نصرت اردبیلى: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۶: خط ۴۶:
|امضا                  =
|امضا                  =
}}
}}
'''نصرت اردبیلى''' از شعراى سده سیزدهم هجرى بود.


==زندگینامه==
==زندگینامه==
میرزا نصر اللّه (نصرت)اردبیلى از شعراى سده سیزدهم هجرى و با محمد شاه قاجار معاصر بوده است. زادگاهش اردبیل بوده و در اوان جوانى براى تحصیل علوم متعارف زمان خود عازم اصفهان مى‌شود.
میرزا نصر اللّه اردبیلی، متخلص به «نصرت» با محمد شاه قاجار معاصر بوده است. زادگاهش اردبیل بوده و در اوان جوانى براى تحصیل علوم متعارف زمان خود عازم اصفهان مى‌شود. او سپس به تصوف روی آورده و خدمت مرحوم حاجى محمد حسین بن شیخ زین العابدین ملقب به حسینعلى شاه مشرف شد. نصرت بعد از رسیدن به رتبه شیخى و قابل ارشاد شدن به امر حسینعلی شاه به آذربایجان رفت که با مرحوم عباس میرزاى ولیعهد همراه شود و ضمنا خدمت محمد شاه رسد و به او خبر مژده سلطنت دهد. وی پس از تحصیل علوم ظاهر و باطن مشغول امور دنیوی شد اما طریقه فقه را رها نکرد. همان وقت هم ظاهرا ارشاد و دستگیرى مى‌نمود و با فقرا و درویشان بر خلاف امرا و بزرگان فروتنى مى‌کرد. نصرت لقب و منصب «صدر الممالکى» و وزارت صدارت محمد شاه را یافت. وى پس از درگذشت محمد شاه، و وقایع بعد از آن، به کرمانشاه و سپس به عتبات عالیات رفت. مقبرۀ وى در نجف اشرف است.<ref>حدیقة الشعراء،سید احمد دیوان بیگى شیرازى،به تصحیح و تحشیه دکتر عبد الحسین نوایى،ج 3،ص 1889 و 1890.</ref>


مرحوم سید احمد دیوان بیگى شیرازى در شرح احوال وى آورده است:
==آثار==
در آثار معدودى که از «نصرت» اردبیلى باقى مانده شیوه بیانى و شگرد کلامى سبک عراقى دیده مى‌شود و پیداست که داراى طبع وقادى بوده و بر لطیفه‌هاى ادبى و آرایه‌هاى لفظى و معنوى وقوف داشته است. مسلما از آثار منظوم عاشورایى (نصرت) اردبیلى به خاطر عدم چاپ و نیز دور از دسترس بودن دیوان اشعارش به جز کسانى که با او معاشر بوده و به او ارادت داشته‌اند دیگران را از آن بهره‌اى نبرده است و ابیات معدودى که از مراثى او که در تذکره‌هاى دوره قاجاریه به ثبت رسیده، براى داورى در زمینه اثرگذارى آنها کافى نمى‌باشد، ولى مراثى معدودى که از او در اختیاریم از پختگى و غناى محتوایى برخوردار و داراى بار عرفانى‌اند.


«...بعد میل تصوف نموده و خدمت مرحوم حاجى محمد حسین بن شیخ زین العابدین ملقب به حسینعلى شاه مشرف شده خدمت کرد....
==== مرثیه منظوم عاشورایى ====
 
بعد از رسیدن به رتبه شیخى و قابل ارشاد شدن به امر ایشان به آذربایجان رفت که با مرحوم مبرور عباس میرزاى ولیعهد راه رود و ضمنا خدمت مرحوم محمد شاه رسد و اخبار مژده سلطنت دهد چنان چه در حق مرحوم حاجى زین العابدین شروانى (مستعلى شاه) هم این حرف جارى است. بالجمله پس از تحصیل علوم ظاهر و باطن مشغول امر دنیا شد اما تارک طریقه فقه نبود. همان وقت هم ظاهرا ارشاد و دستگیرى مى‌نمود و با فقرا و درویشان بر خلاف امرا و بزرگان فروتنى مى‌کرد. چون جمعى از فقرا مژده سلطنت به مرحوم مبرور محمد شاه داده و ظاهرا هم محمد شاه به قاطبه این سلسله ارادت مى‌ورزید و همه را به مناصب عالیه و مقامات بلند مى‌رسانید-چنان چه به همین سبب وزارت را به مرحوم حاجى میرزا آقاسى داد -ایشان هم لقب و منصب«صدر الممالکى»و وزارت صدارت یافتند و بودند. وى پس از درگذشت محمد شاه، و وقایع بعد از آن، به کرمانشاه و سپس به عتبات عالیات رفت. مقبرۀ وى در نجف اشرف، در کنار پیر طریق و مرشدش، حاجى محمد حسین است.<ref>حدیقة الشعراء،سید احمد دیوان بیگى شیرازى،به تصحیح و تحشیه دکتر عبد الحسین نوایى،ج 3،ص 1889 و 1890.</ref>
 
==سبک شعرى==
در آثار معدودى که از (نصرت) اردبیلى باقى مانده شیوه بیانى و شگرد کلامى سبک عراقى دیده مى‌شود و پیداست که داراى طبع وقادى بوده و بر لطیفه‌هاى ادبى و آرایه‌هاى لفظى و معنوى وقوف داشته است.
 
==دامنه تاثیر آثار عاشورایى==
مسلما از آثار منظوم عاشورایى (نصرت) اردبیلى به خاطر عدم چاپ و نیز دور از دسترس بودن دیوان اشعارش به جز کسانى که با او معاشر بوده و به او ارادت داشته‌اند دیگران را از آن بهره‌اى نبرده است و ابیات معدودى که از مراثى او که در تذکره‌هاى دوره قاجاریه به ثبت رسیده، براى داورى در زمینه اثرگذارى آنها کافى نمى‌باشد، ولى مراثى معدودى که از او در اختیاریم از پختگى و غناى محتوایى برخوردار و داراى بار عرفانى‌اند.
 
==برگزیده آثار عاشورایى==
در تذکره حدیقة الشعراء ابیاتى از سه مرثیه منظوم عاشورایى او به ثبت رسیده که عینا نقل مى‌کنیم:




خط ۹۴: خط ۸۵:
این خون اگر نبود ذبیح اللّه<ref>حضرت اسماعیل(ع).</ref> از منا..........................برگشتن و ذبیح نگشتن گمان نبود  
این خون اگر نبود ذبیح اللّه<ref>حضرت اسماعیل(ع).</ref> از منا..........................برگشتن و ذبیح نگشتن گمان نبود  


«نصرت»!بلند و فاش بگو تا که بشنوند..........................این خون اگر نبود جحیم و جنان نبود<ref>همان،ص 1890-1891.کسانى که مایل‌اند درباره او تحقیق بیشترى کنند مى‌توانند به مآخذى از قبیل: بستان السیاحه،طرایق الحقایق،مجمع الفصحا،منتظم‌ناصرى،تاریخ قاجاریه سپهر،روضة الصّفاى ناصرى و دانشمندان آذربایجان مراجعه نمایند.</ref>
«نصرت»! بلند و فاش بگو تا که بشنوند..........................این خون اگر نبود جحیم و جنان نبود<ref>همان،ص 1890-1891.کسانى که مایل‌اند درباره او تحقیق بیشترى کنند مى‌توانند به مآخذى از قبیل: بستان السیاحه،طرایق الحقایق،مجمع الفصحا،منتظم‌ناصرى،تاریخ قاجاریه سپهر،روضة الصّفاى ناصرى و دانشمندان آذربایجان مراجعه نمایند.</ref>


==منابع==
==منابع==
* ''محمد علی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا،زمزم هدایت، ج1، ص272-273.''
 
*''[[کاروان شعر عاشورا|محمد علی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا، زمزم هدایت، ج1، ص272-273.]]''


==پی نوشت==
==پی نوشت==
[[رده:افراد]]
[[رده:در سده‌های نخستین]]
[[رده:مؤلفین]]
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران]]
<references />
[[رده:شاعران قرن سیزدهم]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران ایرانی]]
[[رده:شاعران عاشورایی]]

نسخهٔ ‏۱۵ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۱۶

نصر اللّه اردبیلى
زادروز اردبیل
مرگ نجف
لقب صدر الممالکى
سبک نوشتاری عراقی
تخلص نصرت

نصرت اردبیلى از شعراى سده سیزدهم هجرى بود.

زندگینامه

میرزا نصر اللّه اردبیلی، متخلص به «نصرت» با محمد شاه قاجار معاصر بوده است. زادگاهش اردبیل بوده و در اوان جوانى براى تحصیل علوم متعارف زمان خود عازم اصفهان مى‌شود. او سپس به تصوف روی آورده و خدمت مرحوم حاجى محمد حسین بن شیخ زین العابدین ملقب به حسینعلى شاه مشرف شد. نصرت بعد از رسیدن به رتبه شیخى و قابل ارشاد شدن به امر حسینعلی شاه به آذربایجان رفت که با مرحوم عباس میرزاى ولیعهد همراه شود و ضمنا خدمت محمد شاه رسد و به او خبر مژده سلطنت دهد. وی پس از تحصیل علوم ظاهر و باطن مشغول امور دنیوی شد اما طریقه فقه را رها نکرد. همان وقت هم ظاهرا ارشاد و دستگیرى مى‌نمود و با فقرا و درویشان بر خلاف امرا و بزرگان فروتنى مى‌کرد. نصرت لقب و منصب «صدر الممالکى» و وزارت صدارت محمد شاه را یافت. وى پس از درگذشت محمد شاه، و وقایع بعد از آن، به کرمانشاه و سپس به عتبات عالیات رفت. مقبرۀ وى در نجف اشرف است.[۱]

آثار

در آثار معدودى که از «نصرت» اردبیلى باقى مانده شیوه بیانى و شگرد کلامى سبک عراقى دیده مى‌شود و پیداست که داراى طبع وقادى بوده و بر لطیفه‌هاى ادبى و آرایه‌هاى لفظى و معنوى وقوف داشته است. مسلما از آثار منظوم عاشورایى (نصرت) اردبیلى به خاطر عدم چاپ و نیز دور از دسترس بودن دیوان اشعارش به جز کسانى که با او معاشر بوده و به او ارادت داشته‌اند دیگران را از آن بهره‌اى نبرده است و ابیات معدودى که از مراثى او که در تذکره‌هاى دوره قاجاریه به ثبت رسیده، براى داورى در زمینه اثرگذارى آنها کافى نمى‌باشد، ولى مراثى معدودى که از او در اختیاریم از پختگى و غناى محتوایى برخوردار و داراى بار عرفانى‌اند.

مرثیه منظوم عاشورایى

اى سربلند صُفّه صدق و صفا حسین..........................وى پاى‌بند رشته مهر و وفا حسین

اى سّر «کنت کنزاً» مکنون «من عَرَف».......................... وى رمز «هل اتى» اثر «لا فتى» حسین

احرام کعبه حرم کبریا ببند..........................اى برگزیده حرم کبریا،حسین[۲]

اى خاک کربلا! تو چه خاک معطرى..........................خاک هزار باره به از مشک و عنبرى

خاک و، براى تشنه‌لبان وصال حق..........................اى خاک کربلا! تو به از آب کوثرى

بطحا و زمزم و حرم و قرب، فى المثلى..........................آنها کواکب‌اند و، تو خورشید انورى

با این همه شرافت و این رتبه، اى عجب..........................غمگین و غم‌فزا و ملول و مکدرى

دیدى مگر دو دست مه هاشمى ز تن..........................هریک فتاده چون علم ماه پیکرى

اى واى! دیده‌اى تو حسین و هزار زخم..........................شمرى به پیش رفته و، بگرفته خنجرى

این خون اگر نبود، زمین و زمان نبود..........................این خون اگر نبود، ز عالم نشان نبود

این خون اگر نبود چه عالم، چه آدمى..........................این سجده ملایک و راز نهان، نبود

این خون اگر نبود ذبیح اللّه[۳] از منا..........................برگشتن و ذبیح نگشتن گمان نبود

«نصرت»! بلند و فاش بگو تا که بشنوند..........................این خون اگر نبود جحیم و جنان نبود[۴]

منابع

پی نوشت

  1. حدیقة الشعراء،سید احمد دیوان بیگى شیرازى،به تصحیح و تحشیه دکتر عبد الحسین نوایى،ج 3،ص 1889 و 1890.
  2. همان،ص 1891.
  3. حضرت اسماعیل(ع).
  4. همان،ص 1890-1891.کسانى که مایل‌اند درباره او تحقیق بیشترى کنند مى‌توانند به مآخذى از قبیل: بستان السیاحه،طرایق الحقایق،مجمع الفصحا،منتظم‌ناصرى،تاریخ قاجاریه سپهر،روضة الصّفاى ناصرى و دانشمندان آذربایجان مراجعه نمایند.