۳٬۴۸۸
ویرایش
خط ۱۶۰: | خط ۱۶۰: | ||
لباس و چکمۀ قرمز و آستینهای بالا زده و خون آلود معرّف شمر، یا یکی از قاتلان و دشمنان امامان؛ جامۀ ترمه و عمامهای از پارچۀ قیمتی، معرّف خلفا و حکام غاصب؛ جامۀ بلند سبز رنگ، معرف امامان بود؛ پوشیدن پیراهن سفید رنگ و زره و کلاهخود بر روی جامۀ سبز، هنگام نبرد در صحنۀ جنگ را نشان میداد و پیراهن مشکی و پوشاندن صورت به طوری که فقط چشمان از آن بیرون باشد، معرف زنان تعزیه بود. شیطان کلاه بوقی بر سر و لباسی به شکل دلقکان میپوشید، و شبیه حضرت ایوب و حضرت سلیمان و کسانی که نقش ملایک مقرب را در زندگی پیامبران ایفا میکردند، جامۀ بلند سفید رنگ میپوشیدند (جهانبگلو، شم 6، ص 18). | لباس و چکمۀ قرمز و آستینهای بالا زده و خون آلود معرّف شمر، یا یکی از قاتلان و دشمنان امامان؛ جامۀ ترمه و عمامهای از پارچۀ قیمتی، معرّف خلفا و حکام غاصب؛ جامۀ بلند سبز رنگ، معرف امامان بود؛ پوشیدن پیراهن سفید رنگ و زره و کلاهخود بر روی جامۀ سبز، هنگام نبرد در صحنۀ جنگ را نشان میداد و پیراهن مشکی و پوشاندن صورت به طوری که فقط چشمان از آن بیرون باشد، معرف زنان تعزیه بود. شیطان کلاه بوقی بر سر و لباسی به شکل دلقکان میپوشید، و شبیه حضرت ایوب و حضرت سلیمان و کسانی که نقش ملایک مقرب را در زندگی پیامبران ایفا میکردند، جامۀ بلند سفید رنگ میپوشیدند (جهانبگلو، شم 6، ص 18). | ||
== تقسیمبندی تعزیهها == | ==تقسیمبندی تعزیهها== | ||
مجالس تعزیه را به لحاظ موضوع و محتوا میتوان به دو دستۀ بزرگ تقسیم کرد: | مجالس تعزیه را به لحاظ موضوع و محتوا میتوان به دو دستۀ بزرگ تقسیم کرد: | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
تعزیههای مستقلی مانند «عروسی حضرت سلیمان نبی و بلقیس»، «عروسی رفتن حضرت فاطمه(ع)» یا «عروس قریش»، «مبعوث شدن پیغمبر(ص)»، «طفلان زینب»، «درویش کابلی»، «چاه انداختن یوسف»، «شست بستن دیو»، «درّة الصدف»، «امیر تیمور»، «نامه آوردن قاصد از فاطمۀ صغرا» و «شیر پرده» در آغاز در زمرۀ تعزیههای فرعی یا گوشه بودند (بلوکباشی، «فراز»، 12، نیز، تعزیه خوانی، حدیث، 161). از این گوشهها معمولاً «درویش کابلی» را ضمن تعزیۀ «شهادت امام»، «عروسی حضرت سلیمان نبی و بلقیس» را در پیش از مجلس تعزیۀ «شهادت قاسم» و «طفلان زینب» را در ضمن «شهادت حضرت علیاکبر» میخواندند (شهیدی، 263-264). | تعزیههای مستقلی مانند «عروسی حضرت سلیمان نبی و بلقیس»، «عروسی رفتن حضرت فاطمه(ع)» یا «عروس قریش»، «مبعوث شدن پیغمبر(ص)»، «طفلان زینب»، «درویش کابلی»، «چاه انداختن یوسف»، «شست بستن دیو»، «درّة الصدف»، «امیر تیمور»، «نامه آوردن قاصد از فاطمۀ صغرا» و «شیر پرده» در آغاز در زمرۀ تعزیههای فرعی یا گوشه بودند (بلوکباشی، «فراز»، 12، نیز، تعزیه خوانی، حدیث، 161). از این گوشهها معمولاً «درویش کابلی» را ضمن تعزیۀ «شهادت امام»، «عروسی حضرت سلیمان نبی و بلقیس» را در پیش از مجلس تعزیۀ «شهادت قاسم» و «طفلان زینب» را در ضمن «شهادت حضرت علیاکبر» میخواندند (شهیدی، 263-264). | ||
عبدالله مستوفی (1/ 288) در توضیح تعزیه خوانیهای اعیانی دورۀ ناصری از این دسته مجالس نمایشی یا شبیههای الحاقی با عنوان «حکایات نیمه تفریحی و نیمه اخلاقی» نام میبرد و میگوید: تعزیه خوانان در مقدمۀ هر مجلس تعزیه از این حکایات میخواندند و در آخر آن هم یکی از واقعات «یوم الطف» را برای حفظ شئون عزاداری به نمایش درمیآوردند (1/ 288). بیضایی اجرای این تعزیههای شاد و مضحک را برای تغییر ذائقه و گرداندن حال و هوای غم افزای مجالس سوگواری و دلشاد کردن مردم عزادار میداند ( نمایش، 162). این تعزیههای مضحک بیشتر در هجو و استهزای اشقیا و تجلیل و تحبیب اولیا بودند (ملکپور، 1/ 255، 257). به گزارشی از تعزیه خوانی در مازندران، لودگی و مضحکه را که در بازیهای بومی و عامیانه در آن خطه رایج بود، تعزیه گردانان غیر بومی و بازیگران بومی مازندرانی به پارهای از مجالس و تعزیه وارد کردند تا بدین وسیله بارگاه یزید و اشقیا را به باد استهزا بگیرند و تحقیر کنند (نصری اشرفی، 107). فرخ غفاری گوشهها در مجالس تعزیه خوانی را تعزیههایی با «محتوای سبکتر» و حتى یک نوع «کمیک بازی» میداند که در آغاز تعزیهها به شکل «پیش پرده» اجرا میکردند (ص 3). | عبدالله مستوفی (1/ 288) در توضیح تعزیه خوانیهای اعیانی دورۀ ناصری از این دسته مجالس نمایشی یا شبیههای الحاقی با عنوان «حکایات نیمه تفریحی و نیمه اخلاقی» نام میبرد و میگوید: تعزیه خوانان در مقدمۀ هر مجلس تعزیه از این حکایات میخواندند و در آخر آن هم یکی از واقعات «یوم الطف» را برای حفظ شئون عزاداری به نمایش درمیآوردند (1/ 288). بیضایی اجرای این تعزیههای شاد و مضحک را برای تغییر ذائقه و گرداندن حال و هوای غم افزای مجالس سوگواری و دلشاد کردن مردم عزادار میداند (نمایش، 162). این تعزیههای مضحک بیشتر در هجو و استهزای اشقیا و تجلیل و تحبیب اولیا بودند (ملکپور، 1/ 255، 257). به گزارشی از تعزیه خوانی در مازندران، لودگی و مضحکه را که در بازیهای بومی و عامیانه در آن خطه رایج بود، تعزیه گردانان غیر بومی و بازیگران بومی مازندرانی به پارهای از مجالس و تعزیه وارد کردند تا بدین وسیله بارگاه یزید و اشقیا را به باد استهزا بگیرند و تحقیر کنند (نصری اشرفی، 107). فرخ غفاری گوشهها در مجالس تعزیه خوانی را تعزیههایی با «محتوای سبکتر» و حتى یک نوع «کمیک بازی» میداند که در آغاز تعزیهها به شکل «پیش پرده» اجرا میکردند (ص 3). | ||
فضای تعصبات دینی-مذهبی در جامعۀ دورۀ ناصری به قدری سنگین بود که حتى مردی اهل فضل و قلم مانند محمدحسن اعتماد السلطنه تغییر و تحول در روند سنتی تعزیههای مصائب (واقعهها) و گنجاندن برخی تعزیههای شاد و مضحک به مجالس تعزیه را -که حاصل خلاقیت هنری برخی استادان هنرمند تعزیه گردان و تعزیه نویس بود- نپذیرفت و به نمایش درآوردن «عروسی رفتن حضرت فاطمه (ع)» در تکیۀ دولت در محرم 1299/ دسامبر 1881 را ورود نوعی «رذالت» در تعزیه خوانی خواند و نوشت: «وقاحت به قدری شده بود و صدای خندۀ اهل حرم خانه طوری از بالا خانهها به صحن تکیه میآمد» که به نقل بینندگان «از تماشاخانۀ مضحک فرنگستان با خندهتر بود» (نک: ص 145). | فضای تعصبات دینی-مذهبی در جامعۀ دورۀ ناصری به قدری سنگین بود که حتى مردی اهل فضل و قلم مانند محمدحسن اعتماد السلطنه تغییر و تحول در روند سنتی تعزیههای مصائب (واقعهها) و گنجاندن برخی تعزیههای شاد و مضحک به مجالس تعزیه را -که حاصل خلاقیت هنری برخی استادان هنرمند تعزیه گردان و تعزیه نویس بود- نپذیرفت و به نمایش درآوردن «عروسی رفتن حضرت فاطمه (ع)» در تکیۀ دولت در محرم 1299/ دسامبر 1881 را ورود نوعی «رذالت» در تعزیه خوانی خواند و نوشت: «وقاحت به قدری شده بود و صدای خندۀ اهل حرم خانه طوری از بالا خانهها به صحن تکیه میآمد» که به نقل بینندگان «از تماشاخانۀ مضحک فرنگستان با خندهتر بود» (نک: ص 145). | ||
خط ۲۸۹: | خط ۲۸۹: | ||
*همو، گفتارها و گفت و گوهایی دربارۀ تعزیه، شیراز، 1380ش. | *همو، گفتارها و گفت و گوهایی دربارۀ تعزیه، شیراز، 1380ش. | ||
* Aubin, E., La Perse, Paris, 1908. | *Aubin, E., La Perse, Paris, 1908. | ||
* Benjamin, S.G.W., Persia and the Persians, London, 1887. | *Benjamin, S.G.W., Persia and the Persians, London, 1887. | ||
* Cejpek, J., «Iranian Folk-Literature», History of Iranian Literture, ed. K. Janrypka, Holand, 1968. | *Cejpek, J., «Iranian Folk-Literature», History of Iranian Literture, ed. K. Janrypka, Holand, 1968. | ||
* Chelkowski, P., «Bibliographical Spectrum», Ta’ziyeh Ritual and Drama in Iran, Tehran, 1979. | *Chelkowski, P., «Bibliographical Spectrum», Ta’ziyeh Ritual and Drama in Iran, Tehran, 1979. | ||
* id, «Ta'ziyeh: Indigenous Avant-Garde Theatre of Iran», ibid. | *id, «Ta'ziyeh: Indigenous Avant-Garde Theatre of Iran», ibid. | ||
* Francklin, W., Observations Made on a Tour from Bengal to Persia, London, 1976. | *Francklin, W., Observations Made on a Tour from Bengal to Persia, London, 1976. | ||
* Chodzko, A.B., Thèatre persan, Tehran, 1976. | *Chodzko, A.B., Thèatre persan, Tehran, 1976. | ||
* Godard, Y., | *Godard, Y., «L’Imāmzādè Zaid d’Isfahān», Āthār-é Īrān, Paris, 1937, vol. II (2). | ||
* Morier, J., A Journey Through Persia, Armenia, and Asia Minor to Constantinople…, London, 1812. | *Morier, J., A Journey Through Persia, Armenia, and Asia Minor to Constantinople…, London, 1812. | ||
* Peterson, S., «The Ta'ziyeh and Related Arts», Ta'zyeh Ritul and Drama in Iran, Tehran, 1974. | *Peterson, S., «The Ta'ziyeh and Related Arts», Ta'zyeh Ritul and Drama in Iran, Tehran, 1974. | ||
* Yarshater, E., «Ta’ziyeh and … in Iran», ibid. | *Yarshater, E., «Ta’ziyeh and … in Iran», ibid. |
ویرایش