مکتب سقاخانه: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۱۹
خط ۹: خط ۹:


==پیشینه مکتب سقاخانه==
==پیشینه مکتب سقاخانه==
‌نقاشان دهـه سـی و چـهل که در جستجوی گریزگاهی بودند که به کـار‌ خـود‌ هـویتی ایـرانی بـدهند بـا رجوع به فرهنگ تصویری عامیانه شیعه که به شکلی وسیع و متنوع در برابرشان گسترده بود نخستین گام مقدماتی را‌ در‌ راه دستیابی به جریان یا‌ به‌ اصطلاح «کتبی» ملّی برداشتند. البته در این میان نمی‌توان تأثیر جریانات غرب گریزی-و تا حدودی غرب‌ستیزی-که در درون خود رجوع به هویت و سنت‌ و ریشه‌های‌ قومی را می‌پرورانید و در‌ جامعه‌ آن روز ایران و حتی میان برخی از روشنفکران ایرانی در حال باروری بود را بـر هـنرمندان نادیده گرفت. این جریانات که ریشه در دهه‌های پیش داشت در دهه سی و چهل‌ شکل‌ بارزتری به خود گرفته و در آن گرایش و میل شتاب‌زده و بی‌حدوحصر نسبت به غرب و محصولات آن<ref>که به غرب‌زدگی تعبیر مـی‌شود.</ref> در حـوزه‌های مختلف زندگی، هنر، ادب و...به انتقاد کشیده می‌شد. بازتاب‌ تأثیرات‌ اندیشه و انتقادات‌ کسانی چون جلال آل احمد، در باب تمدن، فرهنگ و هنر غرب از یکسو و جستجوی هـویت قـومی و ملّی‌ و سنتی که در مقابل فـرهنگ غـرب از دست می‌رفت از سوی‌ دیگر‌، بر‌ نقاشان آن دوران به عنوان بخشی از جامعه هنری ایران، در جهت توجه به سنت‌ها و مسائل بومی‌ و ‌‌ملّی‌ انکارناپذیر می‌نماید. شاید بتوان گـروه سـقاخانه را بارزترین نمونه این جـمع دانـست. جریان‌ سقاخانه‌ در‌ حقیقت پاسخی بود به جستجوی هویتی که از دست رفته بود، روندی که تا امروز‌ نیز ادامه دارد.
‌نقاشان دهـه سـی و چـهل که در جستجوی گریزگاهی بودند که به کـار‌ خـود‌ هـویتی ایـرانی بـدهند بـا رجوع به فرهنگ تصویری عامیانه شیعه که به شکلی وسیع و متنوع در برابرشان گسترده بود نخستین گام مقدماتی را‌ در‌ راه دستیابی به جریان یا‌ به‌ اصطلاح «کتبی» ملّی برداشتند. البته در این میان نمی‌توان تأثیر جریانات غرب گریزی -و تا حدودی غرب‌ستیزی- که در درون خود رجوع به هویت و سنت‌ و ریشه‌های‌ قومی را می‌پرورانید و در‌ جامعه‌ آن روز ایران و حتی میان برخی از روشنفکران ایرانی در حال باروری بود را بـر هـنرمندان نادیده گرفت. این جریانات که ریشه در دهه‌های پیش داشت در دهه سی و چهل‌ شکل‌ بارزتری به خود گرفته و در آن گرایش و میل شتاب‌زده و بی‌حدوحصر نسبت به غرب و محصولات آن<ref>که به غرب‌زدگی تعبیر مـی‌شود.</ref> در حـوزه‌های مختلف زندگی، هنر، ادب و...به انتقاد کشیده می‌شد. بازتاب‌ تأثیرات‌ اندیشه و انتقادات‌ کسانی چون جلال آل احمد، در باب تمدن، فرهنگ و هنر غرب از یکسو و جستجوی هـویت قـومی و ملّی‌ و سنتی که در مقابل فـرهنگ غـرب از دست می‌رفت از سوی‌ دیگر‌، بر‌ نقاشان آن دوران به عنوان بخشی از جامعه هنری ایران، در جهت توجه به سنت‌ها و مسائل بومی‌ و ‌‌ملّی‌ انکارناپذیر می‌نماید. شاید بتوان گـروه سـقاخانه را بارزترین نمونه این جـمع دانـست. جریان‌ سقاخانه‌ در‌ حقیقت پاسخی بود به جستجوی هویتی که از دست رفته بود، روندی که تا امروز‌ نیز ادامه دارد.


کریم امامی در نقدی که در کاتالوگ نمایشگاهی از آثار‌ نقاشان سقاخانه‌ای در تابستان‌ 65‌ بچاپ رسـید اظـهار داشت: مکتب «ملّی» در نقاشی، پیش از ظهور «سقاخانه‌ای‌ها» یک رؤیای آسمانی بود. سقاخانه‌ای‌ها نشان دادند که با استفاده از مصالح آشنای دم دست، خیلی آسان‌تر می‌توان به ایـن مـکتب رسید.3
کریم امامی در نقدی که در کاتالوگ نمایشگاهی از آثار‌ نقاشان سقاخانه‌ای در تابستان‌ 56 بچاپ رسـید اظـهار داشت: مکتب «ملّی» در نقاشی، پیش از ظهور «سقاخانه‌ای‌ها» یک رؤیای آسمانی بود. سقاخانه‌ای‌ها نشان دادند که با استفاده از مصالح آشنای دم دست، خیلی آسان‌تر می‌توان به ایـن مـکتب رسید.3
گـروه سقاخانه در حدود اوایل دهه چهل به بعد کارش را به عنوان یک گروه از نقاشان‌ «نوگرا» در تهران شروع کـرد. برخی، گروه‌ سقاخانه‌ را اولین گروه به معنای واقعی در نقاشی معاصر ایـران مـحسوب مـی‌کنند. کسانی نظیر حسین زنده رودی، فرامرز پیلارام، مسعود عربشاهی، صادق تبریزی، ژازه طباطبائی، منصور قندریز و پرویز تناولی، جـستجویی‌ ‌ ‌را‌ آغـاز کردند که ده سالی طول کشید تا به اصطلاح ثمر داد. اینان اغلب از فارغ التـحصیلان دانـشکده هـنرهای تزئینی بودند.
گـروه سقاخانه در حدود اوایل دهه چهل به بعد کارش را به عنوان یک گروه از نقاشان‌ «نوگرا» در تهران شروع کـرد. برخی، گروه‌ سقاخانه‌ را اولین گروه به معنای واقعی در نقاشی معاصر ایـران مـحسوب مـی‌کنند. کسانی نظیر حسین زنده رودی، فرامرز پیلارام، مسعود عربشاهی، صادق تبریزی، ژازه طباطبائی، منصور قندریز و پرویز تناولی، جـستجویی‌ ‌ ‌را‌ آغـاز کردند که ده سالی طول کشید تا به اصطلاح ثمر داد. اینان اغلب از فارغ التـحصیلان دانـشکده هـنرهای تزئینی بودند.


خط ۵۱: خط ۵۱:
صادق تبریزی نیز فارغ‌التحصیل‌ دانـشکده هنرهای تزئینی بود. او، در ابـتدا، نـه تنها از راه نقاشی بلکه‌ از‌ راه‌ سـفالگری نـیز آثار متعددی به وجود آورد. تبریزی در آغاز، با رنگ‌های زنده کار می‌کرد و گاه‌ نیز بـا تـکنیک کولاژ قطعات تزئینی را از زنجیر و نـگین گـرفته تـا تمبر‌ پستی و کـارنامه تـحصیلی عکس‌دار‌ به‌ تابلوهای خـود مـی‌افزود. سپس با روحیه‌ای شاد و گاه طنزآلود، مردان و زنان مینیاتوری را وارد کارهای خدو کرد و همین روش را، بـا اسـتفاده از رنگ و روغن و در قطع بزرگ، مدتی ادامـه داد‌.
صادق تبریزی نیز فارغ‌التحصیل‌ دانـشکده هنرهای تزئینی بود. او، در ابـتدا، نـه تنها از راه نقاشی بلکه‌ از‌ راه‌ سـفالگری نـیز آثار متعددی به وجود آورد. تبریزی در آغاز، با رنگ‌های زنده کار می‌کرد و گاه‌ نیز بـا تـکنیک کولاژ قطعات تزئینی را از زنجیر و نـگین گـرفته تـا تمبر‌ پستی و کـارنامه تـحصیلی عکس‌دار‌ به‌ تابلوهای خـود مـی‌افزود. سپس با روحیه‌ای شاد و گاه طنزآلود، مردان و زنان مینیاتوری را وارد کارهای خدو کرد و همین روش را، بـا اسـتفاده از رنگ و روغن و در قطع بزرگ، مدتی ادامـه داد‌.
===منصور قندریز===
===منصور قندریز===
مـنصور قندریز کـه رشـته کـار و زندگی او در یک حادثه اتـومبیل در حدود سال 2431 بریده شد از دیگر نقاشان گروه سقاخانه بود که مهارتی خاص در کار ترکیب نقش‌های کـوچک‌ قدیمی‌ و ایجاد یک ترکیب بازسازی شـده «جـدید» داشـت.
مـنصور قندریز کـه رشـته کـار و زندگی او در یک حادثه اتـومبیل در حدود سال 1342 بریده شد از دیگر نقاشان گروه سقاخانه بود که مهارتی خاص در کار ترکیب نقش‌های کـوچک‌ قدیمی‌ و ایجاد یک ترکیب بازسازی شـده «جـدید» داشـت.
===ناصر اویسی و ژازه طباطبائی===
===ناصر اویسی و ژازه طباطبائی===
دو تـن دیـگر از نقاشان معاصر ایـران، نـاصر اویسی و ژازه طباطبائی را نیز به دلیل جستجوهایشان در هنرهای تزئینی قدیم و هنر سنتی و عامیانه‌ ایران‌ با جریان سـقاخانه مـرتبط مـی‌دانند. اگرچه شاید نتوان آن‌ها را چندان در مکتب سقاخانه‌ای‌ها به‌طور مـستقیم جـا داد، چـنانچه ظاهراً خودشان هم هرگز خود را، به این نام نخواندند‌. درباره‌ آثار این دو تن و دیگر هنرمندان این جریان، در مقالاتی دیگر به تفصیل سخن خواهیم راند.
دو تـن دیـگر از نقاشان معاصر ایـران، نـاصر اویسی و ژازه طباطبائی را نیز به دلیل جستجوهایشان در هنرهای تزئینی قدیم و هنر سنتی و عامیانه‌ ایران‌ با جریان سـقاخانه مـرتبط مـی‌دانند. اگرچه شاید نتوان آن‌ها را چندان در مکتب سقاخانه‌ای‌ها به‌طور مـستقیم جـا داد، چـنانچه ظاهراً خودشان هم هرگز خود را، به این نام نخواندند‌. درباره‌ آثار این دو تن و دیگر هنرمندان این جریان، در مقالاتی دیگر به تفصیل سخن خواهیم راند.
۳٬۴۸۸

ویرایش

منوی ناوبری