۱۰٬۰۷۲
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
در هنگام قیام توابین به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی، شبث که جزء قاتلان شهدای کربلا و جیرهخوار رژیم اموی بود بر این مهم اصرار داشت و تبلیغ میکرد و تودهها را به سوی سلیمان بن صرد دعوت میکرد.<ref>- الکامل فی التاریخ، ج4، ص67. </ref> | در هنگام قیام توابین به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی، شبث که جزء قاتلان شهدای کربلا و جیرهخوار رژیم اموی بود بر این مهم اصرار داشت و تبلیغ میکرد و تودهها را به سوی سلیمان بن صرد دعوت میکرد.<ref>- الکامل فی التاریخ، ج4، ص67. </ref> | ||
==قیام مختار ثقفی== | ==قیام مختار ثقفی== | ||
به هنگام قیام مختار ثقفی در روز چهارشنبه 13 ربیع الاول سال 66 هجری به خونخواهی امام حسین (ع)، شبث جزو سرداران و مشاوران عبدالله بن مطیع والی کوفه بود و | به هنگام قیام مختار ثقفی در روز چهارشنبه 13 ربیع الاول سال 66 هجری به خونخواهی امام حسین (ع)، شبث جزو سرداران و مشاوران عبدالله بن مطیع والی کوفه بود و ابنمطیع او را با حدود سه هزار سپاهی به جنگ سپاهیان مختار به سوی سبخه (میدان بزرگ کوفه) فرستاد. او همچنین راشد بن ایاس بن مضارب را با چهار هزار نفر به منطقه مراد اعزام داشت. مختار هم نهصد نفر را به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر برای مقابله با راشد بن ایاس و نعیم بن هبیره را با سیصد سوار و ششصد پیاده نظام علیه شبث فرستاد و یزید بن انس اسدی را با نهصد نفر به عنوان مقدمةالجیش نعیم بن هبیره راهی عرصه نبرد کرد. | ||
نیروهای شبث از مقابل نیروهای مختار میگریختند. شبث برای تحریک و پایداری سپاهش فریاد میزد: ای حامیان بد، ازغلامانتان میگریزید؟ اشاره شبث به موالیانی بود که در سپاه مختار بودند. همین کنایه باعث شد تا گروهی از سپاهیانش برگردند و به شدت بجنگند و هر کدام از موالی را که اسیر میکردند، بکشند. لذا سپاه مختار در موقعیت سختی قرار گرفت. عبدالله بن مطیع همچنین یزید بن حارث بن رویم را با دو هزار سپاهی به جنگ مختار فرستاد. مختار در این پیکار فرماندهی پیاده نظام را برعهده گرفت در حالی که یزید بن انس اسدی را بر سواره نظام گمارده بود. در این هنگام ابراهیم بن مالک اشتر توانست نیروهای راشد بن ایاس را در هم شکند و خود وی را بکشد و به یاری مختار که در محاصره نیروهای شبث قرارگرفته بود، برود. هنگام حمله ابراهیم بن مالک اشتر، شبث و نیروهای تحت امرش عق بنشینی کردند و تا نزدیک خانههای کوفه متواری شدند. سپس | نیروهای شبث از مقابل نیروهای مختار میگریختند. شبث برای تحریک و پایداری سپاهش فریاد میزد: ای حامیان بد، ازغلامانتان میگریزید؟ اشاره شبث به موالیانی بود که در سپاه مختار بودند. همین کنایه باعث شد تا گروهی از سپاهیانش برگردند و به شدت بجنگند و هر کدام از موالی را که اسیر میکردند، بکشند. لذا سپاه مختار در موقعیت سختی قرار گرفت. عبدالله بن مطیع همچنین یزید بن حارث بن رویم را با دو هزار سپاهی به جنگ مختار فرستاد. مختار در این پیکار فرماندهی پیاده نظام را برعهده گرفت در حالی که یزید بن انس اسدی را بر سواره نظام گمارده بود. در این هنگام ابراهیم بن مالک اشتر توانست نیروهای راشد بن ایاس را در هم شکند و خود وی را بکشد و به یاری مختار که در محاصره نیروهای شبث قرارگرفته بود، برود. هنگام حمله ابراهیم بن مالک اشتر، شبث و نیروهای تحت امرش عق بنشینی کردند و تا نزدیک خانههای کوفه متواری شدند. سپس ابنمطیع او را مسئول محافظت قصر نمود. هنگامی که محاصره ابنمطیع و یارانش در قصر شدت یافت، شبث از او خواست که از مختار امان بخواهد. اشراف کوفه نیز همین نظر را داشتند، اما ابنمطیع نپذیرفت و ناگزیر به پیشنهاد دیگر شبث، مخفیانه گریخت و بزرگان کوفه از جمله شبث با مختار بیعت کردند.<ref>- ر.ک : تاریخ طبری، ج6، ص18-19، 22-32. </ref> | ||
بنا به گفته طبری، هنگامی که مختار کرسی منسوب به امام علی (ع) را به دست آورد، مردم را در مسجد جمع کرد و طی سخنانی آن را به صندوق بنیاسرائیل تشبیه نمود و مؤیدی بر حرکت خود مطرح کرد. در این هنگام شبث بهپا خاسته و مُضَریان را از پذیرش سخنان او بازداشت.<ref>- ر.ک : همان، ص82-84. </ref> | بنا به گفته طبری، هنگامی که مختار کرسی منسوب به امام علی (ع) را به دست آورد، مردم را در مسجد جمع کرد و طی سخنانی آن را به صندوق بنیاسرائیل تشبیه نمود و مؤیدی بر حرکت خود مطرح کرد. در این هنگام شبث بهپا خاسته و مُضَریان را از پذیرش سخنان او بازداشت.<ref>- ر.ک : همان، ص82-84. </ref> | ||
شبث جزء اشراف کوفه بود. اشراف کوفه عبارت بودند از سران قبایل، بردهداران و زمینداران عرب که پاسدار فرهنگ و ارزشهای جاهلیت و مدافع سرسخت نظام طبقاتی بودند. آنان اگر چه از آغاز بعثت به مقاومت علیه دستاوردهای آن پرداختند، اما به اقتضای شرایط با نقاب نفاق، تظاهر به اسلام نموده و سعی داشتند با پذیرش دینِ جدید موقعیت سیاسی– اجتماعی خویش را حفظ نمایند. لذا همیشه تابع قدرت حاکم بودند. مختار پیش از پیروزی میگفت: اشراف در شهادت انقلابیون شیعه و شخص مسلم بن عقیل و شهدای کربلا نقش داشتهاند و از عوامل مهم حکومت اموی در عراق بهشمار میروند. اما در پگاه پیروزی همین اشراف کوفه، رنگ عوض کردند و پیرامون مختار گرد آمدند. کسانی چون شبث بن ربعی، محمد بن اشعث، حسّان بن منذر و ... مختار آنان را خوب میشناخت و میدانست که از سران برجسته اشراف هستند. اما رهبری نهضت به نرمشی محافظهکارانه روی آورد و با اشراف نه تنها گرم گرفت بلکه از میان آنان مشاورینی نیز انتخاب کرد. همین امر خشم محمد بن حنفیه را برانگیخت. | شبث جزء اشراف کوفه بود. اشراف کوفه عبارت بودند از سران قبایل، بردهداران و زمینداران عرب که پاسدار فرهنگ و ارزشهای جاهلیت و مدافع سرسخت نظام طبقاتی بودند. آنان اگر چه از آغاز بعثت به مقاومت علیه دستاوردهای آن پرداختند، اما به اقتضای شرایط با نقاب نفاق، تظاهر به اسلام نموده و سعی داشتند با پذیرش دینِ جدید موقعیت سیاسی– اجتماعی خویش را حفظ نمایند. لذا همیشه تابع قدرت حاکم بودند. مختار پیش از پیروزی میگفت: اشراف در شهادت انقلابیون شیعه و شخص مسلم بن عقیل و شهدای کربلا نقش داشتهاند و از عوامل مهم حکومت اموی در عراق بهشمار میروند. اما در پگاه پیروزی همین اشراف کوفه، رنگ عوض کردند و پیرامون مختار گرد آمدند. کسانی چون شبث بن ربعی، محمد بن اشعث، حسّان بن منذر و ... مختار آنان را خوب میشناخت و میدانست که از سران برجسته اشراف هستند. اما رهبری نهضت به نرمشی محافظهکارانه روی آورد و با اشراف نه تنها گرم گرفت بلکه از میان آنان مشاورینی نیز انتخاب کرد. همین امر خشم محمد بن حنفیه را برانگیخت. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
پس از آنکه بزرگان کوفه از مختار شکست خوردند، به بصره گریختند و به مصعب بن زبیر که از طرف برادرش عبدالله حکمران بصره بود، پیوستند و او را به جنگ با مختار برانگیختند. گویند شبث به طرز عجیبی وارد شهر بصره شد. او سوار بر قاطری که دُم و گوش آن را بریده و خون از آن جاری بود و با قبای چاکزده فریاد میزد: آی کمک! آی کمک! با همان وضع نزد مصعب رفت و به او گفت که مردم کوفه به دلیل اینکه مختار غلامان، بردگان و موالی را بر اشراف شهر مسلط کرده و بردگان را بر بزرگان کوفه شورانده و حتی عدهای از مردم کوفه را در بند کرده، به ستوه آمدهاند. شبث همچنین به مصعب اطمینان داد که ستون پنجم شهر کوفه نیز با آنان همراهی خواهند کرد.<ref>- ر.ک : الاخبار الطوال، ص300-301؛ تاریخ طبری، ج6، ص94،92، 355-358.</ref> به این ترتیب اشراف فراری کوفه زیر فرماندهی شبث بن ربعی و محمد بن اشعث کندی و زیر چتر حمایت کامل مصعب بن زبیر علیه مختار ثقفی بسیج شدند. | پس از آنکه بزرگان کوفه از مختار شکست خوردند، به بصره گریختند و به مصعب بن زبیر که از طرف برادرش عبدالله حکمران بصره بود، پیوستند و او را به جنگ با مختار برانگیختند. گویند شبث به طرز عجیبی وارد شهر بصره شد. او سوار بر قاطری که دُم و گوش آن را بریده و خون از آن جاری بود و با قبای چاکزده فریاد میزد: آی کمک! آی کمک! با همان وضع نزد مصعب رفت و به او گفت که مردم کوفه به دلیل اینکه مختار غلامان، بردگان و موالی را بر اشراف شهر مسلط کرده و بردگان را بر بزرگان کوفه شورانده و حتی عدهای از مردم کوفه را در بند کرده، به ستوه آمدهاند. شبث همچنین به مصعب اطمینان داد که ستون پنجم شهر کوفه نیز با آنان همراهی خواهند کرد.<ref>- ر.ک : الاخبار الطوال، ص300-301؛ تاریخ طبری، ج6، ص94،92، 355-358.</ref> به این ترتیب اشراف فراری کوفه زیر فرماندهی شبث بن ربعی و محمد بن اشعث کندی و زیر چتر حمایت کامل مصعب بن زبیر علیه مختار ثقفی بسیج شدند. | ||
===پس از مرگ مختار=== | ===پس از مرگ مختار=== | ||
پس از مرگ مختار در سال 67 هجری، حارث بن عبدالله بن ابیربیعه مخزومی ملقب به قُباع به دستور | پس از مرگ مختار در سال 67 هجری، حارث بن عبدالله بن ابیربیعه مخزومی ملقب به قُباع به دستور ابنزبیر والی کوفه گردید. شبث ریاست شرطه آن شهر را از طرف وی به عهده گرفت.<ref>- ر.ک : انساب الاشراف، ج5، ص 274؛ تهذیب التهذیب، ج4، ص303-304. </ref> | ||
در دوران حکومت مصعب بن زبیر در عراق (67 هجری به بعد) شبث به جنگ با خوارج اَزارقه که در فارس و عراق شورش کرده بودند، رفت.<ref>- ر.ک : تاریخ طبری، ج6، ص123-124؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص283. </ref> به این ترتیب با سیاستپیشگی هر روز به رنگی درآمد. | در دوران حکومت مصعب بن زبیر در عراق (67 هجری به بعد) شبث به جنگ با خوارج اَزارقه که در فارس و عراق شورش کرده بودند، رفت.<ref>- ر.ک : تاریخ طبری، ج6، ص123-124؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص283. </ref> به این ترتیب با سیاستپیشگی هر روز به رنگی درآمد. | ||
==مرگ شبث== | ==مرگ شبث== | ||
بنا به نقلی شبث در ”یوم جبّانة السبیع“ هنگام نبرد با مختار در کوفه به سال 66 هجری کشته شد.<ref>- ر.ک : انساب الاشراف، ج5، ص234-235، 251. </ref> لیکن بنا به نقلی دیگر او تا مدتی بعد میزیسته است و سپس با مرگ طبیعی و به علت بیماری مُرد.<ref>- ر.ک : همان، ص235، 275-276. </ref> | بنا به نقلی شبث در ”یوم جبّانة السبیع“ هنگام نبرد با مختار در کوفه به سال 66 هجری کشته شد.<ref>- ر.ک : انساب الاشراف، ج5، ص234-235، 251. </ref> لیکن بنا به نقلی دیگر او تا مدتی بعد میزیسته است و سپس با مرگ طبیعی و به علت بیماری مُرد.<ref>- ر.ک : همان، ص235، 275-276. </ref> | ||
ابنحجر مرگ وی را در حدود سال 70 هجری نوشته است<ref>- الاصابه فی تمییز الصحابه، ج2، ص163. </ref> که به نظر منطقی مینماید. اما پارهای روایات دیگر آن را در حدود 80 یا 90 هجری نوشتهاند.<ref>- الوافی بالوفیات، ج16، ص102.</ref> بنا به نقل | ابنحجر مرگ وی را در حدود سال 70 هجری نوشته است<ref>- الاصابه فی تمییز الصحابه، ج2، ص163. </ref> که به نظر منطقی مینماید. اما پارهای روایات دیگر آن را در حدود 80 یا 90 هجری نوشتهاند.<ref>- الوافی بالوفیات، ج16، ص102.</ref> بنا به نقل ابنسعد گروههای متعددی بر سر جنازه او حاضر شدند و عزاداری کردند.<ref>- الطبقات الکبری، ج6، ص216. </ref> | ||
==مسجد شبث== | ==مسجد شبث== | ||
شبث مسجدی در کوفه بنا کرده بود. امام علی (ع) مردم را از خواندن نماز در پنج مسجد در کوفه منع فرمود که از جمله آنها مسجد شبث بود. گفته شده پس از واقعه کربلا، او مسجدش را تجدید بنا کرد.<ref>- الکافی، ج3، ص101، کتاب الصلاة، باب مساجد کوفه. </ref> | شبث مسجدی در کوفه بنا کرده بود. امام علی (ع) مردم را از خواندن نماز در پنج مسجد در کوفه منع فرمود که از جمله آنها مسجد شبث بود. گفته شده پس از واقعه کربلا، او مسجدش را تجدید بنا کرد.<ref>- الکافی، ج3، ص101، کتاب الصلاة، باب مساجد کوفه. </ref> |
ویرایش