Automoderated users، رباتها، دیوانسالاران، checkuser، مدیران نظرات، مدیران رابط کاربری، Moderators، پنهانگران، مدیران
۴٬۰۱۷
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «زندگینامه نامش میرزا محمد تقى خان تخلص شعرىاش(سپهر)ملقب به لسان الملک و زا...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
زندگینامه | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| نام = سپهر کاشانی | |||
| تصویر = | |||
اندازه تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام اصلی =میرزا محمد تقى خان | |||
| زمینه فعالیت = | |||
| ملیت = | |||
| تاریخ تولد =1217 ه.ق | |||
| محل تولد =کاشان | |||
| والدین = | |||
| تاریخ مرگ =1297 ه.ق | |||
| محل مرگ = | |||
| علت مرگ = | |||
| محل زندگی = | |||
| مختصات محل زندگی = | |||
| مدفن = نجف اشرف | |||
|در زمان حکومت = فتحعلى شاه قاجار، محمد شاه قاجار و ناصر الدین شاه | |||
|اتفاقات مهم = | |||
| نام دیگر = | |||
|لقب =لسان الملک | |||
|بنیانگذار = | |||
| پیشه =نویسنده،ادیب و شاعر | |||
| سالهای نویسندگی = | |||
|سبک نوشتاری = | |||
|کتابها = | |||
|مقالهها = | |||
|نمایشنامهها = | |||
|فیلمنامهها = | |||
|دیوان اشعار = | |||
|تخلص =«سپهر» | |||
|فیلم(های) ساخته بر اساس اثر(ها)= | |||
| همسر = | |||
| شریک زندگی = | |||
| فرزندان =میرزا هدایت و عباس قلى خان | |||
|تحصیلات = | |||
|دانشگاه = | |||
|حوزه = | |||
|شاگرد = | |||
|استاد = | |||
|علت شهرت = | |||
| تأثیرگذاشته بر = | |||
| تأثیرپذیرفته از = | |||
| وبگاه = | |||
|گفتاورد = | |||
|امضا = | |||
}} | |||
==زندگینامه== | |||
نامش میرزا محمد تقى خان تخلص شعرىاش (سپهر) ملقب به لسان الملک و زادگاهش کاشان است. از نویسندگان، ادیبان و شاعران نامدار دوره فتحعلى شاه قاجار، محمد شاه قاجار و ناصر الدین شاه به شمار مىرود. به سال 1217 ه.ق در کاشان به دنیا آمد و در سال 1297 ه.ق در سن هشتاد سالگى بدرود حیات گفت و جنازهاش در نجف اشرف به خاک سپرده شد. نسب خاندان وى از جانب پدر به میرزا مهدى خان استرآبادى و از ناحیه مادر به سلاطین صفوى مىرسد. وى داراى دو پسر بوده به نامهاى: میرزا هدایت و عباس قلى خان که پس از درگذشت وى لقب لسان الملکى او به میرزا هدایت و تخلص شعرىاش به عباس قلى خان رسیده است.<ref>''حدیقة الشعراء،سید احمد دیوان بیگى شیرازى،با تصحیح و تکمیل و تحشیه دکتر عبد الحسین نوائى،ج اول،ص 745 و 746.''</ref> | |||
سپهر کاشانى داراى تألیف بسیارى بوده که مهمترین آنها: | |||
* مجلدات ناسخ التواریخ (تا پایان شرح حال حسین بن على (ع)) | |||
عباس قلى خان که پس از درگذشت پدرش به تکمیل مجلدات ناسخ التواریخ پرداخت، توفیق تالیفات آثار ارزنده دیگرى نیز داشته است از جمله:خلاصه تاج المآثر مظفرى(که تلخیصى است از تاج المآثر تألیف صدر الدین حسن نظامى) | * تاریخ قاجاریه (4 جلد) | ||
* براهین العجم | |||
* آیینه جهان (در سرگذشت بزرگان سلاطین و امرا و حکما و قاضیان و خوشنویسان و شاعران) | |||
* اسرار الانوار فى مناقب ائمة الاطهار و امثله عرب است. | |||
عباس قلى خان که پس از درگذشت پدرش به تکمیل مجلدات ناسخ التواریخ پرداخت، توفیق تالیفات آثار ارزنده دیگرى نیز داشته است از جمله: | |||
خلاصه تاج المآثر مظفرى (که تلخیصى است از تاج المآثر تألیف صدر الدین حسن نظامى) | |||
سلوک المظفرى(در گفتار پادشاهان و حکیمان و دانشمندان) شامل التواریخ مظفرى (در تاریخ چنگیز و فرزندانش که به سال 1316 ه.ق پایان پذیرفته) طراز المذهب مظفرى (در شرح احوال زینب کبرى (س) معروف به زینبیه-از مجلدات ناسخ التواریخ-) کتاب امام موسى بن جعفر در سه مجلد بزرگ، محمود التواریخ (پیرامون شرح حال سلطان محمود غزنوى) و تحفه مظفرى (حاوى اشعار گوناگون). <ref>''همان،ص 747.''</ref> | |||
رضا قلى خان هدایت درباره سپهر نگاشته است: | رضا قلى خان هدایت درباره سپهر نگاشته است: | ||
«...بر سپهر سخن تیر است و بر سپاه دانش میر.کلکش ابرى دُرَرْبارست و طبعش بحرى گهرزاى.در نظم و نثر یگانه و در خلق و خلق وحید زمانه.سالهاست که با من صاحبى شفیق و مخدومى رفیق است.دیوانش حاضر است و مخزن مضامین خاصه و نوازد.در قصیده سرایى نظیر عنصرى و مسعود است و در مسمطات و مثنویات قرین منوچهرى و سنایى.... <ref>مجمع الفصحاء،به کوشش مظاهر مصفا،ج 4،ص 351.</ref> | «...بر سپهر سخن تیر است و بر سپاه دانش میر. کلکش ابرى دُرَرْبارست و طبعش بحرى گهرزاى. در نظم و نثر یگانه و در خلق و خلق وحید زمانه. سالهاست که با من صاحبى شفیق و مخدومى رفیق است. دیوانش حاضر است و مخزن مضامین خاصه و نوازد. در قصیده سرایى نظیر عنصرى و مسعود است و در مسمطات و مثنویات قرین منوچهرى و سنایى....<ref>''مجمع الفصحاء،به کوشش مظاهر مصفا،ج 4،ص 351.''</ref> | ||
سبک شعرى | ==سبک شعرى== | ||
سپهر کاشانى به شیوه سخنوران نامى سدههاى چهارم و پنجم همانند منوچهرى و عنصرى شعر مىسروده و به مدد طبع سرشار و تواناى خود با بهرهگیرى از معلومات دامنهدار تاریخى و ادبى که داشته آثار فخیم و سختهاى را به دوستداران ادب پارسى عرضه کرده است.قصاید و مسمطات او نمونههاى بارزى از طبعآزمایىهاى موفق وى در این شیوه کلامى است.وى در قالب مثنوى نیز با استفاده از شیوۀ حماسى و سبک حکیم ابو القاسم فردوسى داراى آثار ارزندهاى است که براى نمونه مىتوان از مثنوى موسوم به اسرار الانوار او نام برد که در مناقب ائمه اطهار | سپهر کاشانى به شیوه سخنوران نامى سدههاى چهارم و پنجم همانند منوچهرى و عنصرى شعر مىسروده و به مدد طبع سرشار و تواناى خود با بهرهگیرى از معلومات دامنهدار تاریخى و ادبى که داشته آثار فخیم و سختهاى را به دوستداران ادب پارسى عرضه کرده است. قصاید و مسمطات او نمونههاى بارزى از طبعآزمایىهاى موفق وى در این شیوه کلامى است. وى در قالب مثنوى نیز با استفاده از شیوۀ حماسى و سبک حکیم [[ابو القاسم فردوسى]] داراى آثار ارزندهاى است که براى نمونه مىتوان از مثنوى موسوم به اسرار الانوار او نام برد که در مناقب ائمه اطهار (ع) سامان یافته که با اشاراتى به مراثى آنان همراه است. | ||
دامنه تاثیر آثار عاشورایى | ==دامنه تاثیر آثار عاشورایى== | ||
چون از سپهر کاشانى منظومه ماتمى مستقلى به نظر نرسید و دسترسى به کلیات اشعار او نیز امکانپذیر | چون از سپهر کاشانى منظومه ماتمى مستقلى به نظر نرسید و دسترسى به کلیات اشعار او نیز امکانپذیر نبود، از اینروى درباره آثار منظوم ماتمى وى و دامنه تاثیرى که داشته است سخنى نمىتوان گفت، ولى آثار مناقبى او بىبهره از جنبههاى رثایى نیست و در هر کجا که مقام سخن ایجاب کرده از این مهم غافل نمانده است و شعر او که به خاطر سختگى و پختگى مورد عنایت اهل ادب قرار دارد در روند تکاملى شعر آیینى تاثیرگذار بوده است. | ||
برگزیده آثار عاشورایى سپهر کاشانى | ==برگزیده آثار عاشورایى سپهر کاشانى== | ||
براى آشنایى دوستداران شعر عاشورا با آثار منظوم مناقبى و ماتمى سپهر کاشانى و شیوه کلامى این سخنور پرآوازه سده | براى آشنایى دوستداران شعر عاشورا با آثار منظوم مناقبى و ماتمى سپهر کاشانى و شیوه کلامى این سخنور پرآوازه سده سیزدهم، به نقل یک قصیده و دو نمونه از مثنوىهاى آیینى او «در مدیحت و مرثیه حضرت سید الشهداء» بسنده مىکنیم: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب| مرد کو تا تن دراندازد به میدان بلا | هر زمان مردانه گردد در بلایى مبتلا }} | {{ب| مرد کو تا تن دراندازد به میدان بلا | هر زمان مردانه گردد در بلایى مبتلا }} | ||
خط ۳۳: | خط ۹۵: | ||
{{ب|ماه را ماند که در فانى شدن یابد فروغ | شمع را ماند که در گردن زدن یابد بقا }} | {{ب|ماه را ماند که در فانى شدن یابد فروغ | شمع را ماند که در گردن زدن یابد بقا }} | ||
{{ب|طاعت یزدان کند نفکنده چشم اندر بهشت | خدمت سلطان کند نابسته طَمْع <ref>به خاطر رعایت وزن شعر باید حرف(میم)این کلمه را ساکن خواند.</ref> اندر عطا }} | {{ب|طاعت یزدان کند نفکنده چشم اندر بهشت | خدمت سلطان کند نابسته طَمْع <ref>''به خاطر رعایت وزن شعر باید حرف(میم)این کلمه را ساکن خواند.''</ref> اندر عطا}} | ||
{{ب|با کمند عشق بربندد همى بازوى عقل | با سمند فقر بسپارد همى میدان لا }} | {{ب|با کمند عشق بربندد همى بازوى عقل | با سمند فقر بسپارد همى میدان لا }} | ||
خط ۵۵: | خط ۱۱۷: | ||
{{ب|خاک خون شد چرخ خون بارید چون خون تو ریخت | تن همانا در بلا افتد چو دل شد مبتلا }} | {{ب|خاک خون شد چرخ خون بارید چون خون تو ریخت | تن همانا در بلا افتد چو دل شد مبتلا }} | ||
{{ب|هم رضا و هم قضا گلهاى بستان تواند | چند ایماء و | {{ب|هم رضا و هم قضا گلهاى بستان تواند | چند ایماء و کنایت؟ هم رضاى هم قضا }} | ||
{{ب|صد هزاران جلوهگه دارى تو هر دم ز آن یکى | آن تن مردانه باشد کاندرآمد در غزا... | {{ب|صد هزاران جلوهگه دارى تو هر دم ز آن یکى | آن تن مردانه باشد کاندرآمد در غزا...<ref>''جنگ.''</ref> }} | ||
{{ب| گفتۀ تیرت شهاب است و بداندیش تو دیو | گفته تیغت شرار است و هم آوردت گیا }} | |||
{{ب| | {{ب|یک هزار و نهصد و پنجاه و شش زخم از عدو | بهره بردى و ندیدى جز عنایت از خدا<ref>''مجمع الفصحاء،رضا قلى خان هدایت،به کوشش مظاهر مصفا،ج 4،ص 352 و 353.''</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | |||
'''در مناقب و مراثى حسنین (ع) از مثنوى اسرار الانوار:''' | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|هرچه زاد از | {{ب|هرچه زاد از حسن، حسن باشد | پسر ابو الحسن حسن باشد }} | ||
{{ب|آینهى روى آفتاب مه است | بچه شیر و شاه شیر و شه است }} | {{ب|آینهى روى آفتاب مه است | بچه شیر و شاه شیر و شه است }} | ||
خط ۷۳: | خط ۱۳۶: | ||
{{ب|تابش روى شاهد ازلى | جگر مصطفى و جان على }} | {{ب|تابش روى شاهد ازلى | جگر مصطفى و جان على }} | ||
{{ب|مرکب از دوش مصطفى کرده | ره به | {{ب|مرکب از دوش مصطفى کرده | ره به میدان «لافتى» برده }} | ||
{{ب|مهد جنبان به کاخ جبریلش | باد بیزن <ref>بادبزن.</ref> | {{ب|مهد جنبان به کاخ جبریلش | باد بیزن <ref>''بادبزن.''</ref>، پرِ سرافیلش <ref>''مخفف اسرافیل.''</ref> }} | ||
{{ب|علم او نقش عقل کل بندد | حلم او بر محیط <ref>دریا.</ref> پل بندد }} | {{ب|علم او نقش عقل کل بندد | حلم او بر محیط <ref>''دریا.''</ref> پل بندد }} | ||
{{ب|ثقل اکبر خلاصه عِلمش | عرش اعظم سلاله حلمش }} | {{ب|ثقل اکبر خلاصه عِلمش | عرش اعظم سلاله حلمش }} | ||
{{ب|عرش را گوش و گوشواره ازوست | چرخ را نیز یار و یاره <ref>دست بند زیورى که زنان به مچ و دست مىبندند.</ref> ازوست }} | {{ب|عرش را گوش و گوشواره ازوست | چرخ را نیز یار و یاره<ref>''دست بند زیورى که زنان به مچ و دست مىبندند.''</ref> ازوست }} | ||
{{ب|خردش خرده بر فلک گیرد | مگسِ مُلک او ملک گیرد }} | {{ب|خردش خرده بر فلک گیرد | مگسِ مُلک او ملک گیرد }} | ||
خط ۹۴: | خط ۱۵۷: | ||
{{ب|دل و جان جز به سوى شاه نکرد | جان پى شاه داد و آه نکرد... }} | {{ب|دل و جان جز به سوى شاه نکرد | جان پى شاه داد و آه نکرد... }} | ||
{{ب|دوست را جمله در ترازو اوست | شمر را نیز زور بازو اوست }} | {{ب|دوست را جمله در ترازو اوست | شمر را نیز زور بازو اوست }} | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۶۲: | ||
{{ب|تن او در غزا چو خسته شدى | آفرینش همه شکسته شدى }} | {{ب|تن او در غزا چو خسته شدى | آفرینش همه شکسته شدى }} | ||
{{ب|آفرینش همه تن او بود | زین ز هر شى <ref>مخفف شیئى.</ref> رگى ز هم بگشود }} | {{ب|آفرینش همه تن او بود | زین ز هر شى<ref>''مخفف شیئى.''</ref> رگى ز هم بگشود }} | ||
{{ب|خون چو از حلق او به خاک چکید | خون گرست <ref>مخفف گریست.</ref> آن یزید و شمر پلید }} | {{ب|خون چو از حلق او به خاک چکید | خون گرست <ref>''مخفف گریست.''</ref> آن یزید و شمر پلید }} | ||
{{ب|گرچه در خون ز دشمن آغشته است | هم نگهدار دشمن او گشته است }} | {{ب|گرچه در خون ز دشمن آغشته است | هم نگهدار دشمن او گشته است }} | ||
{{ب|هیچ ازین سان کریم نامد <ref>مخفف نیامد.</ref> مرد | که دوا مىنهد به کیفر درد <ref>همان،ص 394.</ref> }} | {{ب|هیچ ازین سان کریم نامد <ref>مخفف نیامد.</ref> مرد | که دوا مىنهد به کیفر درد<ref>''همان،ص 394.''</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | |||
{{ | '''در عظمت وجودى حضرت سجاد(ع):''' | ||
{{شعر}} | |||
{{ب| | {{ب|ثقل اصغر ستوده ثقلین | آن حسین را على، على را عین }} | ||
{{ب|بود | {{ب|شیمتش بود همچو جد و پدر | چه شود شبل شیر؟ شرزه نر }} | ||
{{ب|مَلک از مُلک او خطر جستى | فَلک از فُلک <ref>کشتى.</ref> او گذر جستى... }} | {{ب|بود او بعد باب و جد جلیل | جبر را شکسته جبرائیل<ref>''جبر؛اینجا به معناى استخوان شکسته را بستن آمده و شاعر بر این باور است که آن حضرت فرشته وحى را مورد عنایت قرار مىداده است.''</ref> }} | ||
{{ب|مَلک از مُلک او خطر جستى | فَلک از فُلک<ref>''کشتى.''</ref> او گذر جستى... }} | |||
{{ب|حکمتش حکم بر جهان مىکرد | هرچه مىخواست جمله آن مىکرد }} | {{ب|حکمتش حکم بر جهان مىکرد | هرچه مىخواست جمله آن مىکرد }} | ||
{{ب|ورنه چون سگ بُدند شمر و یزید | پسر سعد با عبید <ref>عبید اللّه والى کوفه.</ref> عنید }} | {{ب|ورنه چون سگ بُدند شمر و یزید | پسر سعد با عبید <ref>''عبید اللّه والى کوفه.''</ref> عنید }} | ||
{{ب|شاه بود و ز بنده غم مىداشت | شیر بود و ز سگ ستم مىداشت }} | {{ب|شاه بود و ز بنده غم مىداشت | شیر بود و ز سگ ستم مىداشت }} | ||
{{ب|آب چشمش به ناودان گشتى | ناو <ref>کشتى.</ref> بر آب چشم بگذشتى | {{ب|آب چشمش به ناودان گشتى | ناو <ref>''کشتى.''</ref> بر آب چشم بگذشتى }} | ||
{{ب|هم به گردن حدید غل مىکرد | هم به گردون مجرّه<ref>''کهکشان، و مراد آنکه امام براى عبور از آسمانها پلى از کهکشان فراهم مىآورد.''</ref>پل مىکرد<ref>''همان،ص 395.''</ref> }} | |||
{{پایان شعر}} | |||
==منابع== | |||
* ''محمد علی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا، زمزم هدایت، ج1، ص 321-326.'' | |||
==پی نوشت== |
ویرایش