۱۰٬۰۷۲
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «مهدی مظفری ساوجی فرزند اکبر در سال 1356 ه. ش در ساوه به دنیا آمد. تحصیلات ابتدای...» ایجاد کرد) |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
مهدی مظفری ساوجی فرزند اکبر در سال 1356 ه. ش در ساوه به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در زادگاهش سپری کرد و توانست از دانشگاه پیام نور ساوه در رشتهی زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی فارغ التحصیل شود. | مهدی مظفری ساوجی فرزند اکبر در سال 1356 ه. ش در ساوه به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در زادگاهش سپری کرد و توانست از دانشگاه پیام نور ساوه در رشتهی زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی فارغ التحصیل شود. | ||
فعالیتهای شعری خود را از سال 1374 شمسی شروع کرده و به مدت چند سال با مطبوعات (مجلات و روزنامههای مختلف) همکاری نزدیک داشته است. | فعالیتهای شعری خود را از سال 1374 شمسی شروع کرده و به مدت چند سال با مطبوعات (مجلات و روزنامههای مختلف) همکاری نزدیک داشته است. | ||
از مظفری تاکنون مجموعه شعرهای «دلتنگیهای نسیم»، «گزیده ادبیات معاصر شماره 131» و «آینههای رنگ پریده» به چاپ رسیده و هم چنین دو مجموعه شعر شاعران معاصر به نام «نغمههای رود عطش» و «اشتیاق اطلسیها» را نیز گردآوری و منتشر نموده است. | از مظفری تاکنون مجموعه شعرهای «دلتنگیهای نسیم»، «گزیده ادبیات معاصر شماره 131» و «آینههای رنگ پریده» به چاپ رسیده و هم چنین دو مجموعه شعر شاعران معاصر به نام «نغمههای رود عطش» و «اشتیاق اطلسیها» را نیز گردآوری و منتشر نموده است. | ||
این شاعر جوان و پرکار مجموعه شعری با نام «شهد اما شوکران» را در زیر چاپ دارد که گردآوری غزل اجتماعی معاصر از عهد مشروطه تا دهه 70 میباشد. مهدی مظفری در انواع قالب شعری طبعآزمایی کرده است ولی در شعر کلاسیک غزل و مثنوی و در شعر نو قالب نیمایی و سپید را ترجیح میدهد. | این شاعر جوان و پرکار مجموعه شعری با نام «شهد اما شوکران» را در زیر چاپ دارد که گردآوری غزل اجتماعی معاصر از عهد مشروطه تا دهه 70 میباشد. مهدی مظفری در انواع قالب شعری طبعآزمایی کرده است ولی در شعر کلاسیک غزل و مثنوی و در شعر نو قالب نیمایی و سپید را ترجیح میدهد. | ||
وی هم اکنون در حال گذراندن خدمت نظام وظیفه در سازمان بسیج دانشجویی میباشد. | وی هم اکنون در حال گذراندن خدمت نظام وظیفه در سازمان بسیج دانشجویی میباشد. | ||
این کوفه بود باز به زنهار میشکفت؟!یا آئینه دوباره به زنگار میشکفت؟! | '''هفت بند بغض:''' | ||
هرچند داغ زخم علی تازه بود، | {{شعر}} | ||
انگار خار بود به جای طلوع | |||
هر صبح در تنفس دیدارت | |||
آواز در گلوی دل آواره | {{ب| این کوفه بود باز به زنهار میشکفت؟!|یا آئینه دوباره به زنگار میشکفت؟! }} | ||
با یاد زخمهای فزون از | |||
آنک زنی، چگونه زنی؟- با | {{ب| هرچند داغ زخم علی تازه بود، لیک|تزویر بود باز به اصرار میشکفت }} | ||
بعد از تو ای عزیز چه گویم که شعر | |||
ققنوس بغض شعر من آتش گرفت، | {{ب| انگار خار بود به جای طلوع گل|در غربت بهار که این بار میشکفت }} | ||
آتش رسید و بال و پرت سوخت، باز | |||
سرشارتر زهر چه بهار و نسیم و | {{ب| هر صبح در تنفس دیدارت آفتاب|با عطری از طراوت تکرار میشکفت }} | ||
این غربت که بود که در هفت بند | |||
آیینهی که بود به انکار | {{ب| آواز در گلوی دل آواره مینشست|آنگاه در عزای تو، خونبار میشکفت }} | ||
نه جانی به پای عشق نه تیری دگر | |||
{{ب| با یاد زخمهای فزون از ستارهات|ابر غزل به هقهق بسیار میشکفت }} | |||
زمستان و باز هم زمستان ... که | |||
نمانده دگر خدا، نه برگ و نه بر | {{ب| آنک زنی، چگونه زنی؟- با شکوهتر|از هر چه مرد، گرم به پیکار میشکفت }} | ||
نیستان داغها به آتش کشیده | |||
چه رنگیست این دگر که با سکههای | {{ب| بعد از تو ای عزیز چه گویم که شعر نیز|چون عشق، دل شکسته و بیمار میشکفت }} | ||
فریبم چون شغاد که آخر به باد | |||
و ترسم خدای من به تاوان این | {{ب| ققنوس بغض شعر من آتش گرفت، سوخت|بال و پر تو بود، غزلوار میشکفت }} | ||
{{ب| آتش رسید و بال و پرت سوخت، باز هم|خاکستر تو بود که انگار میشکفت: }} | |||
{{ب| سرشارتر زهر چه بهار و نسیم و صبح|سبز و لطیف و روشن و سرشار میشکفت }} | |||
{{ب| این غربت که بود که در هفت بند بغض|با نالههای زخمی تبدار میشکفت }} | |||
{{ب| آیینهی که بود به انکار میشکست|این چهرهی که بود که صد بار میشکفت }} | |||
{{پایان شعر}} | |||
{{شعر}} | |||
{{ب| نه جانی به پای عشق نه تیری دگر دریغ|کمانها شکسته است نمانده مگر دریغ }} | |||
{{ب| به سودای جاده بود، به سودای جنگ نیز|که سیلی زدند وای، ندانسته بر ... دریغ }} | |||
{{ب| زمستان و باز هم زمستان ... که فصلهاست|نکرده گذر بهار از این رهگذر دریغ }} | |||
{{ب| نمانده دگر خدا، نه برگ و نه بر خدا|شکفته ز شاخهها، تبر جای بر دریغ }} | |||
{{ب| نیستان داغها به آتش کشیده شد|و آن سوی نالهها فقط گوش کرد دریغ }} | |||
{{ب| چه رنگیست این دگر که با سکههای زر|نشستید سر به سر به سودای سر دریغ }} | |||
{{ب| فریبم چون شغاد که آخر به باد داد|به نیرنگ زخم خویش هر آنچه پدر ... دریغ }} | |||
{{ب| و ترسم خدای من به تاوان این گناه|بسوزیم عاقبت همه خشک و تر ... دریغ }} | |||
{{پایان شعر}} | |||
'''ماه مانده بود و ...''' | |||
«خاک بیقرار بود» | |||
آه شعلهورتر از همیشه میشکفت | |||
باد، زخم سوز میخزید | |||
عشق را نمیشناخت | |||
ماه مانده بود و چشمهای انتظار | |||
مشک تشنه | |||
باد بیبهانه | |||
بیبهانهتر | |||
هفت بند آه شعلهور | |||
آب گریست | |||
ناگهان نگاه باد | |||
سمت مشک را نشانه رفت | |||
ماه بیقرار چشمهای انتظار بود | |||
مشک قطرهقطره سوخت | |||
ماه تشنه لب | |||
آفتاب شرمسار ماه | |||
ماه شرمسار غربت ستارهها | |||
آب شرمسار زیستن | |||
چشمهای انتظار قاب شد | |||
خیمهها گریستند | |||
آه | |||
دستهای ماه اگر نمیشکفت | |||
خاک تا همیشه | |||
بیبهانه | |||
بیبهار مانده بود | |||
چشمهای مشک اگر نمیگریست | |||
آه تا همیشه | |||
بیقرار | |||
در گلوی انتظار مانده بود | |||
==منابع== | |||
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 192-1694. | |||
==پی نوشت== | |||
[[رده:ادبیات]] | |||
[[رده:شاعران]] | |||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | |||
[[رده:شاعران معاصر]] | |||
ویرایش