حرمله بن کاهل اسدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «حرملةبن کاهل اسدی، یکی از سربازان و نیروهای تحت امر عمربن سعد در کربلا بود. ا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
حرملةبن کاهل اسدی، یکی از سربازان و نیروهای تحت امر عمربن سعد در کربلا بود. او یکی از جنایتکاران در کربلا بود.
{{جعبه اطلاعات قاتل شهدای کربلا
|اطلاعات قاتل =
| تصویر        =
| توضیح تصویر  =
| نام کامل    =حرملة بن کاهل (کاهن) بن جزار بن سلمة بن موقد اسدی والبی
| کنیه        =
| لقب          =
| زادروز/زادگاه =
| محل زندگی    =کوفه
| نسب/قبیله    =بنی اسد
| خویشاوندان سرشناس  =
| تاریخ و مکان درگذشت=در قیام مختار • کوفه
| نحوه درگذشت=دست و پایش را قطع کردند سپس او را در آتش سوزاندند.
| مدفن =
| اقدامات =قاتل عبدالله بن حسین و عبدالله بن حسن • همکاری در شهادت عباس بن علی(ع) • حامل سر حضرت عباس به کوفه
| انگیزه    =
| نقش‌های برجسته    =از تیراندازان سپاه عمر بن سعد
| دیگر فعالیت‌ها  =
| منصب  =
}}'''حَرمَلَة بن کاهِل اَسدی،''' یکی از سربازان و نیروهای تحت امر [[عمر بن سعد]] در کربلا و قاتل [[علی اصغر (ع)|عبدالله بن حسین]] و [[عبدالله بن حسن (ع)|عبدالله بن حسن]] بود. او بعد از قیام [[مختار ثقفى|مختار]] کشته شد.
==زندگینامه==
حرملة بن کاهل (کاهن) بن جزار بن سلمة بن موقد اسدی والبی، از قبیله بنی‌اسد بود. 
==نقش در واقعه کربلا==
===قتل علی‌ اصغر (ع)===
امام حسین (ع) قبل از رفتن به میدان، از خواهرش[[زینب (س)|‌ زینب (س)]] خواست‌ تا علی‌اصغر، طفل‌ خردسالش‌ را به‌ دست‌ او بدهد. امام در حالی‏که‌ می‌کوشید کودک‌ شیرخوار تشنه‌اش‌ را که‌ گریه‌ می‌کرد، آرام‌ کند و او را به ‌بازوهایش‌ فشار می‌داد تا آرام‌ گیرد و از او خداحافظی‌ کند، با تیری که حرملة‌ بن‌ کاهل‌ به ‏سوی‌ او پرتاب‌ کرد، کشته شد. تیر به‌ گلوی‌ کودک‌ نشست‌. خون‌ از گلویش‌ جوشید. امام‌ دست‌هایش‌ را با خون کودکش‌ پر کرد و به‌ آسمان‌ بلند کرد و به‌ درگاه‌ خدا برای‌ عدالت‌ و پاداش‌ رنج‌هایش‌ دعا کرد.<ref>- وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی.، ص۲۴۵؛الطبقات الکبری، ابن سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دار صادر، ۱۴۰۵ قمری.، ج۵، ص۱۰۱؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۳، ص۴۰۷؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۳۸۹، ۴۴۸؛ الارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۲۴۰، ۲۵۳؛ مقاتل الطالبین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۹۴-۹۵.</ref>


در [[زیارت ناحیه مقدسه]] به او سلام داده و قاتلش نفرین شده است: «سلام بر عبدالله‏ بن حسین، کودک شیرخواره‏‌ای که تیر خورد و به شهادت رسید. خون را از خودش دور کرد و خونش به آسمان بالا رفت. کودکی که با تیر در آغوش پدر ذبح شد. خدا قاتل او حرملة‏ بن کاهل و همدستانش را لعنت کند.»
===قتل عبدالله‏ بن حسن===
عبدالله‏ بن حسن کوچک‌ترین فرزند امام حسن (ع)، در روز عاشورا و پس از شهادت همه اصحاب و خاندان هنگامی‏که امام حسین (ع)، غرق‌ خون‌ و زخمی برخاک‌ افتاده‌ بود، با شنیدن فریاد استغاثه امام، از خیمه بیرون دوید، در حالتی‌ از وحشت‌ و ترس ‌که‌ زنان‌ حرم‌ هم‌ نمی‌توانستند جلوی‌ او را بگیرند، خود را به امام رساند. امام‌ از او خواست‌ برگردد. عبدالله گفت‌: عمو جان‌ من‌ هرگز از شما جدا نمی‌شوم‌. در این هنگام ابجر بن‌ کعب تمیمی‌ شمشیر خود را بلند کرد تا بر آن حضرت فرود آورد، آن پسر دست خود را حائل شمشیر کرد و دست‌ او قطع شد، چنان‏که دستش به پوست بند بود. عبدالله از درد فریاد کشید. امام او را در آغوش‌ گرفته‌ و دلداری‌ می‌داد. <ref>- وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی.، ص۲۵۳؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۲، ص۴۹۹-۵۰۰؛ مقاتل الطالبین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۱۱۶.</ref> ناگاه‌ حرملة بن کاهل تیری ‌به‌ سوی‌ او افکند و عبدالله در آغوش‌ عمویش‌ به‌ شهادت‌ رسید.<ref>- مقتل الحسین ابی‌مخنف، ص۲۴۹؛ الارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۲۴۱؛ انصار الحسین، محمدمهدی شمس‌الدین، ترجمه سیدناصر هاشم‌زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین-الملل، ۱۳۸۷ شمسی (ع)، ۱۴۸-۱۴۹.</ref> در زیارت ناحیه مقدسه قاتل عبدالله‏ بن حسن‏ بن علی (ع) لعنت شده است: «خداوند قاتل او حرملة بن کاهل اسدی را که به سویش تیراندازی کرد، لعنت کند.»


حرملةبن کاهل(کاهن)بن جزاربن سلمةبن موقد اسدی والبی از قبیله بنی‌اسد بود.
اگر چه شیخ مفید و ابو الفرج اصفهانی قاتل عبدالله‏ بن حسن (ع) را ‌[[عبدالله‏ بن‌ عقبه‌ غنوی‌]] می‏‌دانند.<ref>- الارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۲۴۰؛ مقاتل الطالبین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۹۲.</ref>  اما طبری و ابن‏اثیر معتقدند که قاتل او، حرملة بن کاهل بود و با تیر سمی او به شهادت رسید.<ref>-الطبقات الکبری، ابن سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دار صادر، ۱۴۰۵ قمری.، ج۵، ص۴۷۵؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۶۸؛ مقاتل الطالبین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۹۳؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی‌ بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۹۲. </ref>
===قتل عباس‌ بن علی (ع)===
بنا به نقل بلاذری، حرمله در قتل [[عباس ابن علی(ع)|عباس‌ بن علی (ع)]] نیز سهیم بوده است.<ref>- انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۳، ص۴۰۷، ج۱۱، ص۱۷۵. </ref> روز یازدهم [[محرم]]، عمر بن سعد دستور داد سرهای ۷۲ تن شهدای کربلا را از تن جدا کرده و به نزد [[عبید الله بن زیاد|عبیدالله‌ بن زیاد]] به [[کوفه]] برند.<ref>- انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۲، ص۵۰۳؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۵۶.</ref> سر عباس‌ بن علی (ع) توسط حرمله حمل می‌شد.<ref>- انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۱۳، ص۲۵۶. </ref>


==مرگ==
پس از واقعه کربلا او به کوفه آمد و در آنجا می‌زیست تا اینکه به دستور مختار کشته شد. [[منهال|منهال‌ بن عمرو اسدی]] در مورد دستگیری و قتل حرمله گوید: پس از اعمال حج و زیارت مدینه، عازم کوفه شدم. در آن زمان مختار مشغول قلع و قمع قاتلین شهدای کربلا بود. چون با مختار رفاقت قدیمی داشتم، به قصد دیدار با مختار سوار بر مرکبم شدم و به سوی او شتافتم. او را در خارج خانه‌اش با گروهی دیدم. تا چشم مختار به من افتاد، گفت: چرا تا به حال به دیدن ما نیامدی و به خاطر پیروزیمان تبریک و تهنیت نگفتی؟ گفتم به حج سفر کرده بودم. با او به راه افتادم تا به محله ”کناسه“ رسیدیم. چون او را از مخفیگاه حرمله آگاه کرده بودند، چند تن از افرادش را به جستجوی حرمله فرستاده بود و خود در کناسه ماند. دیری نپایید که مأموران به سرعت برگشتند و با خوشحالی فریاد زدند: بشارت ای امیر! حرمله دستگیر شد. حرمله را کشان کشان نزد مختار آوردند. مختار با دیدن قیافه وحشت‌زده او گفت: خدا را شکر که به چنگم افتادی. جلاد به دستور مختار ابتدا دست‌ها و پاهایش را قطع کرد و سپس تنش را در آتش سوزاند.
==نفرین امام سجاد (ع) برای حرمله==
منهال بم عمرو اسدی گوید: هنگامی که حرمله می‌سوخت، گفتم: سبحان‌الله! مختار گفت: چرا تسبیح گفتی؟ پاسخ دادم در مدینه خدمت امام سجاد (ع) رسیدم، ایشان از حرمله پرسید، عرض کردم که او هنوز زنده است. امام دست‌هایش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا سوزش شمشیر و آتش را بر او بچشان! مختار با شنیدن نفرین امام در حق حرمله، از اسبش پیاده شد و دو رکعت نماز خواند و سجده‌اش را طولانی کرد. سپس برخاست و سوار شد و به من گفت: امروز را به جهت توفیقی که خداوند نصیبم کرده، باید روزه شکر بگیرم. جسد حرمله نیز به ذغال تبدیل شده بود.
==منبع==


نقش حرملةبن کاهل اسدی در روز عاشورا بسیار فجیع بود. او تیراندازی ماهر بود که تیرهای سرنوشت‏سازی به سوی اردوگاه امام پرتاب کرد:
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2960823&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، دوزخیان جاوید، نشر بصیرت، ص ۱۹۲-۱۹۴.]


==پی نوشت==
[[رده: تاریخ]]
[[رده: افراد]]
[[رده: قاتلان کربلا]]
[[رده: قاتلان اصحاب و خاندان]]
[[en:Harmala b. Kahil al-Asadi]]
<references />{{navbox
|name = عاملان واقعه کربلا
|title = عاملان واقعه کربلا


عبدالله‏بن حسن مکنی به ابوبکر، فرزند امام حسن(ع)، در حالی‏که شمشیری در دست داشت، رجز می‌خواند و پس‌ از نبردی‌ دلاورانه‌ و شجاعانه توسط ‌عبدالله‏بن‌ عقبه‌ غنوی‌ هدف‌ تیر قرار گرفته‌ و به‌ شهادت‌ رسید.<ref>- وقعة الطف، ص248؛ نصوص من تاریخ ابی‏مخنف، ج1، ص504؛ انساب الاشراف، ج2، ص498؛ تاریخ طبری، ج5، ص468؛ ارشاد، ج2، ص240؛ تسمیه من قتل مع الحسین (ع)، ص150؛ مقاتل الطالبیین، ص92.</ref> اگر چه شیخ مفید و ابوالفرج اصفهانی قاتل عبدالله‏بن حسن(ع) را ‌عبدالله‏بن‌ عقبه‌ غنوی‌ می‏دانند.<ref>- ارشاد، ج2، ص240؛ مقاتل الطالبیین، ص92.</ref>  اما طبری و ابن‏اثیر معتقدند که قاتل او، حرملةبن کاهل بود و با تیر سمی او به شهادت رسید.<ref>- الطبقات الکبری، ج5، ص475؛ تاریخ طبری، ج5، ص468؛ مقاتل الطالبیین، ص93؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص92. </ref>
|group1 = عاملان اصلی
 
|list1 = [[یزید بن معاویه]] {{*}} [[ابن زیاد]] {{*}} [[عمر سعد]]
 
امام حسین(ع) قبل از رفتن به میدان، از خواهرش‌ زینب(س) خواست‌ تا علی‌اصغر، طفل‌ خردسالش‌ را به‌ دست‌ او بدهد. امام در حالی‏که‌ می‌کوشید کودک‌ شیرخوار تشنه‌اش‌ را که‌ گریه‌ می‌کرد، آرام‌ کند و او را به ‌بازوهایش‌ فشار می‌داد تا آرام‌ گیرد و از او خداحافظی‌ کند، با تیری که حرملة‌بن‌ کاهل‌ به‏سوی‌ او پرتاب‌ کرد، کشته شد. تیر به‌ گلوی‌ کودک‌ نشست‌. خون‌ از گلویش‌ جوشید. امام‌ دست‌هایش‌ را با خون کودک‌ مقتولش‌ پر کرد و به‌ آسمان‌ بلند کرد و به‌ درگاه‌ خدا برای‌ عدالت‌ و پاداش‌ رنج‌هایش‌ دعا کرد.<ref>- وقعة الطف، ص245؛ الطبقات الکبری، ج5، ص101؛ انساب الاشراف، ج3، ص407؛ تاریخ طبری، ج5، ص389، 448؛ ارشاد، ج2، ص240، 253؛ مقاتل الطالبیین، ص94-95.</ref>
 
 
در زیارت ناحیه مقدسه به او سلام داده و قاتلش نفرین شده است: سلام بر عبدالله‏بن حسین، کودک شیرخواره‏ای که تیر خورد و به شهادت رسید. خون را از خودش دور کرد و خونش به آسمان بالا رفت. کودکی که با تیر در آغوش پدر ذبح شد. خدا قاتل او حرملة‏بن کاهل و همدستانش را لعنت کند.
 


عبدالله‏بن حسن کوچک‌ترین فرزند امام حسن(ع)، در روز عاشورا و پس از شهادت همه اصحاب و خاندان هنگامی‏که امام حسین(ع)، غرق‌ خون‌ و زخم‌ی برخاک‌ افتاده‌ بود، با شنیدن فریاد استغاثه امام، از خیمه بیرون دوید، در حالتی‌ از وحشت‌ و ترس ‌ که‌ زنان‌ حرم‌ هم‌ نمی‌توانستند جلوی‌ او را بگیرند، خود را به امام رساند. امام‌ از او خواست‌ برگردد. عبدالله گفت‌: عموجان‌ من‌ هرگز از شما جدا نمی‌شوم‌. در این هنگام ابجربن‌ کعب تمیمی‌ شمشیر خود را بلند کرد تا بر آن حضرت فرود آورد، آن پسر دست خود را حایل شمشیر کرد و دست‌ او قطع شد چنان‏که دستش به پوست بند بود. عبدالله از درد فریاد کشید. امام او را درآغوش‌ گرفته‌ و دلداری‌ می‌داد. <ref>- وقعة الطف، ص253؛ انساب الاشراف، ج2، ص499-500؛ مقاتل الطالبیین، ص116.</ref> ناگاه‌ حرملةبن کاهل تیری ‌به‌ سوی‌ او افکند و عبدالله در آغوش‌ عمویش‌ به‌ شهادت‌ رسید.<ref>- مقتل الحسین ابی‌مخنف، ص249؛ ارشاد، ج2، ص241؛ انصار الحسین (ع)، 148-149.</ref>
|group2 = لشکر عمر بن سعد
|list2 = {{navbox | child


|group1 = فرماندهان
|list1 = [[شمر بن ذی الجوشن]] {{*}} [[عمرو بن‌ حجاج‌ زبیدی]] {{*}} [[شبث‌ بن ربعی تمیمی یربوعی ریاحی]]


در زیارت ناحیه مقدسه قاتل عبدالله‏بن حسن‏بن علی(ع) لعنت شده است: خداوند قاتل او حرملةبن کاهل اسدی را که به سویش تیراندازی کرد، لعنت کند.
|group2 = قاتلان
|list2 = [[سنان]] {{*}} [[شمر]] {{*}} [[خولی]] {{*}} [[حرمله]]


|group3 = تازندگان بر بدن امام
|list3 = [[هانی]] {{*}} [[اسحاق]]


بنا به نقل بلاذری، حرمله در قتل عباس‌بن علی(ع) نیز سهیم بوده است.<ref>- انساب الاشراف، ج3، ص407، ج11، ص175. </ref>
|group4 = حاملان سر امام
 
|list4 = [[خولی]] {{*}} [[شمر]]
 
}}
روز یازدهم محرم، عمربن سعد دستور داد سرهای 72 تن شهدای کربلا را از تن جدا کرده و به نزد عبیدالله‌بن زیاد به کوفه برند.<ref>- انساب الاشراف، ج2، ص503؛ تاریخ طبری، ج5، ص456.</ref> سر عباس‌بن علی(ع) توسط حرمله حمل می‌شد.<ref>- انساب الاشراف، ج13، ص256. </ref>
|group5 = سایر
 
|list5 = [[حفص بن عمر]]
 
}}
پس از واقعه کربلا او به کوفه آمد و در آنجا می‌زیست تا این‌که به دستور مختار کشته شد.
 
 
منهال‌بن عمرو اسدی در مورد دستگیری و قتل حرمله گوید: پس از اعمال حج و زیارت مدینه، عازم کوفه شدم. در آن زمان مختار مشغول قلع و قمع قاتلین شهدای کربلا بود. چون با مختار رفاقت قدیمی داشتم، به قصد دیدار با مختار سوار بر مرکبم شدم و به سوی او شتافتم. او را در خارج خانه‌اش با گروهی دیدم. تا چشم مختار به من افتاد، گفت: چرا تا به حال به دیدن ما نیامدی و به خاطر پیروزیمان تبریک و تهنیت نگفتی؟ گفتم به حج سفر کرده بودم. با او به راه افتادم تا به محله ”کناسه“ رسیدیم. چون او را از مخفیگاه حرمله آگاه کرده بودند، چند تن از افرادش را به جستجوی حرمله فرستاده بود و خود در کناسه ماند. دیری نپایید که مأموران به سرعت برگشتند و با خوشحالی فریاد زدند: بشارت ای امیر! حرمله دستگیر شد. حرمله را کشان کشان نزد مختار آوردند. مختار با دیدن قیافه وحشت‌زده او گفت: خدا را شکر که به چنگم افتادی. جلاد به دستور مختار ابتدا دست‌ها و پاهایش را قطع کرد و سپس تنش را در آتش سوزاند.
 
 
منهال گوید هنگامی که حرمله می‌سوخت، گفتم سبحان‌الله! مختار گفت چرا تسبیح گفتی؟ پاسخ دادم در مدینه خدمت امام سجاد(ع) رسیدم، ایشان از حرمله پرسید، عرض کردم که او هنوز زنده است. امام دست‌هایش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا سوزش شمشیر و آتش را بر او بچشان! مختار با شنیدن نفرین امام در حق حرمله، از اسبش پیاده شد و دو رکعت نماز خواند و سجده‌اش را طولانی کرد. سپس برخاست و سوار شد و به من گفت: امروز را به جهت توفیقی که خداوند نصیبم کرده، باید روزه شکر بگیرم. جسد حرمله نیز به ذغال تبدیل شده بود.
 
 
==منبع==
 
مرضیه محمدزاده، دوزخیان جاوید، نشر بصیرت، ص 192-194.
 
==پی نوشت==
[[رده: تاریخ]]
[[رده: قاتلان کربلا]]
[[رده: قاتلان اصحاب و خاندان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۶

مشخصات فردی
نام کامل حرملة بن کاهل (کاهن) بن جزار بن سلمة بن موقد اسدی والبی
محل زندگی کوفه
نسب/قبیله بنی اسد
درگذشت در قیام مختار • کوفه
نحوه درگذشت دست و پایش را قطع کردند سپس او را در آتش سوزاندند.
نقش در واقعه کربلا
اقدامات قاتل عبدالله بن حسین و عبدالله بن حسن • همکاری در شهادت عباس بن علی(ع) • حامل سر حضرت عباس به کوفه
نقش‌های برجسته از تیراندازان سپاه عمر بن سعد

حَرمَلَة بن کاهِل اَسدی، یکی از سربازان و نیروهای تحت امر عمر بن سعد در کربلا و قاتل عبدالله بن حسین و عبدالله بن حسن بود. او بعد از قیام مختار کشته شد.

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حرملة بن کاهل (کاهن) بن جزار بن سلمة بن موقد اسدی والبی، از قبیله بنی‌اسد بود.

نقش در واقعه کربلا[ویرایش | ویرایش مبدأ]

قتل علی‌ اصغر (ع)[ویرایش | ویرایش مبدأ]

امام حسین (ع) قبل از رفتن به میدان، از خواهرش‌ زینب (س) خواست‌ تا علی‌اصغر، طفل‌ خردسالش‌ را به‌ دست‌ او بدهد. امام در حالی‏که‌ می‌کوشید کودک‌ شیرخوار تشنه‌اش‌ را که‌ گریه‌ می‌کرد، آرام‌ کند و او را به ‌بازوهایش‌ فشار می‌داد تا آرام‌ گیرد و از او خداحافظی‌ کند، با تیری که حرملة‌ بن‌ کاهل‌ به ‏سوی‌ او پرتاب‌ کرد، کشته شد. تیر به‌ گلوی‌ کودک‌ نشست‌. خون‌ از گلویش‌ جوشید. امام‌ دست‌هایش‌ را با خون کودکش‌ پر کرد و به‌ آسمان‌ بلند کرد و به‌ درگاه‌ خدا برای‌ عدالت‌ و پاداش‌ رنج‌هایش‌ دعا کرد.[۱]

در زیارت ناحیه مقدسه به او سلام داده و قاتلش نفرین شده است: «سلام بر عبدالله‏ بن حسین، کودک شیرخواره‏‌ای که تیر خورد و به شهادت رسید. خون را از خودش دور کرد و خونش به آسمان بالا رفت. کودکی که با تیر در آغوش پدر ذبح شد. خدا قاتل او حرملة‏ بن کاهل و همدستانش را لعنت کند.»

قتل عبدالله‏ بن حسن[ویرایش | ویرایش مبدأ]

عبدالله‏ بن حسن کوچک‌ترین فرزند امام حسن (ع)، در روز عاشورا و پس از شهادت همه اصحاب و خاندان هنگامی‏که امام حسین (ع)، غرق‌ خون‌ و زخمی برخاک‌ افتاده‌ بود، با شنیدن فریاد استغاثه امام، از خیمه بیرون دوید، در حالتی‌ از وحشت‌ و ترس ‌که‌ زنان‌ حرم‌ هم‌ نمی‌توانستند جلوی‌ او را بگیرند، خود را به امام رساند. امام‌ از او خواست‌ برگردد. عبدالله گفت‌: عمو جان‌ من‌ هرگز از شما جدا نمی‌شوم‌. در این هنگام ابجر بن‌ کعب تمیمی‌ شمشیر خود را بلند کرد تا بر آن حضرت فرود آورد، آن پسر دست خود را حائل شمشیر کرد و دست‌ او قطع شد، چنان‏که دستش به پوست بند بود. عبدالله از درد فریاد کشید. امام او را در آغوش‌ گرفته‌ و دلداری‌ می‌داد. [۲] ناگاه‌ حرملة بن کاهل تیری ‌به‌ سوی‌ او افکند و عبدالله در آغوش‌ عمویش‌ به‌ شهادت‌ رسید.[۳] در زیارت ناحیه مقدسه قاتل عبدالله‏ بن حسن‏ بن علی (ع) لعنت شده است: «خداوند قاتل او حرملة بن کاهل اسدی را که به سویش تیراندازی کرد، لعنت کند.»

اگر چه شیخ مفید و ابو الفرج اصفهانی قاتل عبدالله‏ بن حسن (ع) را ‌عبدالله‏ بن‌ عقبه‌ غنوی‌ می‏‌دانند.[۴] اما طبری و ابن‏اثیر معتقدند که قاتل او، حرملة بن کاهل بود و با تیر سمی او به شهادت رسید.[۵]

قتل عباس‌ بن علی (ع)[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بنا به نقل بلاذری، حرمله در قتل عباس‌ بن علی (ع) نیز سهیم بوده است.[۶] روز یازدهم محرم، عمر بن سعد دستور داد سرهای ۷۲ تن شهدای کربلا را از تن جدا کرده و به نزد عبیدالله‌ بن زیاد به کوفه برند.[۷] سر عباس‌ بن علی (ع) توسط حرمله حمل می‌شد.[۸]

مرگ[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پس از واقعه کربلا او به کوفه آمد و در آنجا می‌زیست تا اینکه به دستور مختار کشته شد. منهال‌ بن عمرو اسدی در مورد دستگیری و قتل حرمله گوید: پس از اعمال حج و زیارت مدینه، عازم کوفه شدم. در آن زمان مختار مشغول قلع و قمع قاتلین شهدای کربلا بود. چون با مختار رفاقت قدیمی داشتم، به قصد دیدار با مختار سوار بر مرکبم شدم و به سوی او شتافتم. او را در خارج خانه‌اش با گروهی دیدم. تا چشم مختار به من افتاد، گفت: چرا تا به حال به دیدن ما نیامدی و به خاطر پیروزیمان تبریک و تهنیت نگفتی؟ گفتم به حج سفر کرده بودم. با او به راه افتادم تا به محله ”کناسه“ رسیدیم. چون او را از مخفیگاه حرمله آگاه کرده بودند، چند تن از افرادش را به جستجوی حرمله فرستاده بود و خود در کناسه ماند. دیری نپایید که مأموران به سرعت برگشتند و با خوشحالی فریاد زدند: بشارت ای امیر! حرمله دستگیر شد. حرمله را کشان کشان نزد مختار آوردند. مختار با دیدن قیافه وحشت‌زده او گفت: خدا را شکر که به چنگم افتادی. جلاد به دستور مختار ابتدا دست‌ها و پاهایش را قطع کرد و سپس تنش را در آتش سوزاند.

نفرین امام سجاد (ع) برای حرمله[ویرایش | ویرایش مبدأ]

منهال بم عمرو اسدی گوید: هنگامی که حرمله می‌سوخت، گفتم: سبحان‌الله! مختار گفت: چرا تسبیح گفتی؟ پاسخ دادم در مدینه خدمت امام سجاد (ع) رسیدم، ایشان از حرمله پرسید، عرض کردم که او هنوز زنده است. امام دست‌هایش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا سوزش شمشیر و آتش را بر او بچشان! مختار با شنیدن نفرین امام در حق حرمله، از اسبش پیاده شد و دو رکعت نماز خواند و سجده‌اش را طولانی کرد. سپس برخاست و سوار شد و به من گفت: امروز را به جهت توفیقی که خداوند نصیبم کرده، باید روزه شکر بگیرم. جسد حرمله نیز به ذغال تبدیل شده بود.

منبع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. - وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی.، ص۲۴۵؛الطبقات الکبری، ابن سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دار صادر، ۱۴۰۵ قمری.، ج۵، ص۱۰۱؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۳، ص۴۰۷؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۳۸۹، ۴۴۸؛ الارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۲۴۰، ۲۵۳؛ مقاتل الطالبین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۹۴-۹۵.
  2. - وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی.، ص۲۵۳؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۲، ص۴۹۹-۵۰۰؛ مقاتل الطالبین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۱۱۶.
  3. - مقتل الحسین ابی‌مخنف، ص۲۴۹؛ الارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۲۴۱؛ انصار الحسین، محمدمهدی شمس‌الدین، ترجمه سیدناصر هاشم‌زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین-الملل، ۱۳۸۷ شمسی (ع)، ۱۴۸-۱۴۹.
  4. - الارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۲۴۰؛ مقاتل الطالبین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۹۲.
  5. -الطبقات الکبری، ابن سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دار صادر، ۱۴۰۵ قمری.، ج۵، ص۴۷۵؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۶۸؛ مقاتل الطالبین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۹۳؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی‌ بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۹۲.
  6. - انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۳، ص۴۰۷، ج۱۱، ص۱۷۵.
  7. - انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۲، ص۵۰۳؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۵۶.
  8. - انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۱۳، ص۲۵۶.