توغ (توق): تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:
در دیوان لغات الترك علم، غبار برخاسته از سُم اسبان، کوس و طبل و آب بند<ref>کاشغری، ۹۲/۳.</ref>، در لغت جغتای و ترکی عثمانی ترک (موی)، قُطاس (موی یا دم حیوان دریایی)، سنجق (علم)، بيرق، قیل (موی) و پشم<ref>بخاری، ۱۲۰/۱.</ref>؛ نیز علامت سلطنتی، پرچم جنگ و جا و محل تجمع سپاهیان در میدان جنگ<ref>پاکالین، نیز E12 همانجاها.</ref> به معنای توغ آمده است.
در دیوان لغات الترك علم، غبار برخاسته از سُم اسبان، کوس و طبل و آب بند<ref>کاشغری، ۹۲/۳.</ref>، در لغت جغتای و ترکی عثمانی ترک (موی)، قُطاس (موی یا دم حیوان دریایی)، سنجق (علم)، بيرق، قیل (موی) و پشم<ref>بخاری، ۱۲۰/۱.</ref>؛ نیز علامت سلطنتی، پرچم جنگ و جا و محل تجمع سپاهیان در میدان جنگ<ref>پاکالین، نیز E12 همانجاها.</ref> به معنای توغ آمده است.


بنا بر اسناد تاریخی موجود، توغ در آغاز، کاربرد سپاهیگری داشته، و از علایم و بیرق‌های امیران و سپاهیان در جنگ بوده است. طبری (۲۲۴-۳۱۰ق) در جنگ اسدبن عبدالله حاکم خراسان با خاقان ترک و امیر ځلان در ۱۰۹ ق/۷۲۷م چند جا به «طوقات ترک» در سپاه خاقان اشاره می‌کند.<ref>۱۱۶/۷،۱۲۳، نوغ ۳۷۳-۱۳۷.</ref> توغ از بيرق‌های سپاهیان مغول بود. چنگیز خان (حک‍ ۶۰۰-۶۲۴ق) توقی سپید 9 پایه داشت که به هنگام فراخوانی و جمع کردن افراد سپاه، یا پیروزی در جنگ‌ها با برپا کردن طوی (جشن) آن را در زمین فرو می‌کرد.<ref>رشیدالدین، جامع- ۱۲۷/۱، تاریخ، ۵۷.</ref> توق سیاه یا «قراتوق» نشان و علامت اربابان و رؤسای نظامی مغول بود که «توقچی» آن را حمل می‌کرد.<ref>ولادیمیر تسف، ۲۹۱، حاشیه ۶.</ref> در تشکیلات دولت قراقویونلو و آق قویونلو داشتن توغ یا توق (تاجی از مو یا پر مرغ) از لوازم و ضروریات فرمانروایی بود و مراتب هر امیر و فرمانروایی به شماره توغهایش شناخته می‌شد.<ref>اوزون- چار شیلی، ۴۰.</ref>
بنا بر اسناد تاریخی موجود، توغ در آغاز، کاربرد سپاهیگری داشته، و از علایم و بیرق‌های امیران و سپاهیان در جنگ بوده است. طبری (۲۲۴-۳۱۰ق) در جنگ اسدبن عبدالله حاکم خراسان با خاقان ترک و امیر ځلان در ۱۰۹ ق/۷۲۷م چند جا به «طوقات ترک» در سپاه خاقان اشاره می‌کند.<ref>۱۱۶/۷،۱۲۳، نوغ ۳۷۳-۱۳۷.</ref> توغ از بيرق‌های سپاهیان مغول بود. چنگیز خان (حک‍ ۶۰۰-۶۲۴ق) توقی سپید 9 پایه داشت که به هنگام فراخوانی و جمع کردن افراد سپاه، یا پیروزی در جنگ‌ها با برپا کردن طوی (جشن) آن را در زمین فرو می‌کرد.<ref>رشیدالدین، جامع- ۱۲۷/۱، تاریخ، ۵۷.</ref> توق سیاه یا «قراتوق» نشان و علامت اربابان و رؤسای نظامی مغول بود که «توقچی» آن را حمل می‌کرد.<ref>ولادیمیر تسف، ۲۹۱، حاشیه ۶.</ref> در تشکیلات دولت قراقویونلو و آق قویونلو داشتن توغ یا توق (تاجی از مو یا پر مرغ) از لوازم و ضروریات فرمانروایی بود و مراتب هر امیر و فرمانروایی به شماره توغ‌هایش شناخته می‌شد.<ref>اوزون- چار شیلی، ۴۰.</ref>


در دوره صفوی (سل‍ ۹۰۷- ۱۱۴۸ ق) حمل توغ به صورت عَلَمی خاص در میان سپاهیان، به ویژه سپاهیان قزلباش، معمول بود. این علم‌ها را کسانی که به آنها توغچی<ref>توغدار، بيرقدار و در ترکی عثمانی توغ بیکی یعنی سنجقدار، نک: بخاری، همانجا.</ref> می‌گفتند، در پیشاپیش سپاه حمل می‌کردند.<ref>بلوکباشی، نخل گردانی، ۱۰۱-۱۰۲.</ref> بر سر این علم‌ها معمولا ماهچه‌ای نصب می‌کردند.<ref>اسکندربیک، ۵۹۵/۱.</ref> در این دوره هر گاه کسی به منصب امیری مفتخر می‌شد، یک «طبل و علم» -که نشانه امیری بود- برای او می‌فرستادند. این طبل و علم را مرادف «توق و نقاره» گرفته‌اند.<ref>قاضی احمد ۹۰/۱ و ۹۴۴/۲؛ نیز نکـ: رهربرن، ۴۰.</ref>
در دوره صفوی (سل‍ ۹۰۷- ۱۱۴۸ ق) حمل توغ به صورت عَلَمی خاص در میان سپاهیان، به ویژه سپاهیان قزلباش، معمول بود. این علم‌ها را کسانی که به آنها توغچی<ref>توغدار، بيرقدار و در ترکی عثمانی توغ بیکی یعنی سنجقدار، نک: بخاری، همانجا.</ref> می‌گفتند، در پیشاپیش سپاه حمل می‌کردند.<ref>بلوکباشی، نخل گردانی، ۱۰۱-۱۰۲.</ref> بر سر این علم‌ها معمولا ماهچه‌ای نصب می‌کردند.<ref>اسکندربیک، ۵۹۵/۱.</ref> در این دوره هر گاه کسی به منصب امیری مفتخر می‌شد، یک «طبل و علم» -که نشانه امیری بود- برای او می‌فرستادند. این طبل و علم را مرادف «توق و نقاره» گرفته‌اند.<ref>قاضی احمد ۹۰/۱ و ۹۴۴/۲؛ نیز نکـ: رهربرن، ۴۰.</ref>
خط ۱۷: خط ۱۷:
توغ در سپاه نمادی از قدرت و شوکت و مقاومت بود. پس از رسمی شدن مذهب تشیع در زمان شاه اسماعیل (سل‍ ۹۰۷-۹۳۰ق) در ایران، نوعی توغ با این مفهوم نمادین نقش مذهبی۔ آیینی یافت و به تجمعات مذهبی و طريقت‌های عرفانی راه پیدا کرد و در زمره شعارها و علم‌های مقدس دینی قرار گرفت.<ref>بلوکباشی، همان، ۱۰۲.</ref> کاشفی توغ مداحان را نوعی نیزه پرچم دار و از علامات مخصوص این گروه معرفی می‌کند و در معنای آن می‌نویسد: توغ را در لشکرگاه می‌زدند تا هر کس بداند که جایش کجاست. در معرکه گیری‌ها هر جا که مداحان توغ نصب می‌کردند، هر معرکه گیر به واسطه آن به حد و مقام خود پی می‌برد.<ref>ص ۲۸۶، ۲۸۸.</ref>
توغ در سپاه نمادی از قدرت و شوکت و مقاومت بود. پس از رسمی شدن مذهب تشیع در زمان شاه اسماعیل (سل‍ ۹۰۷-۹۳۰ق) در ایران، نوعی توغ با این مفهوم نمادین نقش مذهبی۔ آیینی یافت و به تجمعات مذهبی و طريقت‌های عرفانی راه پیدا کرد و در زمره شعارها و علم‌های مقدس دینی قرار گرفت.<ref>بلوکباشی، همان، ۱۰۲.</ref> کاشفی توغ مداحان را نوعی نیزه پرچم دار و از علامات مخصوص این گروه معرفی می‌کند و در معنای آن می‌نویسد: توغ را در لشکرگاه می‌زدند تا هر کس بداند که جایش کجاست. در معرکه گیری‌ها هر جا که مداحان توغ نصب می‌کردند، هر معرکه گیر به واسطه آن به حد و مقام خود پی می‌برد.<ref>ص ۲۸۶، ۲۸۸.</ref>


توغهایی از دوره صفوی باز مانده که کاربرد آیینی-مذهبی داشته است و وقف تکیه‌ها و مراسم عزاداری امام حسین (ع) بوده‌اند؛ از جمله کهن ترین آنها، توغ اهدایی شیخ حیدر، پدر شاه اسماعیل، مؤسس سلسله صفویه به تكيه اردبیل بوده است که شاه طهماسب آن را به قزوین آورد.<ref>گلریز، ۳۸۰-۳۸۱.</ref> از توغ‌های کتیبه دار با تاریخ دوره صفوی، توغ‌های موجود در حسینیه‌‌های کاشان و اصفهان هستند، مانند توغ محله سيغن کاشان با تاریخ ۱۰۲۰ق؛ توغ حسینیه محله توده بیدگل کاشان، ۱۱۰۰ق؛ توغ شهشهان اصفهان، ۱۱۱۳ق؛ و توغ حسينيه خانقاه بیدگل، ۱۰۹۵ ق.<ref>معتمدی، ۱/ ۵۷۹-۵۸۰، ۵۸۳.</ref>
توغ‌هایی از دوره صفوی باز مانده که کاربرد آیینی-مذهبی داشته است و وقف تکیه‌ها و مراسم عزاداری امام حسین (ع) بوده‌اند؛ از جمله کهن ترین آنها، توغ اهدایی شیخ حیدر، پدر شاه اسماعیل، مؤسس سلسله صفویه به تكيه اردبیل بوده است که شاه طهماسب آن را به قزوین آورد.<ref>گلریز، ۳۸۰-۳۸۱.</ref> از توغ‌های کتیبه دار با تاریخ دوره صفوی، توغ‌های موجود در حسینیه‌‌های کاشان و اصفهان هستند، مانند توغ محله سيغن کاشان با تاریخ ۱۰۲۰ق؛ توغ حسینیه محله توده بیدگل کاشان، ۱۱۰۰ق؛ توغ شهشهان اصفهان، ۱۱۱۳ق؛ و توغ حسينيه خانقاه بیدگل، ۱۰۹۵ ق.<ref>معتمدی، ۱/ ۵۷۹-۵۸۰، ۵۸۳.</ref>


شکل و ساختمان: توغ مذهبی معمولا یک تیغه فلزی با سر فولادي گلابی شکل یا سرو مانند با زبان‌های بلند دارد که روی یک صندوقچه فلزی کوچک مشبک ضریح مانند و بر پایه‌ای چوبی یا فلزی چلیپا شکل استوار است. روی تیغه آیاتی قرآنی و برخی ادعیه کنده یا با زر کوبیده شده است. روی محور افقی پایه توغ معمولا دو طاووس فلزی به قرینه بر روی دو صندوقچه مشبک، و روی دو زایده فلزی متصل به چپ و راست بالای کاسه یا شکم تیغه، دو سر اژد‌های دهان گشوده فلزی بر آمده است. تندیس‌های طاووس و اژدها، هر یک بیانگر رمز‌های نهفته در ذهنیت مذهبی جامعه شیعه ایران بوده است. تیغه‌‌‌های توغ‌‌های قدیمی دو بدنه گلابی شکل داشت که به یکدیگر وصل بودند و یک تیغه چهار پر منحنی شکل را می‌ساختند.<ref>بلوکباشی، همان، ۱۰۱، قهوه‌خانه ها..، ۱۷۳؛ برای وصفی دیگر از شکل و ساختمان و تزیینات توغ، نک: ستوده، ۳۲۸.</ref>
شکل و ساختمان: توغ مذهبی معمولا یک تیغه فلزی با سر فولادي گلابی شکل یا سرو مانند با زبان‌های بلند دارد که روی یک صندوقچه فلزی کوچک مشبک ضریح مانند و بر پایه‌ای چوبی یا فلزی چلیپا شکل استوار است. روی تیغه آیاتی قرآنی و برخی ادعیه کنده یا با زر کوبیده شده است. روی محور افقی پایه توغ معمولا دو طاووس فلزی به قرینه بر روی دو صندوقچه مشبک، و روی دو زایده فلزی متصل به چپ و راست بالای کاسه یا شکم تیغه، دو سر اژد‌های دهان گشوده فلزی بر آمده است. تندیس‌های طاووس و اژدها، هر یک بیانگر رمز‌های نهفته در ذهنیت مذهبی جامعه شیعه ایران بوده است. تیغه‌‌‌های توغ‌‌های قدیمی دو بدنه گلابی شکل داشت که به یکدیگر وصل بودند و یک تیغه چهار پر منحنی شکل را می‌ساختند.<ref>بلوکباشی، همان، ۱۰۱، قهوه‌خانه ها..، ۱۷۳؛ برای وصفی دیگر از شکل و ساختمان و تزیینات توغ، نک: ستوده، ۳۲۸.</ref>
خط ۴۸: خط ۴۸:
*همو، نخل گردانی، تهران، ۱۳۸۳ش.
*همو، نخل گردانی، تهران، ۱۳۸۳ش.
*پورداود، ابراهیم، هرمزدتامه، تهران، ۱۳۳۱ش.
*پورداود، ابراهیم، هرمزدتامه، تهران، ۱۳۳۱ش.
*رشیدالدین فضل الله تاریخ مبارک غارانی، به کوشش کارل پان، هار تفرد، ۱۳۵۸ق/۱۹۴۰م.
*رشیدالدین فضل الله تاریخ مبارک غارانی، به کوشش کارل پان، هارتفرد، ۱۳۵۸ق/۱۹۴۰م.
*همو، جامع التواریخ، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
*همو، جامع التواریخ، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
*رهر برن، ک. م، نظام ایالات در دوره صفویه، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۵۷ش.
*رهر برن، ک. م، نظام ایالات در دوره صفویه، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۵۷ش.
خط ۶۸: خط ۶۸:
*The Shorter Oxford English Dictionary, eds. W. Little et al., Oxford, 1972.
*The Shorter Oxford English Dictionary, eds. W. Little et al., Oxford, 1972.


== پی‌نوشت ==
==پی‌نوشت==
<references />
<references />
۳٬۴۸۸

ویرایش

منوی ناوبری