داورى شیرازى: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۱٬۰۰۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۶: خط ۴۶:
}}
}}


 
'''داوری شیرازی''' (زاده 1238 در شیراز- درگذشته 1282 در شیراز) شاعر ایرانی بود.
==زندگینامه==
==زندگینامه==


محمد داورى سومین فرزند [[وصال شیرازى]] (1197-1262)است که همانند برادران خود در شعر و ادب و هنر دستى به تمام داشته و از چهره‌هاى معروف ادبى در نیمه دوم سده سیزدهم هجرى به شمار مى‌رود.
محمد داورى سومین فرزند [[وصال شیرازى]] (1197- 1262) بود که همانند برادران خود در شعر و ادب و هنر دستى به تمام داشته و از چهره‌هاى معروف ادبى در نیمه دوم سده سیزدهم هجرى به شمار مى‌رود. وى از علوم و فنون متداول زمانه خود بهره وافرى داشته و در محضر پدر بزرگوار خود به تحصیل صرف و نحو، منطق و حکمت پرداخته و از تعلیمات برادر بزرگتر خود احمد وقار شیرازى نیز سود جسته است. داوری در ادبیات عرب و سرودن شعر به زبان عربى توانا بوده و در زبان آذرى نیز طبع‌آزمایى مى‌کرده است. داورى شیرازى در خط نستعلیق و شکسته از خوشنویسان بنام عصر خود بوده و دیوان حکیم خاقانى را با شرح و تعلیقات با خطى خوش نگاشته و دیوان حافظ شیرازى را در دو نسخه، یکى با خط نستعلیق و دیگرى با خط شکسته نوشته و شاهنامه فردوسى را در مدت پنج سال با هنر خط خویش آراسته که از شاهکارهاى هنر خطاطى به شمار مى‌رود و از تذهیب و نقاشى آن پیدا است که داور در این دو رشته هنرى نیز بسیار توانا بوده است. پس از پایان کار شاهنامه فردوسى طالبان بسیارى براى خریدارى آن به او مراجعه مى‌کنند و سرانجام بنا به نوشته مولف تذکره حدیقة الشعراء، شخصى به نام «محمد قلى خان قشقائى» با نیاز هفتصد تومان پول نقد دو طاقه شال کشمیرى ممتاز و دو اسب راهوار این نسخه خطى ممتاز را به دست مى‌آورد که بعدها جلد و محفظه آن به دست کتاب‌شناسان خارجى مى‌افتد، ولى هم‌اکنون اصل کتاب در موزه رضا عباسى است.<ref>''دیوان داورى شیرازى،به اهتمام دکتر نورانى وصال،چاپ اول،سال 1370،ص 5 تا 30.''</ref>
 
وى از علوم و فنون متداول زمانه خود بهره وافرى داشته و در محضر پدر بزرگوار خود به تحصیل صرف نحو و منطق و حکمت پرداخته و از تعلیمات برادر بزرگتر خود [[احمد وقار شیرازى]] نیز سود جسته است.
 
همو در ادبیات عرب و سرودن شعر به زبان عربى توانا بوده و در زبان آذرى نیز طبع‌آزمایى مى‌کرده است.


داورى شیرازى در خط نستعلیق و شکسته از خوشنویسان بنام عصر خود بوده و دیوان حکیم خاقانى را با شرح و تعلیقات با خطى خوش نگاشته و دیوان حافظ شیرازى را در دو نسخه، یکى با خط نستعلیق و دیگرى با خط شکسته نوشته و شاهنامه فردوسى را در مدت پنج سال با هنر خط خویش آراسته که از شاهکارهاى هنر خطاطى به شمار مى‌رود و از تذهیب و نقاشى آن پیدا است که داور در این دو رشته هنرى نیز بسیار توانا بوده است. پس از پایان کار شاهنامه فردوسى طالبان بسیارى براى خریدارى آن به او مراجعه مى‌کنند و سرانجام بنا به نوشته مولف تذکره حدیقة الشعراء، شخصى به نام محمد قلى خان قشقائى با نیاز هفتصد تومان پول نقد دو طاقه شال کشمیرى ممتاز و دو اسب راهوار این نسخه خطى ممتاز را به دست مى‌آورد که بعدها جلد و محفظه آن به دست کتاب‌شناسان خارجى مى‌افتد، ولى هم‌اکنون اصل کتاب زینت‌ بخش موزه رضا عباسى است.<ref>''دیوان داورى شیرازى،به اهتمام دکتر نورانى وصال،چاپ اول،سال 1370،ص 5 تا 30.''</ref>
== آثار ==
داورى شیرازى ادامه دهنده متقدمین و از پیروان نهضت بازگشت ادبى است. در قصیده از سبک خراسانى در غزل از سبک عراقى و در مثنوى غالبا از شیوه عبد الرحمان جامى سود جسته است. از او به جز کلیات اشعارش کتب و رساله‌هایى باقى مانده که رساله در معانى و بیان و بدیع به زبان عربى، رساله در علم عروض و آیین سخنورى و فرهنگ بزرگ ترکى به فارسى از مهم‌ترین آن‌ها است و متاسفانه هیچ کدام به چاپ نرسیده است. دیوان وى در چهار دفتر به ترتیب تقدم و تاخر زمانى شامل: قصاید، غزلیات، قطعات، مسمطات، ترکیب‌بندها و مثنوى‌ها به اهتمام دکتر نورانى وصال تدوین و منتشر شده است. <ref>''همان.''</ref>  


از داورى شیرازى به جز کلیات اشعارش کتب و رساله‌هایى باقى مانده که رساله در معانى و بیان و بدیع به زبان عربى، رساله در علم عروض و آیین سخنورى و فرهنگ بزرگ ترکى به فارسى از مهم‌ترین آن‌ها است و متاسفانه هیچ کدام به چاپ نرسیده است.
===اشعار===


وى سرانجام در سن میانسالى و به سال 1283 ه.ق در اثر بیمارى «دق» بدرود حیات گفت و در جوار مزار پدرش در حرم شاهچراغ شیراز آرمید.
====غزل مرثیه====
 
دیوان وى در چهار دفتر به ترتیب تقدم و تاخر زمانى شامل: قصاید، غزلیات، قطعات، مسمطات، ترکیب‌بندها و مثنوى‌ها به اهتمام دکتر نورانى وصال تدوین و منتشر شده است. <ref>''همان.''</ref>
 
==سبک شعرى==
 
داورى شیرازى ادامه دهنده متقدمین و از پیروان نهضت بازگشت ادبى است. در قصیده از سبک خراسانى در غزل از سبک عراقى و در مثنوى غالبا از شیوه عبد الرحمان جامى سود جسته است.
 
==دامنه تاثیر آثار عاشورایى==
 
داورى شیرازى داراى آثار مناقبى و ماتمى بسیارى است و مراثى او در سوگ [[سالار شهیدان]] و [[شهداى کربلا]] از حال و هواى خاصى برخوردار است.
 
مسلما بالندگى [[شعر عاشورایى]] امروز تا حد زیادى مرهون تلاش شعراى آیینى در سده‌هاى پیشین است و اگر اهتمام آنان به سرودن مراثى پیرامون واقعه کربلا نبود مسلما امروز با حلقه‌هاى گسیخته‌اى در شعر عاشورا رو به رو بودیم که کار را براى اهل تحقیق دشوار مى‌ساخت و داورى شیرازى از این اصل کلى مستثنى نیست.
 
==برگزیده آثار عاشورایى==
 
در دیوان چاپى داورى شیرازى به قالب‌هاى متنوع شعرى برمى‌خوریم که در مراثى [[شهداى کربلا]] سروده شده ولى ما به نقل یک غزل مرثیه و ترکیب‌ بند عاشورایى او بسنده مى‌کنیم:
 
===غزل مرثیه===
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|از حدیث شهدا مختصرى مى‌شنوى |از غم روز قیامت خبرى مى‌شنوى}}  
{{ب|از حدیث شهدا مختصرى مى‌شنوى |از غم روز قیامت خبرى مى‌شنوى}}  
خط ۹۰: خط ۶۹:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


===پانزده بند عاشورایى===
====پانزده بند عاشورایى====
====1====
'''1'''{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|پیغمبر خداى که بُد رهنماى خلق | بس رنجها که برد ز خلق از براى خلق}}  
{{ب|پیغمبر خداى که بُد رهنماى خلق | بس رنجها که برد ز خلق از براى خلق}}  
{{ب|با آن‌که او ز خلق به غیر از بدى ندید | جز نیکویى نخواست به خلق از خداى خلق}}  
{{ب|با آن‌که او ز خلق به غیر از بدى ندید | جز نیکویى نخواست به خلق از خداى خلق}}  
خط ۱۰۵: خط ۸۳:
{{ب|باز ار نه خود شفاعت خلق خدا کند | روز جزا و واقعه حشر، واى خلق }}
{{ب|باز ار نه خود شفاعت خلق خدا کند | روز جزا و واقعه حشر، واى خلق }}
{{ب|ظلمى که بر رسول خدا رفت و عترتش | هم خود مگر خداى ببخشد به امتش}}
{{ب|ظلمى که بر رسول خدا رفت و عترتش | هم خود مگر خداى ببخشد به امتش}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}'''2'''{{شعر}}
 
====2====
{{شعر}}
{{ب|داماد مصطفى که ازو دین قوام یافت | بنگر چها ز امت بى‌احترام یافت }}  
{{ب|داماد مصطفى که ازو دین قوام یافت | بنگر چها ز امت بى‌احترام یافت }}  
{{ب|آن مهتر ستوده که از احترام اوست |این حرمتى که ساحت بیت الحرام یافت }}  
{{ب|آن مهتر ستوده که از احترام اوست |این حرمتى که ساحت بیت الحرام یافت }}  
خط ۱۲۰: خط ۹۵:
{{ب|تنها همین نه تارک شیر خدا شکست | دین خداى نیز شکستى تمام یافت }}  
{{ب|تنها همین نه تارک شیر خدا شکست | دین خداى نیز شکستى تمام یافت }}  
{{ب|از عترت رسول به جز دخترى نبود |کاندر سپهر مجد چو او اخترى نبود}}  
{{ب|از عترت رسول به جز دخترى نبود |کاندر سپهر مجد چو او اخترى نبود}}  
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}'''3'''{{شعر}}
 
====3====
{{شعر}}
{{ب|چون دوره تعب به حسین و حسن رسید | بس غم که در زمانه به اهل ز من رسید }}  
{{ب|چون دوره تعب به حسین و حسن رسید | بس غم که در زمانه به اهل ز من رسید }}  
{{ب|تنها همین نه پیکر این شد نشان تیر | آن را به دل نشست گر این را به تن رسید }}  
{{ب|تنها همین نه پیکر این شد نشان تیر | آن را به دل نشست گر این را به تن رسید }}  
خط ۱۳۵: خط ۱۰۷:
{{ب|از جور امتان بر پیغمبر اى دریغ | او نیز پاره پیکر و خونین جگر رسید }}  
{{ب|از جور امتان بر پیغمبر اى دریغ | او نیز پاره پیکر و خونین جگر رسید }}  
{{ب|چون دور غم به خامس آل عبا فتاد| دور سپهر کینه‌اى از نو بنا نهادر}}
{{ب|چون دور غم به خامس آل عبا فتاد| دور سپهر کینه‌اى از نو بنا نهادر}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}'''4'''{{شعر}}
 
====4====
{{شعر}}
{{ب|چون دور روزگار ستم را سر گرفت | ره و رسم جفا به طریقى دگر گرفت }}  
{{ب|چون دور روزگار ستم را سر گرفت | ره و رسم جفا به طریقى دگر گرفت }}  
{{ب|در دودمان احمد مرسل شراره‌اى |از آتش یزید درافتاد و درگرفت }}  
{{ب|در دودمان احمد مرسل شراره‌اى |از آتش یزید درافتاد و درگرفت }}  
خط ۱۴۸: خط ۱۱۷:
{{ب|چون دید خلق را سر نامهربانى است | بر مرگ دل نهاد و دل از خلق برگرفت}}  
{{ب|چون دید خلق را سر نامهربانى است | بر مرگ دل نهاد و دل از خلق برگرفت}}  
{{ب|آمد به دشت ماریه گفت:این زمین کجاست؟ | آسوده گشت چون که بگفتند نینواست}}  
{{ب|آمد به دشت ماریه گفت:این زمین کجاست؟ | آسوده گشت چون که بگفتند نینواست}}  
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}'''5'''{{شعر}}
 
====5====
{{شعر}}
{{ب|چو دید بر خلاف مراد است کارها |فرمود کز شتر بفکندند بارها }}  
{{ب|چو دید بر خلاف مراد است کارها |فرمود کز شتر بفکندند بارها }}  
{{ب|افراشتند خیمه و بر دفع کین خصم|بر گرد خیمه نشاندند خارها }}  
{{ب|افراشتند خیمه و بر دفع کین خصم|بر گرد خیمه نشاندند خارها }}  
خط ۱۶۴: خط ۱۳۰:
{{ب|روز نهم ز ماه محرم چو شد تمام | خورشید بخت آل على کرد رو به شام}}  
{{ب|روز نهم ز ماه محرم چو شد تمام | خورشید بخت آل على کرد رو به شام}}  


{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}'''6'''{{شعر}}
====6====
{{شعر}}
{{ب|روز دگر که خیمه به مشرف زد آفتاب | آمد ز خیمه شاه برون پاى در رکاب }}  
{{ب|روز دگر که خیمه به مشرف زد آفتاب | آمد ز خیمه شاه برون پاى در رکاب }}  
{{ب|یاران گرفته گرد ملک چون ستارگان | خود در میان ستاده بمانند آفتاب }}  
{{ب|یاران گرفته گرد ملک چون ستارگان | خود در میان ستاده بمانند آفتاب }}  
خط ۱۷۸: خط ۱۴۲:
{{ب|چون پند سودمند نیفتاد خیل شاه | افروختند آتش هیجا به رزمگاه}}  
{{ب|چون پند سودمند نیفتاد خیل شاه | افروختند آتش هیجا به رزمگاه}}  


{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}'''7'''{{شعر}}
====7====
{{شعر}}
{{ب|یاران شه که با دل صافى قدم زدند | آتش به بیخ هستى اهل ستم زدند }}  
{{ب|یاران شه که با دل صافى قدم زدند | آتش به بیخ هستى اهل ستم زدند }}  
{{ب|یکباره رخ ز کشور هستى بتافتند | خود را جریده <ref>''تنها و سبکبار.''</ref> بر ره ملک عدم زدند }}  
{{ب|یکباره رخ ز کشور هستى بتافتند | خود را جریده <ref>''تنها و سبکبار.''</ref> بر ره ملک عدم زدند }}  
خط ۱۹۲: خط ۱۵۴:
{{ب|جانهاى شیعیان همه قربان خاکشان | وز حق همى درود به ارواح پاکشان}}  
{{ب|جانهاى شیعیان همه قربان خاکشان | وز حق همى درود به ارواح پاکشان}}  


{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}'''8'''{{شعر}}
====8====
{{شعر}}
{{ب|یاران شه تمام چو رفتند از برش |آمد به بر برادر با جان برابرش }}  
{{ب|یاران شه تمام چو رفتند از برش |آمد به بر برادر با جان برابرش }}  
{{ب|با مشک خشک و کامى از آن مشک خشک‌تر| بر روى کرده روان دیدۀ ترش }}  
{{ب|با مشک خشک و کامى از آن مشک خشک‌تر| بر روى کرده روان دیدۀ ترش }}  
خط ۲۰۶: خط ۱۶۶:
{{ب|بنهاد رو به رویش و زار آن چنان گریست |کز گریه‌اش ملایک هفت آسمان گریست}}  
{{ب|بنهاد رو به رویش و زار آن چنان گریست |کز گریه‌اش ملایک هفت آسمان گریست}}  


{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}'''9'''{{شعر}}
====9====
{{شعر}}
{{ب|آمد على اکبر و افکند سر به پیش |گریید گه به حال پدر گه به حال خویش }}  
{{ب|آمد على اکبر و افکند سر به پیش |گریید گه به حال پدر گه به حال خویش }}  
{{ب|از پشت خیمه نالۀ طفلان و کودکان | در پیش دیده کشته یار و تبار خویش }}  
{{ب|از پشت خیمه نالۀ طفلان و کودکان | در پیش دیده کشته یار و تبار خویش }}  
خط ۲۱۹: خط ۱۷۷:
{{ب|شمشیر آهنینش و از گرمى جدال | دل سخت‌تر به کینه ز شمشیر آهنیش }}  
{{ب|شمشیر آهنینش و از گرمى جدال | دل سخت‌تر به کینه ز شمشیر آهنیش }}  
{{ب|از گیر و دار معرکه وز خاگ و گرد راه|گشت از جدال خسته عنان تافت سوى شاه}}  
{{ب|از گیر و دار معرکه وز خاگ و گرد راه|گشت از جدال خسته عنان تافت سوى شاه}}  
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}'''10'''{{شعر}}
 
====10====
{{شعر}}
{{ب|پیش شه ایستاد و دو چشمش پر آب شد | گفتا ز تشنگى دل زارم کباب شد}}  
{{ب|پیش شه ایستاد و دو چشمش پر آب شد | گفتا ز تشنگى دل زارم کباب شد}}  
{{ب|خاتم نهاد شه به دهان وى و عقیق |چون دید لعل خشک وى از شرم آب شد}}  
{{ب|خاتم نهاد شه به دهان وى و عقیق |چون دید لعل خشک وى از شرم آب شد}}  
خط ۲۳۴: خط ۱۸۹:
{{ب|چندان گریست شاه که از هوش رفت و باز | این یک به هوش آمد و آن یک به خواب شد }}  
{{ب|چندان گریست شاه که از هوش رفت و باز | این یک به هوش آمد و آن یک به خواب شد }}  
{{ب|از جان گذشت شاه چو او از جهان گذشت |آرى ز جان به مرگ پسر مى‌توان گذشت}}  
{{ب|از جان گذشت شاه چو او از جهان گذشت |آرى ز جان به مرگ پسر مى‌توان گذشت}}  
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}'''11'''{{شعر}}
 
====11====
{{شعر}}
{{ب|چون نوبت قتال به سلطان دین فتاد |تب لرزه بر قوائم عرش برین فتاد }}  
{{ب|چون نوبت قتال به سلطان دین فتاد |تب لرزه بر قوائم عرش برین فتاد }}  
{{ب|گرد ملال بر رخ کروبیان نشست | زنگ هراس بر دل روح الامین فتاد }}  
{{ب|گرد ملال بر رخ کروبیان نشست | زنگ هراس بر دل روح الامین فتاد }}  
خط ۲۴۹: خط ۲۰۱:
{{ب|یکباره بسته شد ره آمد شد سوار | از بس به خاک پیکر مردان کین فتاد }}  
{{ب|یکباره بسته شد ره آمد شد سوار | از بس به خاک پیکر مردان کین فتاد }}  
{{ب|آمد ندا ز حق که به هیجا چه مى‌کنى | بردى ز یاد وعده ما را چه مى‌کنى؟}}  
{{ب|آمد ندا ز حق که به هیجا چه مى‌کنى | بردى ز یاد وعده ما را چه مى‌کنى؟}}  
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}'''12'''{{شعر}}
 
====12====
{{شعر}}
{{ب|شه این شنید و تیغ فرو برد در غلاف | دشمن گرفت گرد وى از قاف تا به قاف }}  
{{ب|شه این شنید و تیغ فرو برد در غلاف | دشمن گرفت گرد وى از قاف تا به قاف }}  
{{ب|تیرى نشد ز شست که از وى کند کران | تیغى نشد بلند که او را کند معاف }}  
{{ب|تیرى نشد ز شست که از وى کند کران | تیغى نشد بلند که او را کند معاف }}  
خط ۲۶۵: خط ۲۱۴:
{{ب|افتاد بر زمین تن فرزند بو تراب | گفت آسمان ز درد که یا لیتنى تراب <ref>''اى کاش من خاک بودم!''</ref>!}}  
{{ب|افتاد بر زمین تن فرزند بو تراب | گفت آسمان ز درد که یا لیتنى تراب <ref>''اى کاش من خاک بودم!''</ref>!}}  


{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}'''13'''{{شعر}}
====13====
{{شعر}}
{{ب|از زین فتاد و سر به سر خاک برنهاد |خاکم به سر چو او به سر خاک سر نهاد }}  
{{ب|از زین فتاد و سر به سر خاک برنهاد |خاکم به سر چو او به سر خاک سر نهاد }}  
{{ب|هر جا که سر نهاد بر آن ریگهاى گرم | از تاب رفت و باز به جاى دگر نهاد }}  
{{ب|هر جا که سر نهاد بر آن ریگهاى گرم | از تاب رفت و باز به جاى دگر نهاد }}  
خط ۲۷۸: خط ۲۲۵:
{{ب|جانش هواى بارگه کبریا نمود | تن را براى دشمن بیدادگر نهاد }}  
{{ب|جانش هواى بارگه کبریا نمود | تن را براى دشمن بیدادگر نهاد }}  
{{ب|آه از دمى که شمر لعین رو به شاه کرد | روز جهان و نامه خود را سیاه کرد}}  
{{ب|آه از دمى که شمر لعین رو به شاه کرد | روز جهان و نامه خود را سیاه کرد}}  
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}'''14'''{{شعر}}
 
====14====
{{شعر}}
{{ب|شد سوى شاه خنجر الماس‌گون به دست | بر روى سینه خلف مرتضى نشست }}  
{{ب|شد سوى شاه خنجر الماس‌گون به دست | بر روى سینه خلف مرتضى نشست }}  
{{ب|پایى زدش به سینه که پایش بریده باد | صندوق سر علم خدا را به هم شکست }}  
{{ب|پایى زدش به سینه که پایش بریده باد | صندوق سر علم خدا را به هم شکست }}  
خط ۲۹۴: خط ۲۳۸:
{{ب|ز آن پس چه گویم آه!که شمر لعین چه کرد؟ | ناگفتنى بود که به سلطان دین چه کرد؟}}  
{{ب|ز آن پس چه گویم آه!که شمر لعین چه کرد؟ | ناگفتنى بود که به سلطان دین چه کرد؟}}  


{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}'''15'''{{شعر}}
====15====
{{شعر}}
{{ب|چون نیزه از سر شه دین سرفراز شد |دست ستم به آل پیمبر دراز شد }}  
{{ب|چون نیزه از سر شه دین سرفراز شد |دست ستم به آل پیمبر دراز شد }}  
{{ب|بر خیمه‌گاه شاه ز هر سو بتاخت خصم | تا بارگاه شاه عرب ترکتاز شد }}  
{{ب|بر خیمه‌گاه شاه ز هر سو بتاخت خصم | تا بارگاه شاه عرب ترکتاز شد }}  
خط ۳۱۰: خط ۲۵۲:


==منابع==
==منابع==
* ''محمد علی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا،زمزم هدایت، ج1، ص 296-306.''


==پی نوشت==
* [[دانشنامه‌ شعر عاشورایی‌ انقلاب‌ حسینی‌ در شعر شاعران‌ عرب‌ و عجم‌|دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 886-892.]]


*[[کاروان شعر عاشورا|محمد علی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا، زمزم هدایت، ج 1، ص 296-306.]]


 
==پی نوشت==
[[رده:افراد]]
[[رده:در سده‌های نخستین]]
[[رده:مؤلفین]]
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران]]
<references />
[[رده:شاعران قرن سیزدهم]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران ایرانی]]
[[رده:شاعران عاشورایی]]
۳٬۴۸۸

ویرایش

منوی ناوبری