مخالفان بیعت با یزید: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
یزید بن معاویه و والیان او، پس از مرگ معاویه از مردم و شخصیّتها بیعت مى‌گرفتند. امّا کسانى هم زیر بار بیعت نرفتند. از جمله کسانى که علنا بیعت با یزید را ردّ کردند و زیر بار حکومت او نرفتند و از او انتقاد کردند، که '''مخالفان بیعت با یزید''' هستند.
[[یزید|یزید بن معاویه]] و والیان او، پس از مرگ [[معاویه]] از مردم و شخصیّتها بیعت مى‌گرفتند. امّا کسانى هم زیر بار بیعت نرفتند. از جمله کسانى که علنا بیعت با یزید را ردّ کردند و زیر بار حکومت او نرفتند و از او انتقاد کردند، که '''مخالفان بیعت با یزید''' هستند.


== افراد مخالف بیعت با یزید ==
==افراد مخالف بیعت با یزید==
مخالفان بیعت با یزید عبارتند از:
مخالفان بیعت با یزید عبارتند از:


حسین بن على(ع)، عبد الرحمن بن ابى بکر، عبدالله بن زبیر، منذر بن زبیر، عبد الرحمن بن سعید، عابس بن سعید و عبدالله بن حنظله. <ref>حیاة الامام الحسین،ج ۲،ص ۲۰۹.</ref>  
[[حسین بن على (ع)|حسین بن على(ع)]]، عبد الرحمن بن ابى بکر، عبدالله بن زبیر، منذر بن زبیر، عبد الرحمن بن سعید، عابس بن سعید و عبدالله بن حنظله. <ref>حیاة الامام الحسین،ج ۲،ص ۲۰۹.</ref>  


=== هشدار سیدالشهدا(ع) به مردم در مورد یزید ===
===هشدار سیدالشهدا(ع) به مردم در مورد یزید===
سیدالشهدا(ع) دعوت ولید، والى مدینه را براى بیعت ردّ کرد و ضمن سخنى که فضایل دودمان رسالت را برشمرد و به ننگهاى یزید اشاره داشت و فرمود:«...و مثلى لا یبایع لمثله» <ref>بحار الانوار ج ۴۴،ص ۳۲۵.</ref> و به مروان نیز که آن حضرت را مى‌خواست به بیعت وادارد، فرمود: «ویحک!أ تأمرنی ببیعة یزید و هو رجل فاسق؟» <ref>موسوعة کلمات الامام الحسین،ص ۲۸۴.</ref> (آیا مرا به بیعت مردى فاسق چون یزید فرا مى‌خوانى؟)سیدالشهدا(ع) بیعت با یزید را به معناى قبول سلطۀ جور و رضا دادن به هدم اسلام مى‌دید.از این رو و براى نجات اسلام و امّت از حکومت فاسقان،بیعت نکرد و سفر مکّه،سپس راه کربلا را در پیش گرفت.
[[سیدالشهدا (ع)|سیدالشهدا(ع)]] دعوت [[ولید بن عتبه|ولید]]، والى مدینه را براى بیعت ردّ کرد و ضمن سخنى که فضایل دودمان رسالت را برشمرد و به ننگهاى یزید اشاره داشت و فرمود:«...و مثلى لا یبایع لمثله» <ref>بحار الانوار ج ۴۴،ص ۳۲۵.</ref> و به [[مروان بن حکم|مروان]] نیز که آن حضرت را مى‌خواست به بیعت وادارد، فرمود: «ویحک!أ تأمرنی ببیعة یزید و هو رجل فاسق؟» <ref>موسوعة کلمات الامام الحسین،ص ۲۸۴.</ref> (آیا مرا به بیعت مردى فاسق چون یزید فرا مى‌خوانى؟) سیدالشهدا(ع) بیعت با یزید را به معناى قبول سلطۀ جور و رضا دادن به هدم اسلام مى‌دید.از این رو و براى نجات اسلام و امّت از حکومت فاسقان، بیعت نکرد و سفر مکّه،سپس راه [[کربلا]] را در پیش گرفت.


== منبع ==
==منبع==


* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=654837&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج۱، ص ۴۰۸.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=654837&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج۱، ص ۴۰۸.]


== پی‌نوشت ==
==پی‌نوشت==
<references />
<references />
[[رده:افراد]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۴۷

یزید بن معاویه و والیان او، پس از مرگ معاویه از مردم و شخصیّتها بیعت مى‌گرفتند. امّا کسانى هم زیر بار بیعت نرفتند. از جمله کسانى که علنا بیعت با یزید را ردّ کردند و زیر بار حکومت او نرفتند و از او انتقاد کردند، که مخالفان بیعت با یزید هستند.

افراد مخالف بیعت با یزید[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مخالفان بیعت با یزید عبارتند از:

حسین بن على(ع)، عبد الرحمن بن ابى بکر، عبدالله بن زبیر، منذر بن زبیر، عبد الرحمن بن سعید، عابس بن سعید و عبدالله بن حنظله. [۱]

هشدار سیدالشهدا(ع) به مردم در مورد یزید[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سیدالشهدا(ع) دعوت ولید، والى مدینه را براى بیعت ردّ کرد و ضمن سخنى که فضایل دودمان رسالت را برشمرد و به ننگهاى یزید اشاره داشت و فرمود:«...و مثلى لا یبایع لمثله» [۲] و به مروان نیز که آن حضرت را مى‌خواست به بیعت وادارد، فرمود: «ویحک!أ تأمرنی ببیعة یزید و هو رجل فاسق؟» [۳] (آیا مرا به بیعت مردى فاسق چون یزید فرا مى‌خوانى؟) سیدالشهدا(ع) بیعت با یزید را به معناى قبول سلطۀ جور و رضا دادن به هدم اسلام مى‌دید.از این رو و براى نجات اسلام و امّت از حکومت فاسقان، بیعت نکرد و سفر مکّه،سپس راه کربلا را در پیش گرفت.

منبع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی‌نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. حیاة الامام الحسین،ج ۲،ص ۲۰۹.
  2. بحار الانوار ج ۴۴،ص ۳۲۵.
  3. موسوعة کلمات الامام الحسین،ص ۲۸۴.