۱۰٬۰۷۲
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
در این دوره دو انجمن ادبی در خاستگاه بازگشت، در اصفهان تشکیل شد و کار بازگشت به شیوهٔ قدما، در سرودن شعر را پی گرفت؛ انجمن مشتاق اصفهانی (مشتاق)، و انجمن میرزا عبدالوهاب نشاط (نشاط). از آنجا که هدف اساسی پیشروان بازگشت، در این دوره از منظر منفی، برانداختن سبک هندی بود و از منظر مثبت تتبع در آثار قدما، میتوان سبک این دوره را سبک عراقی - اصفهانی جدید نامید.<ref>جلال الدین همایی، مقدمه بر دیوان سروش اصفهانی، ص93،94.</ref> | در این دوره دو انجمن ادبی در خاستگاه بازگشت، در اصفهان تشکیل شد و کار بازگشت به شیوهٔ قدما، در سرودن شعر را پی گرفت؛ انجمن مشتاق اصفهانی (مشتاق)، و انجمن میرزا عبدالوهاب نشاط (نشاط). از آنجا که هدف اساسی پیشروان بازگشت، در این دوره از منظر منفی، برانداختن سبک هندی بود و از منظر مثبت تتبع در آثار قدما، میتوان سبک این دوره را سبک عراقی - اصفهانی جدید نامید.<ref>جلال الدین همایی، مقدمه بر دیوان سروش اصفهانی، ص93،94.</ref> | ||
دورهٔ دوم، از اواخر نیمهٔ اول سدهٔ سیزدهم هجری تا اوایل سدهٔ چهاردهم هجری است. در این دوره گویندگان در عین پیروی از شاعران سدههای ششم تا هشتم هجری به سبک شاعران سدههای چهارم تا ششم هجری نیز توجه کردند. این دوره، دورهٔ ترقی و کمال مکتب بازگشت در شعر محسوب میشود و تلاشهای دورهٔ اول به طور کامل ثمر میدهد. سخن هدایت در مجمع الفصحا مبنی بر پیروی گویندگان معاصر وی از فصحای متقدم (9 - 10) هجری بیشتر ناظر بر دورهٔ دوم است. | دورهٔ دوم، از اواخر نیمهٔ اول سدهٔ سیزدهم هجری تا اوایل سدهٔ چهاردهم هجری است. در این دوره گویندگان در عین پیروی از شاعران سدههای ششم تا هشتم هجری به سبک شاعران سدههای چهارم تا ششم هجری نیز توجه کردند. این دوره، دورهٔ ترقی و کمال مکتب بازگشت در شعر محسوب میشود و تلاشهای دورهٔ اول به طور کامل ثمر میدهد. سخن هدایت در مجمع الفصحا مبنی بر پیروی گویندگان معاصر وی از فصحای متقدم (9 - 10) هجری بیشتر ناظر بر دورهٔ دوم است. | ||
در اواخر دورهٔ اول و در اوایل دورهٔ دوم، سومین انجمن ادبی که در واقع ادامهٔ انجمن نشاط است در تهران (1212 ق) و در دربار فتحعلیشاه تشکیل شد و از آنجا که شاه خود شاعر بود و «خاقان» تخلص میکرد، این انجمن به «انجمن خاقان» شهرت یافت. | در اواخر دورهٔ اول و در اوایل دورهٔ دوم، سومین انجمن ادبی که در واقع ادامهٔ انجمن نشاط است در تهران (1212 ق) و در دربار فتحعلیشاه تشکیل شد و از آنجا که شاه خود شاعر بود و «خاقان» تخلص میکرد، این انجمن به «انجمن خاقان» شهرت یافت.<ref>یحیی آرین پور، از صبا تا نیما، ج 1، ص 114.</ref> | ||
انجمن خاقان از یک سو وارث تجربههای دو انجمن پیشین بود و اعضای آن شاعران و ادیبان کار آزمودهٔ آشنا به دقایق شعر قدیم بودند و از سوی دیگر، به سبب ارتباط آن با دربار فتحعلی شاه که به شیوهٔ دربار سلطان محمود غزنوی و سطان سنجر سلجوقی نظام یافته بود و شاعران را مینواخت و بدانها صله میداد، شاعران بسیاری را به امید گرفتن صله و لقب به خود خواند، که محور همهٔ آنها ملک الشعرای صبا بود. بدین سان مرکزی پدید آمد، که هر چند مرکز تبلیغات سلطنت محسوب میشد، اما به نوعی مرکز آموزش و گسترش شعر و ادب نیز بود و شاعرانی توانا پرورش داد که نامبردارترین آنان [[سحاب اصفهانی]]، [[مجمر اصفهانی]]، [[صبای کاشانی]]، [[نشاط اصفهانی]] و [[وصال شیرازی]] بودند.7777 چنین بود که شعر فارسی با آهنگ بازگشت به سبکهای گذشته (عراقی و خراسانی) و رد مکتب صائب، در عصر فتحعلی شاه به کمال رسید و در دورهٔ جانشینان وی به ویژه ناصرالدین شاه، هم چنان پیش رفت. فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه در حفظ و استمرار نهضت ادبی غفلت نورزیدند و با تشویق شاعران، شعر و ادب را رونق بخشیدند. عهد ناصری، آخرین دورهٔ وفور شعر و کمال شاعری در ایران است. از بزرگترین قصیده سرایان عهد ناصری: [[قاآنی شیرازی]]، [[شهاب اصفهانی]] و [[سروش اصفهانی]] و از حیث تقدم زمانی [[فتحعلی خان صبای کاشانی]] و [[محمود خان ملک الشعرا]] است و از بزرگترین غزل سرایان عصر فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه: [[نشاط اصفهانی]]، [[وصال شیرازی]]، [[فروغی بسطامی]]، [[یغمای جندقی]] و [[ملک الشعرای عنقا]] را میتوان نام برد.7777 چنین بود که حاصل تلاش های دورهٔ اول در دورهٔ دوم که عصر کمال محسوب میشود، به صورت نوعی «نهضت یا مکتب ادبی» در آمد7777 و هدف نهایی و بنیادی جنبش، یعنی دستیابی به زبان شیوای قدما تحقق یافت و شاعرانی ظهور کردند که بسیار خوب از عهدهٔ تقلید متقدمین برآمدند؛7777 و سخن آنان از حیث رعایت نکات و دقایق فنی، اختلافی با آثار پنج- شش قرن پیش نداشت7777 که زبان برخی از آنان را به دشواری میتوان از زبان شیوای قدما تشخیص داد.7777 چنان که برخی از قصیدههای ملک الشعرای صبا، از جهت لفظ آن چنان شیوا و استوار، و از جهت معنا آن سان دقیق است که قصاید فصحای سدهٔ شش هجری را پیش چشم میآورد.7777 مکتب ادبی عهد قاجار، گرچه در اوج شکوفایی آن، کمال تقلید از شیوهٔ قدما و کمال در آثار آنان بود، اما به نظر برخی از محققان، تنی چند از گویندگان توانای این عصر مثل: [[ملک الشعرای صبا]] و [[قاآنی]] خود مکتبی مستقل بنیاد نهادند و در عین تقلید و تتبع، دارای سبک و روشی خاص بودند، که مدتها مورد پیروی دیگر گویندگان قرار داشت.7777 محققانی که موضوع را از منظری منفی مینگرند، با استقلال مکتب هر یک از شاعران شفیعی کدکنی صریحا اعلام می کند: «جنبش بازگشت، مکتب نیست، بلکه سیری قهقرایی است.»7777 | انجمن خاقان از یک سو وارث تجربههای دو انجمن پیشین بود و اعضای آن شاعران و ادیبان کار آزمودهٔ آشنا به دقایق شعر قدیم بودند و از سوی دیگر، به سبب ارتباط آن با دربار فتحعلی شاه که به شیوهٔ دربار سلطان محمود غزنوی و سطان سنجر سلجوقی نظام یافته بود و شاعران را مینواخت و بدانها صله میداد، شاعران بسیاری را به امید گرفتن صله و لقب به خود خواند، که محور همهٔ آنها ملک الشعرای صبا بود. بدین سان مرکزی پدید آمد، که هر چند مرکز تبلیغات سلطنت محسوب میشد، اما به نوعی مرکز آموزش و گسترش شعر و ادب نیز بود و شاعرانی توانا پرورش داد که نامبردارترین آنان [[سحاب اصفهانی]]، [[مجمر اصفهانی]]، [[صبای کاشانی]]، [[نشاط اصفهانی]] و [[وصال شیرازی]] بودند.7777 چنین بود که شعر فارسی با آهنگ بازگشت به سبکهای گذشته (عراقی و خراسانی) و رد مکتب صائب، در عصر فتحعلی شاه به کمال رسید و در دورهٔ جانشینان وی به ویژه ناصرالدین شاه، هم چنان پیش رفت. فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه در حفظ و استمرار نهضت ادبی غفلت نورزیدند و با تشویق شاعران، شعر و ادب را رونق بخشیدند. عهد ناصری، آخرین دورهٔ وفور شعر و کمال شاعری در ایران است. از بزرگترین قصیده سرایان عهد ناصری: [[قاآنی شیرازی]]، [[شهاب اصفهانی]] و [[سروش اصفهانی]] و از حیث تقدم زمانی [[فتحعلی خان صبای کاشانی]] و [[محمود خان ملک الشعرا]] است و از بزرگترین غزل سرایان عصر فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه: [[نشاط اصفهانی]]، [[وصال شیرازی]]، [[فروغی بسطامی]]، [[یغمای جندقی]] و [[ملک الشعرای عنقا]] را میتوان نام برد.7777 چنین بود که حاصل تلاش های دورهٔ اول در دورهٔ دوم که عصر کمال محسوب میشود، به صورت نوعی «نهضت یا مکتب ادبی» در آمد7777 و هدف نهایی و بنیادی جنبش، یعنی دستیابی به زبان شیوای قدما تحقق یافت و شاعرانی ظهور کردند که بسیار خوب از عهدهٔ تقلید متقدمین برآمدند؛7777 و سخن آنان از حیث رعایت نکات و دقایق فنی، اختلافی با آثار پنج- شش قرن پیش نداشت7777 که زبان برخی از آنان را به دشواری میتوان از زبان شیوای قدما تشخیص داد.7777 چنان که برخی از قصیدههای ملک الشعرای صبا، از جهت لفظ آن چنان شیوا و استوار، و از جهت معنا آن سان دقیق است که قصاید فصحای سدهٔ شش هجری را پیش چشم میآورد.7777 مکتب ادبی عهد قاجار، گرچه در اوج شکوفایی آن، کمال تقلید از شیوهٔ قدما و کمال در آثار آنان بود، اما به نظر برخی از محققان، تنی چند از گویندگان توانای این عصر مثل: [[ملک الشعرای صبا]] و [[قاآنی]] خود مکتبی مستقل بنیاد نهادند و در عین تقلید و تتبع، دارای سبک و روشی خاص بودند، که مدتها مورد پیروی دیگر گویندگان قرار داشت.7777 محققانی که موضوع را از منظری منفی مینگرند، با استقلال مکتب هر یک از شاعران شفیعی کدکنی صریحا اعلام می کند: «جنبش بازگشت، مکتب نیست، بلکه سیری قهقرایی است.»7777 | ||
ویرایش