۹٬۵۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
که هر چهار فرزندش روز عاشورا در رکاب سیدالشهدا (ع) به شهادت رسیدند.<ref>الکامل، ابن اثیر، ج ۳،ص ۳۳۳؛ ادب الطفّ، ج ۱، ص ۷۲.</ref> | که هر چهار فرزندش روز عاشورا در رکاب سیدالشهدا (ع) به شهادت رسیدند.<ref>الکامل، ابن اثیر، ج ۳،ص ۳۳۳؛ ادب الطفّ، ج ۱، ص ۷۲.</ref> | ||
== زندگینامه == | ==زندگینامه== | ||
اُمّ البنین زنی ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش بود.<ref>- اعلام النساء المؤمنات، کحاله، عمر رضا، بیروت: مؤسسأالرساله، ۱۳۹۷ ﻫ ق.، ص۴۹۶-۴۹۷.</ref> او همچنین بانویی شجاع، فداکار و بسیار بافضیلت بود. در خانه امام علی (ع)، فرزندان فاطمه (س) را بر فرزندان خود مقدم میداشت. آنان نیز برای این بانوی بافضیلت احترام خاصی قائل بودند و همچون مادر دوستش میداشتند. هنگام حرکت امام حسین (ع) به سوی مکه اُمّ البنین بیهیچ تردیدی پسران خویش را با کاروان حسینی همراه کرد تا برادر خویش را یار و یاور باشند. اُمّ البنین در واقعه کربلا حضور نداشت، اما هنگامی که کاروان سفر کربلا وارد مدینه میشد، کسی خواست خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد و او گفت از حسین (ع) برایم بگویید. چون شنید که چهار فرزندش همراه امام حسین (ع) کشته شدهاند، گفت: ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای امام حسین (ع) میشد و او زنده میماند. این سخن او را دلیل اخلاص کامل او به اهل بیت و امام حسین (ع) دانستهاند.<ref>- همانجا.</ref> او با صبوری و بزرگواری با شهادت فرزندانش برخورد کرد و به شهادت ایشان در کنار امام حسین (ع)، برادر و پیشوای خویش افتخار کرد. چون خبر شهادت امام حسین (ع) را با لب تشنه شنید، چنان بر سر کوفت و فریاد واحسینا سرداد که از حال رفت و گفت بندهای دلم پاره گردید. آوردهاند که زینب (س) پس از ورود به مدینه به دیدار اُمّ البنین رفت و شهادت فرزندان او را به وی تعزیت گفت. <ref>- قمر | اُمّ البنین زنی ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش بود.<ref>- اعلام النساء المؤمنات، کحاله، عمر رضا، بیروت: مؤسسأالرساله، ۱۳۹۷ ﻫ ق.، ص۴۹۶-۴۹۷.</ref> او همچنین بانویی شجاع، فداکار و بسیار بافضیلت بود. در خانه امام علی (ع)، فرزندان فاطمه (س) را بر فرزندان خود مقدم میداشت. آنان نیز برای این بانوی بافضیلت احترام خاصی قائل بودند و همچون مادر دوستش میداشتند. هنگام حرکت امام حسین (ع) به سوی مکه اُمّ البنین بیهیچ تردیدی پسران خویش را با کاروان حسینی همراه کرد تا برادر خویش را یار و یاور باشند. اُمّ البنین در واقعه کربلا حضور نداشت، اما هنگامی که کاروان سفر کربلا وارد مدینه میشد، کسی خواست خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد و او گفت از حسین (ع) برایم بگویید. چون شنید که چهار فرزندش همراه امام حسین (ع) کشته شدهاند، گفت: ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای امام حسین (ع) میشد و او زنده میماند. این سخن او را دلیل اخلاص کامل او به اهل بیت و امام حسین (ع) دانستهاند.<ref>- همانجا.</ref> او با صبوری و بزرگواری با شهادت فرزندانش برخورد کرد و به شهادت ایشان در کنار امام حسین (ع)، برادر و پیشوای خویش افتخار کرد. چون خبر شهادت امام حسین (ع) را با لب تشنه شنید، چنان بر سر کوفت و فریاد واحسینا سرداد که از حال رفت و گفت بندهای دلم پاره گردید. آوردهاند که زینب (س) پس از ورود به مدینه به دیدار اُمّ البنین رفت و شهادت فرزندان او را به وی تعزیت گفت. <ref>- [[قمر بنى هاشم«ع»]]، ص۱۶.</ref> این از منزلت بلند اُمّ البنین حکایت دارد. از آن پس اُمّ البنین هر روز با نوهاش عبیدالله فرزند حضرت عباس (ع) به قبرستان بقیع میرفت و در آنجا اشعاری که خود سروده بود، میخواند و دردمندانه مینالید و میگریست. مردمان بر او گرد میآمدند و با او در گریستن همنوا میشدند. حتی گفتهاند مروان بن حکم نیز میآمد و در آنجا میگریست. <ref>- مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، ترجمۀ هاشم رسولی محلاتی، تهران: کتابفروشی صدوق. ، ص۸۵.</ref> سال وفات او مشخص نیست. | ||
==پس از کربلا== | ==پس از کربلا== |