Automoderated users، رباتها، دیوانسالاران، checkuser، مدیران نظرات، مدیران رابط کاربری، Moderators، پنهانگران، مدیران
۴٬۰۱۷
ویرایش
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
اما در اواخر عهد تیموریان که کار دولت رو به ضعف رفته بود، خطر واقعی نه از جانب طریقتهای صوفی–شیعی، که از جانب قبائل [[ازبکها|ازبک]] سنی واقع در [[استپ|استپهای]] [[آسیای میانه]] احساس میشد. [[خواندمیر]]، تاریخنگار نامدار، در شرح حالش از امیر علیشیر نوایی موردی را مطرح میکند که بهروشنی نشانگر نگرانیهای فرایندهٔ مشایخ هرات از خطر قریبالوقوع ازبکهاست. او مینویسد که امیر علیشیر نوایی بالاخره در [[محرم (ماه)|محرم]] 906 هـ ق از سلطان حسین بایقرا اجازه گرفت که به سفر [[حج]] برود. اما جمعی از مشایخ و علما و اشراف و اعیان جامعه از جمله کاشفی خدمت امیر رسیده و از او خواستند:<ref>{{پک|Amanat|2003|ف=Meadow of the Martyrs|زبان=en|ص=254–55}}</ref> | اما در اواخر عهد تیموریان که کار دولت رو به ضعف رفته بود، خطر واقعی نه از جانب طریقتهای صوفی–شیعی، که از جانب قبائل [[ازبکها|ازبک]] سنی واقع در [[استپ|استپهای]] [[آسیای میانه]] احساس میشد. [[خواندمیر]]، تاریخنگار نامدار، در شرح حالش از امیر علیشیر نوایی موردی را مطرح میکند که بهروشنی نشانگر نگرانیهای فرایندهٔ مشایخ هرات از خطر قریبالوقوع ازبکهاست. او مینویسد که امیر علیشیر نوایی بالاخره در [[محرم (ماه)|محرم]] 906 هـ ق از سلطان حسین بایقرا اجازه گرفت که به سفر [[حج]] برود. اما جمعی از مشایخ و علما و اشراف و اعیان جامعه از جمله کاشفی خدمت امیر رسیده و از او خواستند:<ref>{{پک|Amanat|2003|ف=Meadow of the Martyrs|زبان=en|ص=254–55}}</ref> | ||
سبب آرامش بلاد خراسان و موجب آسایش طوایف ایشان ذات فایضة البرکات شماست. در این وقت این دیار از وجود با جود سلطان صاحبقران خالی است. اگر فرّ حضور فایض النور نیز عاطل ماند، یمکن که فتنههایی روی نماید که تدارک آن در حیّز امکان نیاید، خصوصاً که پادشاه <nowiki>اوزبک</nowiki> بر ماوراءالنهر استیلا یافته و داعیهٔ عبور از آمویه دارد. اکنون چون احوال عراق و شام نیز در غایت پریشانی است و طرق در نهایت ناامنی و به حسب شرع شریف در چنین وقتی حج واجب نیست، التماس این فقیران آن است که یک بار دیگر بر جان خراسانیان منت نهاده امسال از سر این سفر درگذرند و ثواب این خیر را از هفتاد حج پیاده زیاده شمرند.<ref>{{پک|خواندمیر|1378|ک=مکارم الاخلاق|ص=113}}</ref> | سبب آرامش بلاد خراسان و موجب آسایش طوایف ایشان ذات فایضة البرکات شماست. در این وقت این دیار از وجود با جود سلطان صاحبقران خالی است. اگر فرّ حضور فایض النور نیز عاطل ماند، یمکن که فتنههایی روی نماید که تدارک آن در حیّز امکان نیاید، خصوصاً که پادشاه <nowiki>اوزبک</nowiki> بر ماوراءالنهر استیلا یافته و داعیهٔ عبور از آمویه دارد. اکنون چون احوال عراق و شام نیز در غایت پریشانی است و طرق در نهایت ناامنی و به حسب شرع شریف در چنین وقتی حج واجب نیست، التماس این فقیران آن است که یک بار دیگر بر جان خراسانیان منت نهاده امسال از سر این سفر درگذرند و ثواب این خیر را از هفتاد حج پیاده زیاده شمرند.<ref>{{پک|خواندمیر|1378|ک=مکارم الاخلاق|ص=113}}</ref> | ||
نوایی «جهت مصلحت عباد» به این خواستهٔ آنان تن داد. اما آنقدر زنده نماند که حج گذارد؛ او تنها یک سال بعد درگذشت. مرگ نوایی ضربهای عظیم بر پیکرهٔ حکومت تیموریان وارد آورد و از آن پس هرات به مدت یک دهه دچار ناامنی و آشوب شد. در سال 905 هـ ق [[بداقخان]]، سلطان حسین را در [[بلخ]] شکست داده بود. دو سال بعد پسرش، [[شیبکخان|شیبکخان ازبک]] بر سمرقند چیره شد و عملاً به حضور کجدار و مریز تیموریان در ماورای [[آمودریا]] خاتمه داد. از دست رفتن پایتخت پیشین تیموریان و فرار شاهزادههای تیموری به خراسان در دل مردم هرات ترس افکند. سلطان حسین در 911 هـ ق درگذشت. شیبکخان در محرم 912 هـ ق هرات را تصرف و پس از در هم شکستن مقاومت ناچیز دو پسر سلطان، سلطهٔ [[شیبانیان]] را بر مابقی خراسان تثبیت کرد. ازبکان که اجدادی مغول داشتند، برای مردم خراسان یادآور مصائب و ویرانیهای ناشی از [[حمله مغول به ایران|حملهٔ مغول]] بودند. همچنین آنان در تسنن تعصب میورزیدند که تحمل این وضعیت برای نخبگان هرات که به مدارامنشی و تساهل تیموریان خو کرده بودند، دشوار مینمود.<ref>{{پک|Amanat|2003|ف=Meadow of the Martyrs|زبان=en|ص=255–56}}</ref> | نوایی «جهت مصلحت عباد» به این خواستهٔ آنان تن داد. اما آنقدر زنده نماند که حج گذارد؛ او تنها یک سال بعد درگذشت. مرگ نوایی ضربهای عظیم بر پیکرهٔ حکومت تیموریان وارد آورد و از آن پس هرات به مدت یک دهه دچار ناامنی و آشوب شد. در سال 905 هـ ق [[بداقخان]]، سلطان حسین را در [[بلخ]] شکست داده بود. دو سال بعد پسرش، [[شیبکخان|شیبکخان ازبک]] بر سمرقند چیره شد و عملاً به حضور کجدار و مریز تیموریان در ماورای [[آمودریا]] خاتمه داد. از دست رفتن پایتخت پیشین تیموریان و فرار شاهزادههای تیموری به خراسان در دل مردم هرات ترس افکند. سلطان حسین در 911 هـ ق درگذشت. شیبکخان در محرم 912 هـ ق هرات را تصرف و پس از در هم شکستن مقاومت ناچیز دو پسر سلطان، سلطهٔ [[شیبانیان]] را بر مابقی خراسان تثبیت کرد. ازبکان که اجدادی مغول داشتند، برای مردم خراسان یادآور مصائب و ویرانیهای ناشی از [[حمله مغول به ایران|حملهٔ مغول]] بودند. همچنین آنان در تسنن تعصب میورزیدند که تحمل این وضعیت برای نخبگان هرات که به مدارامنشی و تساهل تیموریان خو کرده بودند، دشوار مینمود.<ref>{{پک|Amanat|2003|ف=Meadow of the Martyrs|زبان=en|ص=255–56}}</ref> |
ویرایش