شهادت طلبى: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۳۴۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ب| آن دم که به خون خود وضو مى‌کردم | دانى ز خدا چه آرزو مى‌کردم؟ }} {{ب| اى کاش...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{ب| آن دم که به خون خود وضو مى‌کردم | دانى ز خدا چه آرزو مى‌کردم؟ }}
از الفباى برجستۀ نهضت [[عاشورا]] و از روحیّات والاى [[حسین بن على (ع)|حسین بن على(ع)]] و یارانش، عنصر '''شهادت طلبى''' بود،یعنى مرگ در راه خدا را «احدى الحسنیین» دانستن و دریچه‌اى براى وصول به قرب خدا و بهشت برین دیدن و از این رو شیفتگى و بى‌صبرى براى درک فضیلت شهادت.


{| اى کاش مرا هزار جان بود به تن | تا آن همه را فداى او مى‌کردم <ref>رمضان على گلدون.</ref> }}
== یاران سیدالشهدا(ع) ==
 
{|
از الفباى برجستۀ نهضت عاشورا و از روحیّات والاى حسین بن على«ع»و یارانش، عنصر«شهادت طلبى»بود،یعنى مرگ در راه خدا را«احدى الحسنیین»دانستن و دریچه‌اى براى وصول به قرب خدا و بهشت برین دیدن و از این رو شیفتگى و بى‌صبرى براى درک فضیلت شهادت.
|آن دم که به خون خود وضو مى‌کردم
 
|
امام حسین«ع»در خطبۀ«خطّ الموت...»به آن تصریح مى‌کند و با جملۀ«من کان باذلا فینا مهجته فلیرحل معنا»یاران شهادت طلب را هم برمى‌گزیند و به مسلخ عشق، کربلا مى‌برد.اینگونه به استقبال مرگ رفتن،چون مبتنى بر درک والاترى از فلسفۀ حیات است،با خودکشى متفاوت است.خودکشى و خود را به هلاکت افکندن،شرعا حرام و عقلا ناپسند است،اما استقبال از مرگ به خاطر ارزشهاى متعالى،مشروع و معقول است.
|دانى ز خدا چه آرزو مى‌کردم؟
|-
|اى کاش مرا هزار جان بود به تن  
|
|تا آن همه را فداى او مى‌کردم <ref>رمضان على گلدون.</ref>
|}
امام حسین(ع)در خطبۀ«خطّ الموت...»به آن تصریح مى‌کند و با جملۀ«من کان باذلا فینا مهجته فلیرحل معنا»یاران شهادت طلب را هم برمى‌گزیند و به مسلخ عشق، کربلا مى‌برد.اینگونه به استقبال مرگ رفتن،چون مبتنى بر درک والاترى از فلسفۀ حیات است،با خودکشى متفاوت است.خودکشى و خود را به هلاکت افکندن،شرعا حرام و عقلا ناپسند است،اما استقبال از مرگ به خاطر ارزشهاى متعالى،مشروع و معقول است.


حتّى اگر انسان بداند در یک حماسه و مبارزه به شهادت خواهد رسید،مرگ او خودکشى نیست،چون گاهى تکلیف ایجاب مى‌کند که جان را فداى دین کند،چون دین،گرامیتر از انسان است.
حتّى اگر انسان بداند در یک حماسه و مبارزه به شهادت خواهد رسید،مرگ او خودکشى نیست،چون گاهى تکلیف ایجاب مى‌کند که جان را فداى دین کند،چون دین،گرامیتر از انسان است.
خط ۱۱: خط ۱۷:
دین خدا عزیزتر است از وجود ما
دین خدا عزیزتر است از وجود ما
این دست و پا و چشم و سر و جان فداى دوست
این دست و پا و چشم و سر و جان فداى دوست
حلّ این معما(آگاهانه سراغ مرگ رفتن)تنها با درک و برداشت متعالى‌تر از زندگى والا و کرامت انسانى میسّر است.اینکه امام حسین«ع»هم از شهادت خود آگاه است و با همین علم،به کربلا مى‌رود،به همین نکته بر مى‌گردد.آن حضرت مرگ سرخ را بهتر از زندگى ننگین مى‌داند:«لا ارى الموت الاّ سعادة و الحیاة مع الظّالمین الاّ برما».
حلّ این معما(آگاهانه سراغ مرگ رفتن)تنها با درک و برداشت متعالى‌تر از زندگى والا و کرامت انسانى میسّر است.اینکه امام حسین(ع)هم از شهادت خود آگاه است و با همین علم،به کربلا مى‌رود،به همین نکته بر مى‌گردد.آن حضرت مرگ سرخ را بهتر از زندگى ننگین مى‌داند:«لا ارى الموت الاّ سعادة و الحیاة مع الظّالمین الاّ برما».


این فرهنگ،پذیرفتۀ همۀ اقوام و ملّتهاست و این نوع مرگ انتخابى و آگاهانه،مکمّل حیات شرافتمندانه است،نه در تناقض با آن.چون مرگ،پایان نیست تا کسى با انتخاب مرگ،به پایان یافتن خویش کمک کرده باشد.مرگ سرخ و شهادت،نوع کمال‌یافته‌ترى از حیات است.امام حسین«ع»با علم به شهادت در حادثۀ کربلا به آن قربانگاه رفت،تا در سایۀ شهادتش،اسلام زنده بماند و حق،حیات یابد.این،هدفى است ارزشمند که مى‌سزد چون حسین«ع»هم قربانى آن گردد.سید الشهدا«ع»این راه را برگزید و آن را پیش پاى بشریّت گشود و روندگان این صراط جاودانه،همه شاگردان مکتب عاشورایند.
این فرهنگ،پذیرفتۀ همۀ اقوام و ملّتهاست و این نوع مرگ انتخابى و آگاهانه،مکمّل حیات شرافتمندانه است،نه در تناقض با آن.چون مرگ،پایان نیست تا کسى با انتخاب مرگ،به پایان یافتن خویش کمک کرده باشد.مرگ سرخ و شهادت،نوع کمال‌یافته‌ترى از حیات است.امام حسین(ع)با علم به شهادت در حادثۀ کربلا به آن قربانگاه رفت،تا در سایۀ شهادتش،اسلام زنده بماند و حق،حیات یابد.این،هدفى است ارزشمند که مى‌سزد چون حسین(ع)هم قربانى آن گردد.سید الشهدا(ع)این راه را برگزید و آن را پیش پاى بشریّت گشود و روندگان این صراط جاودانه،همه شاگردان مکتب عاشورایند.


{| تو اسوۀ شهادتى،معلّم شهامتى | خوشا کسى که پا نهد به مکتب ولاى تو }}
<br />
{|
|تو اسوۀ شهادتى،معلّم شهامتى  
|
|خوشا کسى که پا نهد به مکتب ولاى تو  
|}


اصحاب امام حسین«ع»نیز در شب عاشورا،یک به یک برخاسته،این روحیه را ابراز مى‌داشتند و از مرگ،هراسى در دلشان نبود.على اکبر«ع»هم در مسیر راه کربلا،وقتى کلمۀ استرجاع را از زبان امام حسین«ع»شنید و حضرت خبر از آیندۀ شهادت‌آمیز داد، پرسید:«أ لسنا على الحقّ؟»مگر بر حق نیستیم؟فرمود:آرى.على اکبر گفت:«یا ابة لا نبالى بالموت»پس چه ترسى از مرگ؟ <ref>حیاة الإمام الحسین،ج 3،ص 73،لهوف،ص 26.</ref> حضرت قاسم هم شب عاشورا وقتى از امام پرسید که آیا من نیز کشته خواهم شد؟و امام پرسید:مرگ در نظرت چگونه است؟پاسخ داد:
=== روایتهایی از یاران سیدالشهدا(ع) ===
اصحاب امام حسین(ع)نیز در شب عاشورا،یک به یک برخاسته،این روحیه را ابراز مى‌داشتند و از مرگ،هراسى در دلشان نبود.[[حضرت علی‌ اکبر (ع)|على اکبر(ع)]]<nowiki/>هم در مسیر راه کربلا،وقتى کلمۀ استرجاع را از زبان امام حسین(ع)شنید و حضرت خبر از آیندۀ شهادت‌آمیز داد، پرسید:«أ لسنا على الحقّ؟»مگر بر حق نیستیم؟فرمود:آرى.على اکبر گفت:«یا ابة لا نبالى بالموت»پس چه ترسى از مرگ؟ <ref>حیاة الإمام الحسین،ج ۳،ص ۷۳،لهوف،ص ۲۶.</ref> حضرت [[قاسم بن حسن (ع)|قاسم]] هم شب عاشورا وقتى از امام پرسید که آیا من نیز کشته خواهم شد؟و امام پرسید:مرگ در نظرت چگونه است؟پاسخ داد: شیرین‌تر از عسل(احلى من العسل). <ref>اثبات الهداة،ج ۵،ص ۲۰۴.</ref>


شیرین‌تر از عسل(احلى من العسل). <ref>اثبات الهداة،ج 5،ص 204.</ref>
اینها همه نشان دهندۀ این روحیه و اندیشه است که مرگ در راه عقیده و شهادت در راه خدا،آرزوى قلبى وارستگانى است که رشتۀ تعلّقات دنیوى را بریده و به حیات برین و رزق الهى در سایۀ شهادت دل بسته‌اند.در اشعارى هم که امام حسین(ع)روز عاشورا یا قبل از آن روز مى‌خواند،این مفهوم مطرح بود.از جمله:
 
اینها همه نشان دهندۀ این روحیه و اندیشه است که مرگ در راه عقیده و شهادت در راه خدا،آرزوى قلبى وارستگانى است که رشتۀ تعلّقات دنیوى را بریده و به حیات برین و رزق الهى در سایۀ شهادت دل بسته‌اند.در اشعارى هم که امام حسین«ع»روز عاشورا یا قبل از آن روز مى‌خواند،این مفهوم مطرح بود.از جمله:


{{ب| و ان یکن الأبدان للموت انشأت | فقتل امرئ بالسّیف فى الله افضل }}
{{ب| و ان یکن الأبدان للموت انشأت | فقتل امرئ بالسّیف فى الله افضل }}
خط ۲۷: خط ۳۷:
و نیز در رجزهاى آن حضرت،مرگ را بر زندگى ذلّت بار ترجیح دادن مى‌درخشد:
و نیز در رجزهاى آن حضرت،مرگ را بر زندگى ذلّت بار ترجیح دادن مى‌درخشد:


«الموت اولى من رکوب العار». <ref>کشف الغمّه،ج 2،ص 32.</ref> حضرت زینب«ع»در خطبه‌اش در مجلس یزید،بر این شهادتها افتخار مى‌کند:«...فالحمد لله ربّ العالمین الّذى ختم لأوّلنا بالسّعادة و المغفرة و لآخرنا بالشهادة و الرّحمة». <ref>بحار الأنوار،ج 45،ص 135.</ref> حضرت سجاد«ع»نیز در برابر تهدیدى که ابن زیاد کرد که آن حضرت را بکشند،فرمود:«أ بالقتل تهدّدنى یا بن زیاد؟اما علمت انّ القتل لنا عادة و کرامتنا الشهادة»مرگ،براى ما عادت است و شهادت،افتخار ماست،مرا از مرگ مى‌ترسانى؟
«الموت اولى من رکوب العار». <ref>کشف الغمّه،ج ۲،ص ۳۲.</ref> [[زینب (ع)|حضرت زینب(ع)]] در خطبه‌اش در مجلس یزید،بر این شهادتها افتخار مى‌کند:«...فالحمد لله ربّ العالمین الّذى ختم لأوّلنا بالسّعادة و المغفرة و لآخرنا بالشهادة و الرّحمة». <ref>بحار الأنوار،ج ۴۵،ص ۱۳۵.</ref> [[زین العابدین «ع»|حضرت سجاد(ع)]]<nowiki/>نیز در برابر تهدیدى که ابن زیاد کرد که آن حضرت را بکشند،فرمود:«أ بالقتل تهدّدنى یا بن زیاد؟اما علمت انّ القتل لنا عادة و کرامتنا الشهادة»مرگ،براى ما عادت است و شهادت،افتخار ماست،مرا از مرگ مى‌ترسانى؟
 
امام خمینى«قدس سرّه»فرمود:«مرگ سرخ،بمراتب از زندگى سیاه است و ما امروز به انتظار شهادت نشسته‌ایم،تا فردا فرزندانمان در مقابل کفر جهانى با سرافرازى بایستند». <ref>صحیفۀ نور،ج 9،ص 97.</ref>
 


امام خمینى«قدس سرّه»فرمود:«مرگ سرخ،بمراتب از زندگى سیاه است و ما امروز به انتظار شهادت نشسته‌ایم،تا فردا فرزندانمان در مقابل کفر جهانى با سرافرازى بایستند». <ref>صحیفۀ نور،ج ۹،ص ۹۷.</ref>


== منبع ==


* جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج۱، ص ۲۶۱-۲۶۳.


جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص 261-263.
== پی‌نوشت ==
<references />
checkuser
۲٬۳۶۳

ویرایش

منوی ناوبری