ص۲۱۳؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۵۳؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۱۱۸؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی‌ بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۹۲؛ تاریخ قم، ص۱۹۵؛ المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ابن جوزی، عبد الرحمان، چاپ محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت: ۱۴۱۲ قمری/ ۱۹۹۲ میلادی.، ج۵، ص۳۴۱. </ref>
==بردن سر مطهر امام حسین (ع) به خانه==
پس از شهادت امام حسین (ع)، به دستور [[عمر بن‌ سعد]]، همان شب سر [[امام حسین (ع)]] توسط [[خولی بن یزید اصبحی|خولی‌ بن یزید]] و [[حمید بن مسلم ازدى|حُمَید بن مسلم]] برای عبیدالله به کوفه فرستاده شد،<ref>- ر.ک : کتاب نسب قریش، ص۴۰؛انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۲، ص۵۰۳؛ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن ‌داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ص۲۵۹؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۵۶؛ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۱۱۲؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۱۱۳-۱۱۴.</ref> اما چون دیر شده و در [[دار الاماره|دارالاماره]] بسته شده بود، خولی سر را به منزل برد و در تنور خانه پنهان کرد. آن شب او شادی‌کنان‌ و شتابان‌ به‌ خانه خود رفت. همسرش نوار دختر مالک‌ از او ‌پرسید: چه‌ شده‌ که این‌ اندازه خوشحال‌ به‌ نظر می‌آیی‌؟ گفت‌: من‌ ثروت‌ دنیا را برای تو آوردم. چیزی که‌ همراه من است سر امام حسین‌ (ع) است. همسرش فریاد زد: وای‌ بر تو! مردم زر و سیم‌ با خود می‌آورند و تو سر پسر دختر پیامبر (ص) را به‌ خانه‌ آورده‌ای؟ به‌ خدا سوگند دیگر هرگز در کنار تو نخواهم بود.<ref>- تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲– ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۳۴۸؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی‌ بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۸۰-۸۱؛ نهایه الارب فی فنون الادب، نویری، شهاب الدین احمد، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۵ شمسی.، ج۷، ص۱۹۹؛ لواعج الاشجان، امین، سید محسن، ترجمه ناصر پاکپرور، تهران: واحد تحقیقات اسلامی بنیاد بعثت، ۱۳۶۶ شمسی.، ص۳۸۰.</ref>
==مرگ==
خولی‌ بن یزید که سر امام را بر نیزه به نزد عبیدالله‌ بن زیاد برد، یکی از کسانی بود که [[مختار ثقفى|مختار]] به جستجوی او برخاست و عبدالله‌ بن کامل را به دنبال او فرستاد. خولی چنان در کوفه منفور شده بود که حتی همسرش از او نفرت داشت. چون ابو عمره به خانه خولی رفت، او را نیافت، از زنش پرسید که خولی کجاست؟ زن به زبان گفت نمی‌دانم اما با دست اشارت کرد و جای او را نشان داد. عبدالله‌ بن کامل او را از نهان‌گاه در آورد و نزد [[مختار ثقفى|مختار]] برد و به دستور پسر خولی، با شمشیر به قتل رسید و جسدش به آتش کشیده شد.<ref>- تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۶، ص۵۹ ؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.،؛ البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۷۲.</ref>   
==منبع==


*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2960823&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، دوزخیان جاوید، نشر بصیرت، ص ۲۷۹-۲۸۱.]


خولی، در عصر عاشورا عثمان فرزند ‌امیرالمؤمنین علی(ع) و فاطمه(ام‌ّالبنین) دختر حزام‌بن خالد را هدف‌ تیر قرار داد. تیر به پهلویش اصابت کرد و از اسب‌ به‌ زمین افتاد. مردی‌ از قبیله بنی‌ابان‌بن‌ دارِم‌ به‌ طرف‌ عثمان‌ که‌ مجروح‌ شده‌ بود آمد و سر از بدن‌ او جدا کرد.<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص469؛ الفتوح، ج5، ص206؛ ارشاد، ج2، ص248،239؛ مقاتل الطالبیین، ص83؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص29؛ انصار الحسین، ص146؛ ابصار العین فی انصار الحسین، ص68؛ عمدة الطالب، ص357.</ref>
==پی نوشت==
[[رده: تاریخ]]
[[رده: افراد]]
[[رده: قاتلان کربلا]]
[[رده: حاملین سرهای شهدا]]
[[en:Khawli b. Yazid al-Asbahi]]
<references />{{navbox
|name = عاملان واقعه کربلا
|title = عاملان واقعه کربلا


|group1 = عاملان اصلی
|list1 = [[یزید بن معاویه]] {{*}} [[ابن زیاد]] {{*}} [[عمر سعد]]


در زیارت ناحیه مقدسه قاتلان عثمان نفرین شده‌اند:  خداوند قاتلان عثمان‌بن امیرالمؤمنین علی(ع)، خولی‌بن یزید اصبحی ایادی که به او تیراندازی کرد و ابانی دارمی را لعنت کند.
|group2 = لشکر عمر بن سعد
|list2 = {{navbox | child


|group1 = فرماندهان
|list1 = [[شمر بن ذی الجوشن]] {{*}} [[عمرو بن‌ حجاج‌ زبیدی]] {{*}} [[شبث‌ بن ربعی تمیمی یربوعی ریاحی]]


او همچنین در قتل جعفر فرزند ‌امیرالمؤمنین علی(ع) و فاطمه(ام‌ّالبنین) نیز دست داشت.
|group2 = قاتلان
|list2 = [[سنان]] {{*}} [[شمر]] {{*}} [[خولی]] {{*}} [[حرمله]]


|group3 = تازندگان بر بدن امام
|list3 = [[هانی]] {{*}} [[اسحاق]]


جعفر در روز عاشورا و پس از نماز ظهر و شهادت همه اصحاب و پس از شهادت برادرش عبدالله، او نیز با اذن امام به میدان شتافت و در حالی که رجز می‌خواند، ‌جنگید. سپس پس از نبردی سخت، تیر خولی‌بن یزید اصبحی به پیشانی یا چشم او اصابت کرد و او را از پا درآورد و هانی‌بن ثُبَیت حضرمی سر او را از تن جدا کرد.<ref>- ر.ک : الاخبار الطوال، 257؛ جمهرة النسب، ص31؛ ارشاد، ج2، ص113؛ الفهرست طوسی، ص72؛ اعیان الشیعه، ج4، ص129؛ تاریخ طبری، ج5، ص468،449؛ مروج الذهب، ج3، ص62؛ اعلام الوری، ج2، ص243؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص92،76،56؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص33؛ العقد الفرید، ج4، ص360.    </ref>
|group4 = حاملان سر امام
 
|list4 = [[خولی]] {{*}} [[شمر]]
 
}}
عصر عاشورا و پس از شهادت همه اصحاب و خاندان، شمربن ذی‌الجوشن، افرادی که امام را احاطه کرده بودند، صدا زد و آنان را به قتل امام تحریض کرد و همگی در قتل امام مشارکت کردند. یکی از آن افراد خَولی‌بن یزید بود.<ref>- الطبقات الکبری، ج6، ص499؛ تاریخ طبری، ج5، ص450؛ مقاتل الطالبیین، ص118.</ref>
|group5 = سایر
 
|list5 = [[حفص بن عمر]]
 
}}
زمانی که امام بر خاک افتاد، سنان‌بن انس به خولی‌بن‌ یزید گفت: زود باش سرش را از تن جدا کن! خولی پیش‌ آمد تا سر امام‌ را از بدن‌ مبارکش‌ جدا سازد، لیکن با دیدن صلابت امام،‌ لرزه‌ بر اندامش ‌افتاد و نتوانست‌ به‌ این‌ کار خطیر اقدام‌ نماید. سنان‌‌ خود پیش‌ آمد و با عصبانیت به خولی روی کرد و فریاد زد: خداوند بازویت را بشکند، چرا می‌ترسی؟ آنگاه خود سر مقدس ‌امام‌ را از تن‌ جدا کرد و سر بریده‌ را به‌ خولی‌ داد و گفت‌: آن‌ را به‌ امیر عمربن‌ سعد تسلیم‌ کن‌.<ref>- انساب الاشراف، ج3، ص417،408؛ المعارف، ص213؛ تاریخ طبری، ج5، ص453؛ مقاتل الطالبیین، ص118؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص92؛ تاریخ قم، ص195؛ المنتظم، ج5، ص341. </ref>
 
 
پس از شهادت امام، به دستور عمربن‌ سعد، همان شب سر امام حسین(ع) توسط خولی‌بن یزید و حُمَیدبن مسلم برای عبیدالله به کوفه فرستاده شد،<ref>- ر.ک : کتاب نسب قریش، ص40؛ انساب الاشراف، ج2، ص503؛ الاخبار الطوال، ص259؛ تاریخ طبری، ج5، ص456؛ ارشاد، ج2، ص112؛ مقاتل الطالبیین، ص113-114.</ref> اما چون دیر شده  و در دارالاماره بسته شده بود، خولی سر را به منزل برد و در تنور خانه پنهان کرد.
 
 
 
آن شب او شادی‌کنان‌ و شتابان‌ به‌ خانه خود رفت. همسرش نوار دختر مالک‌ از او ‌پرسید: چه‌ شده‌ که این‌ اندازه خوشحال‌ به‌ نظر می‌آیی‌؟ گفت‌: من‌ ثروت‌ دنیا را برای تو آوردم. چیزی که‌ همراه من است سر حسین‌بن علی(ع) است. همسرش فریاد زد: وای‌ بر تو! مردم زر و سیم‌ با خود می‌آورند و تو سر پسر دختر پیامبر را به‌ خانه‌ آورده‌ای؟ به‌ خدا سوگند دیگر هرگز در کنار تو نخواهم بود.<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص348؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص80-81؛ نهایة الارب، ج7، ص199؛ لواعج الاشجان، ص380.</ref>
 
 
خولی‌بن یزید که سر امام را بر نیزه به نزد عبیدالله‌بن زیاد برد، یکی از کسانی بود که مختار به جستجوی او برخاست و عبدالله‌بن کامل را به دنبال او فرستاد. خولی چنان در کوفه منفور شده بود که حتی همسرش از او نفرت داشت. چون ابوعمره به خانه خولی رفت، او را نیافت، از زنش پرسید که خولی کجاست؟ زن به زبان گفت نمی‌دانم اما با دست اشارت کرد و جای او را نشان داد. عبدالله‌بن کامل او را از نهانگاه در آورد و نزد مختار برد و به دستور پسر خولی، با شمشیر به قتل رسید و جسدش به آتش کشیده شد.<ref>- تاریخ طبری، ج6، ص59 ؛ الفتوح،؛ البدایه و النهایه، ج8، ص272.</ref>   
==منبع==
مرضیه محمدزاده، دوزخیان جاوید، نشر بصیرت، ص 279-281.
==پی نوشت==
[[رده: تاریخ]]
[[رده: افراد]]
[[رده: قاتلان کربلا]]
[[رده: حاملین سرهای شهدا]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۳۳

مشخصات فردی
نام کامل خَولی‌ بن یزید اصبحی
نقش در واقعه کربلا
نقش‌های برجسته سر مطهر امام حسین (ع) را بر نیزه زد و به نزد عبیدالله‌ بن زیاد برد

خَولی‌ بن یزید اصبحی،‌ از عمال و سرسپردگان حکومت بنی‌ امیه و از دژخیمان و اشقیای سپاه کوفه و از دشمنان سرسخت اهل‌بیت (ع) بود. او سر مطهر امام حسین (ع) را بر نیزه زد و به نزد عبیدالله‌ بن زیاد برد.

نقش در واقعه کربلا[ویرایش | ویرایش مبدأ]

هنگامی‌که عبیدالله‌ بن زیاد، سپاه کوفه را جهت جنگ با امام حسین (ع) به کربلا گسیل داشت، خولی نیز با سپاه کوفه وارد کربلا گردید. خولی، در عصر عاشورا عثمان فرزند ‌امام علی (ع) و فاطمه (ام‌البنین) دختر حزام‌ بن خالد را هدف‌ تیر قرار داد. تیر به پهلویش اصابت کرد و از اسب‌ به‌ زمین افتاد. مردی‌ از قبیله بنی‌ ابان‌ بن‌ دارِم‌ به‌ طرف‌ عثمان‌ که‌ مجروح‌ شده‌ بود آمد و سر از بدن‌ او جدا کرد.[۱] در زیارت ناحیه مقدسه قاتلان عثمان اینچنین نفرین شده‌اند: «خداوند قاتلان عثمان‌ بن امیرالمؤمنین علی(ع)، خولی‌ بن یزید اصبحی ایادی که به او تیراندازی کرد و ابانی دارمی را لعنت کند.»

او همچنین در قتل جعفر فرزند ‌امام علی (ع) و فاطمه (ام‌البنین) نیز دست داشت. جعفر در روز عاشورا و پس از نماز ظهر و شهادت همه اصحاب و پس از شهادت برادرش عبدالله، با اذن امام به میدان شتافت و در حالی که رجز می‌خواند، ‌جنگید. سپس پس از نبردی سخت، تیر خولی‌ بن یزید اصبحی به پیشانی یا چشم او اصابت کرد و او را از پا درآورد و هانی‌ بن ثُبَیت حضرمی سر او را از تن جدا کرد.[۲]

عصر عاشورا و پس از شهادت همه اصحاب و خاندان، شمر بن ذی‌ الجوشن، افرادی که امام را احاطه کرده بودند، صدا زد و آنان را به قتل امام تحریک کرد و همگی در قتل امام مشارکت کردند. یکی از آن افراد خَولی‌ بن یزید بود.[۳] زمانی که امام بر خاک افتاد، سنان‌ بن انس به خولی‌ بن‌ یزید گفت: زود باش سرش را از تن جدا کن! خولی پیش‌ آمد تا سر امام‌ را از بدن‌ مبارکش‌ جدا سازد، لیکن با دیدن صلابت امام،‌ لرزه‌ بر اندامش ‌افتاد و نتوانست‌ به‌ این‌ کار خطیر اقدام‌ نماید. سنان‌‌ خود پیش‌ آمد و با عصبانیت به خولی روی کرد و فریاد زد: خداوند بازویت را بشکند، چرا می‌ترسی؟ آنگاه خود سر مقدس ‌امام‌ را از تن‌ جدا کرد و سر بریده‌ را به‌ خولی‌ داد و گفت‌: آن‌ را به‌ امیر عمر بن‌ سعد تسلیم‌ کن‌.[۴]

بردن سر مطهر امام حسین (ع) به خانه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پس از شهادت امام حسین (ع)، به دستور عمر بن‌ سعد، همان شب سر امام حسین (ع) توسط خولی‌ بن یزید و حُمَید بن مسلم برای عبیدالله به کوفه فرستاده شد،[۵] اما چون دیر شده و در دارالاماره بسته شده بود، خولی سر را به منزل برد و در تنور خانه پنهان کرد. آن شب او شادی‌کنان‌ و شتابان‌ به‌ خانه خود رفت. همسرش نوار دختر مالک‌ از او ‌پرسید: چه‌ شده‌ که این‌ اندازه خوشحال‌ به‌ نظر می‌آیی‌؟ گفت‌: من‌ ثروت‌ دنیا را برای تو آوردم. چیزی که‌ همراه من است سر امام حسین‌ (ع) است. همسرش فریاد زد: وای‌ بر تو! مردم زر و سیم‌ با خود می‌آورند و تو سر پسر دختر پیامبر (ص) را به‌ خانه‌ آورده‌ای؟ به‌ خدا سوگند دیگر هرگز در کنار تو نخواهم بود.[۶]

مرگ[ویرایش | ویرایش مبدأ]

خولی‌ بن یزید که سر امام را بر نیزه به نزد عبیدالله‌ بن زیاد برد، یکی از کسانی بود که مختار به جستجوی او برخاست و عبدالله‌ بن کامل را به دنبال او فرستاد. خولی چنان در کوفه منفور شده بود که حتی همسرش از او نفرت داشت. چون ابو عمره به خانه خولی رفت، او را نیافت، از زنش پرسید که خولی کجاست؟ زن به زبان گفت نمی‌دانم اما با دست اشارت کرد و جای او را نشان داد. عبدالله‌ بن کامل او را از نهان‌گاه در آورد و نزد مختار برد و به دستور پسر خولی، با شمشیر به قتل رسید و جسدش به آتش کشیده شد.[۷]

منبع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. - تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص ۴۶۹؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.، ج۵، ص ۲۰۶؛ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۲۴۸،۲۳۹؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۸۳؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، ۱۳۶۷ قمری.، ج۲، ص۲۹؛ انصار الحسین، محمدمهدی شمس‌الدین، ترجمه سیدناصر هاشم‌زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین-الملل،۱۳۸۷ شمسی.، ص۱۴۶؛ ابصارالعین فی ‌انصارالحسین، سماوی، محمدبن ‌طاهر، تحقیق محمدجعفر طبسی، مرکز الدراسات الاسلامیه لحرس التوره.، محمدمهدی شمس‌الدین، ترجمه سیدناصر هاشم‌زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین-الملل، ۱۳۸۷ شمسی.، ص۶۸؛ عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب، ابن عنبه، احمد، چاپ مهدی رجایی، قم: ۱۳۸۳ شمسی.، ص۳۵۷.
  2. - ر.ک : الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن ‌داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ۲۵۷؛ جمهرة انساب العرب، ابن‌حزم اندلسی، علی‌بن احمد، قاهره: دار المعارف، ابن قتبیه، عبدالله، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ۱۳۸۲ قمری. ص۳۱؛ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۱۱۳؛ الفهرست کتب الشیعه و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول (الفهرست)، طوسی، ابو جعفر محمدبن حسن، چاپ عبدالعزیز طباطبایی، قم: ۱۴۲۰ قمری.، ص۷۲؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۱۲۹؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۶۸،۴۴۹؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: ۱۸۶۱-۱۸۷۷ میلادی.، ج۳، ص۶۲؛ اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ابوعلی فضل‌بن حسن، تحقیق سیدمحمد مهدی و سیدحسن خرسان، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، ۱۳۳۸ قمری. ج۲، ص۲۴۳؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی‌ بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۹۲،۷۶،۵۶؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، ۱۳۶۷ قمری.، ج۲، ص۳۳؛ العقد الفرید، ابن عبدربه، احمد بن محمد، چاپ علی شیری، بیرون: داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۹ قمری.، ج۴، ص۳۶۰.
  3. - الطبقات الکبری، ج۶، ص۴۹۹؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۵۰؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۱۱۸.
  4. -انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۳، ص۴۱۷،۴۰۸؛ المعارف، ابن قتبیه، عبدالله، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ص۲۱۳؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۵۳؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۱۱۸؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی‌ بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۹۲؛ تاریخ قم، ص۱۹۵؛ المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ابن جوزی، عبد الرحمان، چاپ محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت: ۱۴۱۲ قمری/ ۱۹۹۲ میلادی.، ج۵، ص۳۴۱.
  5. - ر.ک : کتاب نسب قریش، ص۴۰؛انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۲، ص۵۰۳؛ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن ‌داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ص۲۵۹؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۵۶؛ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۱۱۲؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۱۱۳-۱۱۴.
  6. - تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲– ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۳۴۸؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی‌ بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۸۰-۸۱؛ نهایه الارب فی فنون الادب، نویری، شهاب الدین احمد، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۵ شمسی.، ج۷، ص۱۹۹؛ لواعج الاشجان، امین، سید محسن، ترجمه ناصر پاکپرور، تهران: واحد تحقیقات اسلامی بنیاد بعثت، ۱۳۶۶ شمسی.، ص۳۸۰.
  7. - تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۶، ص۵۹ ؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.،؛ البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۷۲.