۱۰٬۰۷۲
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
پس از پایان جنگ در سال 37 هجری و بازگشت سپاه امام به کوفه، شبث یکی از بنیانگذاران جریان خوارج بود که به عنوان اعتراض به قضیه حکمیت همراه دوازده هزار نفر به قریه حروراء در نیم فرسخی کوفه رفتند. در آنجا خوارج، شبث را به امارت برگزیدند. امیرالمؤمنین با آنان گفتوگو و محاجّه کرد. پس از سخنان امام همگی به کوفه بازگشتند.<ref>- ر.ک : تاریخ خلیفة بن خیاط، ص115؛ جمهرة النسب، ص217؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص191؛ تاریخ طبری، ج5، ص63-66؛ الکامل فی التاریخ، ج3، ص326-328.</ref> در گفتاری که از شبث نقل شده وی خود را نخستین کسی دانسته که ”حَروریه“ را بنیان نهاد<ref>- ر.ک : تاریخ طبری، ج11، ص665.</ref> اما خود توبه کرد و در نهروان در سپاه امیرالمؤمنین فرماندهی میسره را برعهده داشت و علیه خوارج جنگید.<ref>- ر.ک : تاریخ طبری، ج5، ص85؛ الکامل فی التاریخ، ج3، ص345؛ الوافی بالوفیات، ج16، ص102.</ref> | پس از پایان جنگ در سال 37 هجری و بازگشت سپاه امام به کوفه، شبث یکی از بنیانگذاران جریان خوارج بود که به عنوان اعتراض به قضیه حکمیت همراه دوازده هزار نفر به قریه حروراء در نیم فرسخی کوفه رفتند. در آنجا خوارج، شبث را به امارت برگزیدند. امیرالمؤمنین با آنان گفتوگو و محاجّه کرد. پس از سخنان امام همگی به کوفه بازگشتند.<ref>- ر.ک : تاریخ خلیفة بن خیاط، ص115؛ جمهرة النسب، ص217؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص191؛ تاریخ طبری، ج5، ص63-66؛ الکامل فی التاریخ، ج3، ص326-328.</ref> در گفتاری که از شبث نقل شده وی خود را نخستین کسی دانسته که ”حَروریه“ را بنیان نهاد<ref>- ر.ک : تاریخ طبری، ج11، ص665.</ref> اما خود توبه کرد و در نهروان در سپاه امیرالمؤمنین فرماندهی میسره را برعهده داشت و علیه خوارج جنگید.<ref>- ر.ک : تاریخ طبری، ج5، ص85؛ الکامل فی التاریخ، ج3، ص345؛ الوافی بالوفیات، ج16، ص102.</ref> | ||
==ازدیان== | ==ازدیان== | ||
بنا به روایت ثقفی کوفی، چون عبدالله حضرمی، یکی از سرداران معاویه بر بصره یورش برد، ازدیان از امیرالمؤمنین خواستند تا کسی از بنیتمیم را بر سر بصره فرستد نه فردی از ازد عمان را، مخنف بن سلیم جدّ ابومخنف که حاضر بود و نمیتوانست کنایههای شبث علیه ازدیان را تحمل کند، در پاسخ شبث که به امام توصیه کرد تا از ارسال سرداری ازدی به بصره اجتناب ورزد، به دفاع از وفاداری قومِ خویش نسبت به امیرالمؤمنین پرداخت و در سرزنش شبث گفت: بیگانگان کینهتوزی که بر خدا عصیان میورزند و به مخالفت با امام میپردازند، قوم تواند؛ اما یاران نزدیک و آن کسانی که خدا را اطاعت میکنند، قوم مناند که یک نفر از آنان بهتر از ده تن از افراد قوم تو میباشند.<ref>- الغارات، ج2، ص395.</ref> | |||
==در زمان معاویه== | ==در زمان معاویه== | ||
پس از شهادت امام حسن (ع) و مسلط شدن معاویه بر اوضاع، به او پیوست. | پس از شهادت امام حسن (ع) و مسلط شدن معاویه بر اوضاع، به او پیوست. |
ویرایش