۶٬۰۷۷
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
حکیم ناصر بن خسرو بن حارث القبادیانی البلخی المروزی مکنّی به ابو معین و ملقب و متخلّص به «حجت». از شاعران قوی طبع و قصیدهسرایان گرانقدر زبان فارسی است. وی در ماه ذی القعدهی سال 394 ه ق | ناصر خسرو یکی از شاعران معاصر است. | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | |||
| نام = ناصر خسرو | |||
| تصویر = ناصر خسرو.jpg | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام اصلی = ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی | |||
| زمینه فعالیت = | |||
| ملیت = | |||
| تاریخ تولد = ذی القعدهی سال 394 ه.ق (تیر ماه 382 شمسی) | |||
| محل تولد = قبادیان بلخ(تاجیکستان کنونی) | |||
| والدین = | |||
| تاریخ مرگ = 481 هجری | |||
| محل مرگ = یمکان(افغانستان کنونی) | |||
| علت مرگ = | |||
| محل زندگی = | |||
| مختصات محل زندگی = | |||
| مدفن = | |||
|مذهب = | |||
|در زمان حکومت = | |||
|اتفاقات مهم = | |||
| نام دیگر = ناصر خسرو | |||
|لقب = حجت | |||
|بنیانگذار = | |||
| پیشه = | |||
| سالهای نویسندگی = | |||
|سبک نوشتاری = | |||
|کتابها = | |||
|مقالهها = | |||
|نمایشنامهها = | |||
|فیلمنامهها = | |||
|دیوان اشعار = | |||
|تخلص = | |||
|فیلم ساخته بر اساس اثر= | |||
| همسر = | |||
| شریک زندگی = | |||
| فرزندان = | |||
|تحصیلات = | |||
|دانشگاه = | |||
|حوزه = | |||
|شاگرد = | |||
|استاد = | |||
|علت شهرت = | |||
| تأثیرگذاشته بر = | |||
| تأثیرپذیرفته از = | |||
| وبگاه = | |||
|گفتاورد = | |||
|امضا = | |||
}} | |||
==زندگینامه== | |||
حکیم ناصر بن خسرو بن حارث القبادیانی البلخی المروزی مکنّی به ابو معین و ملقب و متخلّص به «حجت». از شاعران قوی طبع و قصیدهسرایان گرانقدر زبان فارسی است. وی در ماه ذی القعدهی سال 394 ه.ق (تیر ماه 382 شمسی) در قبادیان از نواحی بلخ در خانوادهی محتشمی که ظاهرا به امور دولتی و دیوانی اشتغال داشتهاند، متولد گشت. | |||
از ابتدای جوانی به تحصیل علم و ادب پرداخت و تقریبا در تمام علوم متداولهی عقلی و نقلی آن زمان و مخصوصا علوم یونانی تبحّر پیدا کرد. ناصر خسرو در اشعار خویش و سفرنامه و سایر کتب خود مکرر به احاطهی خود به این علوم و مقام عظیم فضل و دانش خود اشاره میکند و هم در جوانی به دربار سلاطین و امرا راه یافت و به مراتب عالی رسید و چنانکه در سفرنامه آورده است به پادشاهانی چون سلطان محمود غزنوی و پسرش مسعود تقرب جست و تا سن چهل و سه سالگی که عزم سفر قبله کرد در خدمات مهمّ دیوانی از قبیل دبیری و دیگر مشاغل دولتی صاحب عنوان بود. سپس در او تغییر حالی پیدا شد و به حقیقت متمایل گشت و چون از مباحثات اهل ظاهر بوی حقیقتی نشنید، سر به آوارگی و سیر آفاق وا نفس نهاد و سرانجام بر اثر خوابی که در ماه جمادی الاخر سال 437 در جوزجانان دید، عزم سفر قبله کرد (در خواب او را به سوی قبله اشارت کردند). | از ابتدای جوانی به تحصیل علم و ادب پرداخت و تقریبا در تمام علوم متداولهی عقلی و نقلی آن زمان و مخصوصا علوم یونانی تبحّر پیدا کرد. ناصر خسرو در اشعار خویش و سفرنامه و سایر کتب خود مکرر به احاطهی خود به این علوم و مقام عظیم فضل و دانش خود اشاره میکند و هم در جوانی به دربار سلاطین و امرا راه یافت و به مراتب عالی رسید و چنانکه در سفرنامه آورده است به پادشاهانی چون سلطان محمود غزنوی و پسرش مسعود تقرب جست و تا سن چهل و سه سالگی که عزم سفر قبله کرد در خدمات مهمّ دیوانی از قبیل دبیری و دیگر مشاغل دولتی صاحب عنوان بود. سپس در او تغییر حالی پیدا شد و به حقیقت متمایل گشت و چون از مباحثات اهل ظاهر بوی حقیقتی نشنید، سر به آوارگی و سیر آفاق وا نفس نهاد و سرانجام بر اثر خوابی که در ماه جمادی الاخر سال 437 در جوزجانان دید، عزم سفر قبله کرد (در خواب او را به سوی قبله اشارت کردند). | ||
خط ۶: | خط ۷۳: | ||
ناصر خسرو سالهای آخر عمر را دور از یار و دیار و قرین غم غربت در یمکان با حسرت و اندوه گذرانید و تقریبا در تمام اشعاری که در این دوران سروده به پریشانی حال خویش و رنج غریبی و دوری از بلخ و تعصّب دشمنان اشاراتی دارد و از خلیفهی عباسی در بغداد و خان ترک در کاشغر گرفته تا امیر خراسان و شاه سجستان و میر فتلان همه او را دشمن میداشتند و فقهای سنی و پیروان عباسیان و عامّهی مردم او را رافضی و قرمطی و معتزلی میخواندند و بر سر منابر لعنتش میکردند و مهدور الدّمش میدانستند. وی عاقبت در «یمکان» به سال 481 هجری در حالی که 87 سال داشت، وفات یافت. | ناصر خسرو سالهای آخر عمر را دور از یار و دیار و قرین غم غربت در یمکان با حسرت و اندوه گذرانید و تقریبا در تمام اشعاری که در این دوران سروده به پریشانی حال خویش و رنج غریبی و دوری از بلخ و تعصّب دشمنان اشاراتی دارد و از خلیفهی عباسی در بغداد و خان ترک در کاشغر گرفته تا امیر خراسان و شاه سجستان و میر فتلان همه او را دشمن میداشتند و فقهای سنی و پیروان عباسیان و عامّهی مردم او را رافضی و قرمطی و معتزلی میخواندند و بر سر منابر لعنتش میکردند و مهدور الدّمش میدانستند. وی عاقبت در «یمکان» به سال 481 هجری در حالی که 87 سال داشت، وفات یافت. | ||
==آثار== | |||
آثار و تألیفات: ناصر خسرو به نظم و نثر کتابهایی دارد، آثار منظومش عبارتست از: «دیوان اشعار» که مشتمل بر بیش از ده هزار بیت قصاید و چند قطعه و ابیات متفرقه در مواضیع حکمتی، دینی، اخلاقی. مثنوی «روشنایی نامه» مشتمل بر 592 بیت در بحر هزج است در وعظ و پند و حکم که به ضمیمهی دیوانش چاپ شده است «سعادت نامه» که مثنوی سیصد بیتی است. این مثنوی هم به ضمیمه دیوانش چاپ شده است. | |||
آثار | آثار منثور ناصر خسرو نیز عبارتست از: | ||
«رساله در جواب نود و یک سوال فلسفی» ، «سفرنامه» که مهمترین اثر منثور اوست و این کتاب مشتمل بر شرح مشهودات حکیم در سفر هفت سالهای است که به آسیای صغیر و شامات و مصر و عربستان کرده است. | |||
«زاد المسافرین» که حاوی اصول عقاید حکیمانه و فلسفی ناصر خسرو است که به سال 453 آن را در غربت تألیف کرده است و در اشعار خود فراوان از این کتاب نام برده و بدین تألیف خود بالیده است. «خوان الاخوان»، «گشایش و رهایش»، «وجه دین»، «جامع الحکمتین» و کتب دیگر! | «زاد المسافرین» که حاوی اصول عقاید حکیمانه و فلسفی ناصر خسرو است که به سال 453 آن را در غربت تألیف کرده است و در اشعار خود فراوان از این کتاب نام برده و بدین تألیف خود بالیده است. «خوان الاخوان»، «گشایش و رهایش»، «وجه دین»، «جامع الحکمتین» و کتب دیگر! | ||
در مورد شیوهی سخن ناصر خسرو، دکتر ذبیح اللّه صفا مینویسد: «بیتردید او یکی از شاعران بسیار توانا و سخنآور فارسی است که طبعی نیرومند و سخنی استوار و قوی و اسلوبی نادر و خاص خود دارد. زبان این شاعر قریب به زبان شعرای آخر دوره سامانی است. و حتّی اسلوب کلام او کهنگی بیشتری از کلام شعرای دورهی اول غزنوی را نشان میدهد. وی هر جا که لازم شده از ترکیبات عربی جدید استفاده کرده است. خاصیت عمدهی شعرش اشتمال بر مواعظ و حکم بسیار است. اصولا ناصر خسرو به آنچه دیگر شاعران را مجذوب میکند یعنی به ظاهر زیبایی و جمال و به جنبههای دلفریب محیط و اشخاص توجهی ندارد و نظر او بیشتر به حقایق عقلی و مبانی و معتقدات دینی است، اما نباید از قدرت فراوان او در توصیف و بیان اوصاف طبیعت غافل بود.» | در مورد شیوهی سخن ناصر خسرو، دکتر ذبیح اللّه صفا مینویسد: «بیتردید او یکی از شاعران بسیار توانا و سخنآور فارسی است که طبعی نیرومند و سخنی استوار و قوی و اسلوبی نادر و خاص خود دارد. زبان این شاعر قریب به زبان شعرای آخر دوره سامانی است. و حتّی اسلوب کلام او کهنگی بیشتری از کلام شعرای دورهی اول غزنوی را نشان میدهد. وی هر جا که لازم شده از ترکیبات عربی جدید استفاده کرده است. خاصیت عمدهی شعرش اشتمال بر مواعظ و حکم بسیار است. اصولا ناصر خسرو به آنچه دیگر شاعران را مجذوب میکند یعنی به ظاهر زیبایی و جمال و به جنبههای دلفریب محیط و اشخاص توجهی ندارد و نظر او بیشتر به حقایق عقلی و مبانی و معتقدات دینی است، اما نباید از قدرت فراوان او در توصیف و بیان اوصاف طبیعت غافل بود.» | ||
==اشعار== | |||
{{شعر}} | {{شعر 1}} | ||
{{ب| نبینی که امّت همی گوهر دین|نیاید مگر کز بنین محمّد؟ }} | {{ب| نبینی که امّت همی گوهر دین|نیاید مگر کز بنین محمّد؟ }} | ||
خط ۳۴: | خط ۱۰۳: | ||
{{شعر}} | {{شعر 2}} | ||
{{ب| امتت را چون نبینی بر چه سانند؟ ای رسول|بیشتر جز مر ستوران را نمانند، ای رسول }} | {{ب| امتت را چون نبینی بر چه سانند؟ ای رسول|بیشتر جز مر ستوران را نمانند، ای رسول }} | ||
خط ۵۵: | خط ۱۲۴: | ||
{{شعر}} | {{شعر 3}} | ||
{{ب| بتگر بتی تراشد و او را همی پرستد|زو نیست رنج کس را نه زان خدای سنگین }} | {{ب| بتگر بتی تراشد و او را همی پرستد|زو نیست رنج کس را نه زان خدای سنگین }} | ||
خط ۷۲: | خط ۱۴۱: | ||
{{شعر}} | {{شعر 4}} | ||
{{ب| گر خرد را برسر هشیار خویش افسر کنی|سخت زود از چرخ گردان، ای پسر، سر برکنی }} | {{ب| گر خرد را برسر هشیار خویش افسر کنی|سخت زود از چرخ گردان، ای پسر، سر برکنی }} | ||