۱۰٬۰۷۲
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
فرمانده گروه چهارصد نفره از سوی | '''ازرق بن حرث صیداوی،''' فرمانده گروه چهارصد نفره از سوی عمر بن سعد به سوی قبیله بنیاسد بود. | ||
{{جعبه اطلاعات قاتل شهدای کربلا | |||
|اطلاعات قاتل = | |||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام کامل =ازرق بن حرث صیداوی | |||
| کنیه = | |||
| لقب = | |||
| زادروز/زادگاه = | |||
| محل زندگی = | |||
| نسب/قبیله = | |||
| خویشاوندان سرشناس = | |||
| تاریخ و مکان درگذشت= | |||
| نحوه درگذشت= | |||
| مدفن = | |||
| اقدامات = | |||
| انگیزه = | |||
| نقشهای برجسته =فرمانده گروه چهارصد نفره از سوی عمر بن سعد به سوی قبیله بنیاسد | |||
| دیگر فعالیتها = | |||
}} | |||
در کربلا | ==واقعه کربلا== | ||
===درخواست حبیب بن مُظاهر از امام حسین (ع)=== | |||
در کربلا حبیب بن مُظاهر زمانی که کمی یاران امام را دید، عرض کرد که در این منطقه تیرهای از بنیاسد زندگی میکنند، اگر اجازه میدهی با آنان صحبت کنم که برای یاری شما به کربلا بیایند. | |||
امام حسین(ع) | ===درخواست حبیب بن مُظاهر از قبیله بنیاسد=== | ||
امام حسین (ع) موافقت کرد. حبیب نیمه شب به سوی آنان رفت. آنان با او به احترام برخورد کردند. حبیب گفت: شما را به شرافت و بزرگی که در روز بازپسین خواهید داشت، میخوانم. | |||
پسر دختر پیامبر شما تنها و مظلوم در بیابان کربلا محاصره شده است. مردم کوفه او را دعوت کردند تا یاریاش کنند، در حالی که بهسوی آنان آمده است، او را رها کرده و آمادهاند با او بجنگند و او را به قتل برسانند. به خداوند سوگند یاد میکنم هر یک از شما در کنار حسین (ع) کشته شود، در برترین جایگاهها در بهشت، دوست و همنشین محمد (ص) خواهد بود. | |||
==نقش ازرق بن حرث صیداوی در واقعه کربلا== | |||
عبدالله بن بشر از میان جمع برخاست و گفت: من این درخواست را میپذیرم. دیگران نیز اعلام کردند که آمادهاند از امام حسین (ع) حمایت کنند. در میان آنان یکی از جاسوسان عبیدالله بن زیاد به نام جبلة بن عمرو بود که خبر را به عمر بن سعد رساند. عمر بن سعد، ازرق بن حرث صیداوی را در رأس یک گروه چهار صد نفره مسلح فرستاد تا جلوی آنان را بگیرد. در نزدیکی فرات درگیری پیش آمد. قبیله بنیاسد مجبور به بازگشت شدند. حبیب آنچه را رخ داده بود، به اطلاع امام رساند.<ref>- انساب الاشراف، ج3، ص388؛ الفتوح، ج5، ص90-91؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص345-346.</ref> | |||
ویرایش