نصرت اردبیلى
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
نصرت اردبیلى | |
---|---|
نام اصلی | میرزا نصر اللّه اردبیلی |
زمینهٔ کاری | فقه و ادبیات |
زادروز | اردبیل |
مرگ | نجف |
ملیت | ایرانی |
جایگاه خاکسپاری | نجف |
در زمان حکومت | محمد شاه |
لقب | صدر الممالکى |
سبک نوشتاری | عراقی |
تخلص | نصرت |
استاد | حاجى محمد حسین بن شیخ زین العابدین (حسینعلى شاه) |
نصرت اردبیلى از شعراى سده سیزدهم هجرى بود.
زندگینامه
میرزا نصر اللّه اردبیلی، متخلص به «نصرت» با محمد شاه قاجار معاصر بوده است.
آثار
در آثار معدودى که از «نصرت» اردبیلى باقى مانده علاوه بر بار عرفانی، شیوه بیانى و شگرد کلامى سبک عراقى دیده مىشود.
اشعار
مرثیه منظوم عاشورایى
اى سربلند صُفّه صدق و صفا حسین | وى پاىبند رشته مهر و وفا حسین | |
اى سّر «کنت کنزاً» مکنون «من عَرَف» | وى رمز «هل اتى» اثر «لا فتى» حسین | |
احرام کعبه حرم کبریا ببند | اى برگزیده حرم کبریا، حسین[۱] |
اى خاک کربلا! تو چه خاک معطرى | خاک هزار باره به از مشک و عنبرى | |
خاک و براى تشنهلبان وصال حق | اى خاک کربلا! تو به از آب کوثرى | |
بطحا و زمزم و حرم و قرب، فى المثلى | آنها کواکباند و، تو خورشید انورى | |
با این همه شرافت و این رتبه، اى عجب | غمگین و غمفزا و ملول و مکدرى | |
دیدى مگر دو دست مه هاشمى ز تن | هریک فتاده چون علم ماه پیکرى | |
اى واى! دیدهاى تو حسین و هزار زخم | شمرى به پیش رفته و، بگرفته خنجرى |
این خون اگر نبود، زمین و زمان نبود | این خون اگر نبود، ز عالم نشان نبود | |
این خون اگر نبود چه عالم، چه آدمى | این سجده ملایک و راز نهان، نبود | |
این خون اگر نبود ذبیح اللّه[۲] از منا | برگشتن و ذبیح نگشتن گمان نبود | |
«نصرت»! بلند و فاش بگو تا که بشنوند | این خون اگر نبود جحیم و جنان نبود[۳] |